اقدامات وحشیانه و بمباران هدفمند رژیم غاصب صهیونیستی در حمله به غزه و قطع آب، برق و هرگونه کمک‌رسانی و رسیدن غذا به ساکنان این منطقه و کشتن غیرنظامیان به‌ویژه زنان و کودکان فلسطینی در پی شکست مفتضحانه این رژیم از مقاومت فلسطین در عملیات طوفان الاقصی در حالی وارد روز چهل و یکم خود شده است.

گفت‌وگو با بری گروسمن، استاد دانشگاه ملبورن استرالیا؛ تمرکز صهیونیست‌ها بر پاک‌سازی قومی فلسطین است

به گزارش قدس آنلاین، حملات این رژیم تاکنون نشان داد صهیونیست‌ها هدفی جز نسل‌کشی ندارند و اقداماتی همچون حملات مکرر و غیرقانونی به مراکز درمانی، خدمه و وسایل حمل‌ونقل، سیستم بهداشت و درمان و زیرساخت‌ها در نوار غزه از سوی مراکز بین‌المللی مصداق جنایت جنگی شناخته شده‌ که باید مورد بررسی قرار گیرد.

در این میان، صدها هزار نفر از مردم کشورهای مختلف جهان در  اعلام همبستگی با مردم مظلوم غزه و همچنین محکومیت جنایات وحشیانه رژیم صهیونیستی، هفته‌های پیاپی با برپایی تظاهرات اعتراضی از جنایات جنگی رژیم اسرائیل ابراز انزجار کردند؛ موضوعی که نشان می‌دهد هرچند انسانیت برای حاکمان کنونی جهان مرده باشد اما ارزش‌های انسانی هنوز جایگاه ویژه‌ای در میان مردم جهان دارد. 

پروفسور «بری گروسمن» استاد دانشگاه ملبورن استرالیا و کارشناس و تحلیلگر مسائل حقوق بین‌الملل در گفت‌وگو با قدس به موضوعات مختلفی همچون بررسی مفاهیم حقوقی نسل‌کشی و شیوه‌های جرم‌انگاری جنایات جنگی اسرائیل و پیگیری آن در دادگاه‌های بین‌المللی و تأثیر افکار عمومی بر جلوگیری از اقدامات وحشیانه اسرائیل در غزه اشاره کرده که در ادامه می‌خوانید.


آیا اعمال وحشیانه رژیم صهیونیستی در غزه علیه غیرنظامیان قابل توجیه است؟ برخی، رفتار کنونی رژیم اسرائیل در غزه را مصداق نسل‌کشی می‌دانند، آیا مجامع بین‌المللی می‌توانند علیه اسرائیل اعلام جرم کنند؟ 
درواقع جنایات کنونی اسرائیل در غزه به هیچ وجه قابل توجیه نیست، هرچند برخی کشورهای مدعی حقوق بشر عنوان می‌کنند این حملات یک اقدام مشروع برای دفاع از خود و مبارزه با تروریسم است! براساس مصوبات دیوان بین‌المللی دادگستری، دولت‌ها چه کنوانسیون نسل‌کشی را تصویب کرده باشند چه نکرده باشند، همه آن‌ها از نظر قانون ملزم به رعایت این اصل هستند که براساس قوانین بین‌المللی نسل‌کشی جرم و ممنوع است.

بسیاری از مصادیق جنایت جنگی و نسل‌کشی را می‌توانیم در غزه مشاهده کنیم. قطعنامه ۹۶ سازمان ملل متحد ۱۱دسامبر ۱۹۴۶ به‌طور خلاصه، نسل‌کشی را تخریب عمدی یک قوم به‌طور کامل یا جزئی از طریق کشتن اعضا، وارد کردن صدمات جدی جسمی یا روحی به آن‌ها، تحمیل شرایط سخت زندگی برای نابودی آن‌ها، جلوگیری از زاد و ولد و انتقال اجباری کودکان از میان مردمی که به آن تعلق دارند، تعریف کرده است؛ با نگاه به این موارد، مسئول دانستن و مجرم شناختن اسرائیل امری نسبتاً ساده به نظر می‌رسد، اما آیا در جهان بدون عدالت کنونی چنین چیزی امکان‌پذیر است؟

