هرچند در قرون گذشته، خادمان و مسئولان دلسوزی که اداره امور را برعهده داشتند، در حفظ و حراست از اموال و املاک رضوی همه تلاش خود را به کار برده‌اند، با وجود این باز هم این دارایی‌ها به‌طور کامل از گزند افراد حریص در امان نمانده است.

برادری ربود، برادری برگرداند

تعدادی از این تاراج‌ها و سرقت‌ها در تاریخ ثبت شده؛ چنان‌که شرح یکی از این دستبردها در عهد افشاریه در یک سند کوچک آورده شده است. سندی که در متنی کوتاه روی تکه چوبی نگاشته و سال‌ها بعد یافت شده است.

روایتی بزرگ در کتیبه‌ای کوچک

کوچک است و مختصر، اما با همین کوچکی، دست بزرگان زمان خود را رو کرده است. بزرگانی که در زمان تنگنا و سختی، خود را نشان داده‌ و برای رهایی خود به گنجینه‌ها و اموال حرم مطهر دست‌درازی کردند. سند یاد شده کتیبه‌ای است چوبی با ابعاد ۲۷ در ۹/۳ سانتیمتر به قطر ۳ میلیمتر که اکنون در خزانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود. اطرافش به صورت کام و زبانه درآمده و مشخص است جزئی از یک مجموعه به هم پیوسته و کلاف شده بوده است‌. مجموعه‌ای که بقیه آن گم شده و همین بخشِ آن هم معلوم نیست کی و چطور کشف شده است. پشت این کتیبه چوبی عبارت «یا علی بن موسی‌الرضا ادرکنی» نوشته شده و روی آن در 11سطر مورب به خط نستعلیق چنین نگاشته‌اند: «هو... یا ارحم من کل رحیم ارحمنی. یا علی بن موسی الرضا ادرکنی. در غره شهر محرم‌الحرام سنه هزار و صد و نود و نُه نصرالله ابن شاه‌رخ ابن رضاقلی میرزا خلف نادرشاه با قوای جمعی از شیاطین انس، ضریح طلایی که قریب دویست سال بود پادشاهان صفوی نصب فرموده بوده، برداشتند و در سنه هزار و دویست و دو در ماه مبارک رمضان به سعی نادرخانی که برادر ارشد نصرالله بود، بعد از فوت مشارالیه، به سرکارداری نواب اقدام خدام والامقام العبد المذنب الیثم محمد رحیم باتمام رسید. اللهم اغفرلی و لوالدی یوم یقوم الحساب ».

طمع سیری‌ناپذیر جانشینان نادر

از تطبیق این نوشته با تاریخ متوجه می‌شویم کاتب آن به شرح غارت نوه‌های نادرشاه از حرم مطهر پرداخته است. غارتی که طی آن نصرالله میرزا از طلاکاری‌های ضریح و گنبد هم نگذشته و علاوه بر غارت، به اموالی هم خسارت وارد کرد. نادر میرزا هم حدود سال۱۱۸۷ قمری پس از رفتن نصرالله میرزا قدرت را در مشهد به دست گرفت و همان راهی را رفت که برادرش رفته بود. نادر میرزا اموال و اثاث حرم مطهر را مصادره کرد و به این هم اکتفا نکرد. گفته می‌شود او حتی دانه‌های خشت طلای بقعه، میل و یک سر طوق مکلّل که بالای گنبد مطهر بود را هم برداشت. چپاولش تنها این نبود. او یک قالی زربفت که 7هزار تومان قیمت داشت را هم برای بدست آوردن طلاهایش سوزاند. درِ جواهرنشان حرم را کند و جواهرآلات آن را فروخت و طلای آن را سکه زد و هرچه توانست از ضریح ربود. اما این پایان ماجرا نبود. سال‌های بعد، نزاع دو برادر برای قدرت ادامه داشت و هر بار هر کدام توانستند، به غارتگری ادامه دادند. سرانجام این دعوا با مرگ نصرالله میرزا پایان گرفت. گفته می‌شود او در این سال‌ها باز هم سراغ اموال امام رضا(ع) رفت و کتیبه یاد شده در مورد دست‌درازی او به ضریح مطهر یک سال پیش از مرگ او است. نادرمیرزا پس از دستیابی به قدرت سعی کرد وجهه خود را درنظر مردم اصلاح کند که بازگرداندن آنچه از ضریح ربوده شده بود، بخشی از آن بود. همچنین نام و نشانش را در سجع مُهرش در این سال‌ها از «نادر عصر» به «بنده شاه دین» تغییر داد. سرانجام او هم پس از فتح خراسان توسط قجرها به قتل رسید.

روایتی درست یا نادرست؟

«محمد رحیم» کاتب این کتیبه کوتاه، احتمالاً همان است که در اسناد دیگری از آستان قدس هم به عنوان خادم کشیک چهارم نامی از او برده شده است. احتمال می‌رود تحریر او بر این کتیبه در قطعات داخلی ضریح، به موجب نقش مؤثری بوده باشد که در بازگرداندن آن به حرم مطهر داشته است. اما آیا واقعیت ماجرا همین بوده است؟ فراموش نکنیم تاریخ را فاتحان نوشته‌اند، پس اگر تمام این روایت برعکس بوده باشد هم عجیب نیست و یا ماجرای خودساخته و تهمتی که نادر میرزا برای بدنام کردن برادر و رقیبش به او زده باشد. تنها خداست که حقیقت را می‌داند!

دکتر بهزاد نعمتی، پژوهشگر بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی که روی این قطعه تحقیقات زیادی انجام داده هم این گمان را رد نمی‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.