به نظر می‌رسد جامعه جهانی از هرگونه اقدامی برای جلوگیری از کشتار مردم فلسطین در غزه درمانده است. دلیل این درماندگی چیست؟ چرا رژیم صهیونیستی خود را بالاتر از جامعه جهانی می‌بیند؟ 
دیوان بین‌المللی دادگستری سازمان ملل صلاحیت واقعی برای رسیدگی به چنین موضوعاتی را ندارد و هر صلاحیتی که ممکن است داشته باشد می‌تواند توسط شورای امنیت محدود شود. درواقع آنچه تاکنون معمول بوده، هر زمان ایالات متحده و سایر کشورهای عضو شورای امنیت اراده سیاسی برای تعقیب عاملان نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت یا جنایت جنگی داشته باشند، یک دادگاه موقت تحت نظارت سازمان ملل تشکیل می‌شود و فعالیت می‌کند. 

البته دیوان کیفری بین‌المللی صلاحیت بسیار گسترده‌تری برای رسیدگی به چنین موضوعاتی دارد، اما هم رژیم اسرائیل و هم ایالات متحده تعهد خود را برای نابودی دیوان کیفری بین‌المللی پنهان نکرده‌اند و معمولاً انجام وظایف را برای پرسنل دادگاه دشوار می‌کنند. 

روند رسیدگی به چنین پرونده‌هایی در دیوان بین‌المللی کیفری به چه شکلی است؟
 پرونده نسل‌کشی در دیوان بین‌المللی کیفری را می‌توان به یکی از سه روش زیر شروع کرد: زمانی که یک کشور عضو، جرایم را به دادگاه ارجاع دهد، زمانی که شورای امنیت جرایم را به دیوان ارجاع دهد یا در موردی که دادستان دیوان یک بررسی مقدماتی در مورد جنایت را آغاز کند. درواقع دیوان کیفری بین‌المللی صلاحیت رسیدگی و تعقیب جنایت علیه بشریت، نسل‌کشی و جنایات جنگی را در صورتی دارد که سایر ارکان دارای صلاحیت قضایی رضایت داشته باشند.

 هر پرونده‌ای که در ظاهر به‌درستی به دیوان بین‌المللی کیفری ارجاع شده، با بررسی مقدماتی آغاز و روندی شامل چهار مرحله را طی می‌کند؛ ارزیابی اولیه، قضاوت، پذیرش و منفعت‌سنجی عدالت.  دادستان دیوان بین‌المللی کیفری در صورت برآورده شدن هر چهار مورد از این شرایط، پرونده را برای تحقیقات رسمی ارجاع می‌دهد و پس از آن، متهمان می‌توانند تحت حکم‌های بین‌المللی بازداشت و مورد پیگرد قانونی قرار گیرند. با این حال، در تشکیل هر پرونده‌ نسل‌کشی، دادستان دیوان بین‌المللی کیفری باید دست‌کم یکی از پنج شکل ممنوعه اقدام مجرمانه را که ممکن است منجر به نسل‌کشی و نیت انجام آن باشد بر اساس شواهد اثبات کند. 

برای نخستین بار در سال‌های اخیر شاهد هستیم رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند ژست حقوق بشری‌ بگیرد و مدعی کمک به مردم فلسطین است و ادعا می‌کند حماس از مردم فلسطین جداست و اسرائیل با مردم فلسطین در جنگ نیست؛ آیا این ادعای صهیونیست‌ها ناشی از فشار افکار عمومی جهانی است؟
این پرسش‌ها بسته به اینکه از نظر سیاسی یا قانونی با آن‌ها برخورد کنیم، به پاسخ‌های  کاملاً متفاوتی منجر می‌شود. من چیزی در مورد ادعایی که اسرائیل در قبال حماس دارد یا رفتار ارتش اشغالگر با فلسطینی‌ها که حاکی از کمک به آن‌ها باشد و شواهدی مبنی بر اینکه رژیم اسرائیل در تلاش است به مردم فلسطین کمک کند یا حقوق بشر آن‌ها را به رسمیت بشناسد، نمی‌بینم.  علاوه بر این، در حالی که می‌شنویم اشغالگران ادعا می‌کنند آن‌ها در حال جنگ با حماس هستند نه مردم فلسطین، نیروهای اشغالگر را می‌بینیم که غیرنظامیان، روزنامه‌نگاران، بیمارستان‌ها، مدارس، عبادتگاه‌ها، آمبولانس‌ها و زیرساخت‌ها را با آخرین فناوری نظامی هدف قرار می‌دهند و در کمال وقاحت این موضوع را تکذیب می‌کنند! 

آن‌ها غیرنظامیان را از داشتن غذا، آب، مسکن امن، مراقبت‌های پزشکی اضطراری، برق و بنزین محروم کرده‌اند به این بهانه که قصد دارند به آن‌ها کمک کنند! ما شاهد تاکتیک‌های مشابه اسرائیل در قبال کرانه باختری هستیم، جایی که صهیونیست‌ها مدعی هستند تحت نفوذ حماس نیست و به یکباره با مجموعه‌ای از سیاستمداران ارشد، فرماندهان نظامی و سربازان خط مقدم اسرائیل مواجه می‌شویم که در حال جنگ با فلسطینی‌های ساکن کرانه باختری هستند و به آن‌ها می‌گویند یا آنجا را ترک کنند یا بمیرند. به نظر من تمرکز عمومی اشغالگران بر هدف قرار دادن آنچه  مراکز حماس یاد می‌کنند چیزی بیش از یک تلاش برای پیشبرد برنامه طولانی مدت خود در پاک‌سازی قومی نیست، به‌گونه‌ای که به آن‌ها اجازه می‌دهد استدلال کنند تاکتیک‌های آن بیشتر با انگیزه دفاع در برابر تروریسم بوده نه به عنوان یک هدف.  قوانین کنونی بین‌المللی در مورد نیروهای مقاومت همچون نیروی مقاومت فلسطین، قوانین پیش پا افتاده‌ای هستند که حق مردم اشغال شده را برای مقاومت مسلحانه نادیده می‌گیرند؛ حقی که هر زن و مرد فلسطینی دارد. اما از نقطه‌نظر قانونی، غیرنظامیان را نمی‌توان به دلیل اقدامات ثابت نشده حماس یا هر شخص دیگری مجازات کرد؛ در واقع، مجازات دسته‌جمعی خود مصداق یک جنایت جنگی است.

هفته‌های اخیر شاهد برگزاری تجمعات گسترده در حمایت از مردم فلسطین در بسیاری از کشورهای جهان بودیم. اساساً برگزاری این تجمعات منعکس‌کننده چه موضوعی است؟ حضور صدها هزار نفر در تجمعات اعتراضی به اقدامات رژیم صهیونیستی، در لندن، پاریس و واشنگتن نشان‌دهنده چیست؟ چرا مسئله فلسطین برای مردم جهان تا این اندازه اهمیت دارد؟ 
مردم در هر کجای جهان هستی که باشند، عموماً مجموعه‌ای از ارزش‌های جهانی و انسانی را پذیرفته‌اند؛ آن‌ها اقدامات وحشیانه اسرائیل را که با هدف قرار دادن غیرنظامیان فلسطینی با بمب، موشک و گلوله انجام می‌شود، نفرت‌انگیز می‌دانند.
 وقتی این واقعیت را با فناوری اطلاعات نسبتاً جدیدی که همه جا فراگیر شده همراه کنیم، طبیعی است مردم به کشتار گسترده غیرنظامیان فلسطینی توسط اشغالگران اعتراض کنند و از دولت‌های خود بخواهند جنایات علیه فلسطینیان را متوقف کنند؛ البته، مردم آزاده جهان از چنین اقداماتی که جهان را به مکانی ناامن تبدیل می‌کند و حقوق اولیه آن‌ها را نادیده می‌گیرد، خسته شده‌اند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.