قدس آنلاین - دیروز نامهای از جانب احمد شاکری، داستاننویس و منتقد ادبی خطاب به محسن مؤمنی شریف، رئیس حوزه هنری منتشر شد. شاکری در این نامه نسبت به عملکرد این نهاد انقلابی در سالهای اخیر [e1] انتقاد کرده است. البته لحن نامه شاکری گاه تند شده ولی حرفهایی که او در این نامه مطرح کرده، قابل تأمل است.
از جمله نکاتی که در این نامه ذکر شده است و باید درباره آن تأمل کرد این است که مؤمنی اصولاً خاستگاهی ادبیاتی دارد و انتظار همه این بود که حضور او در حوزه هنری تحولی اساسی و بنیادی در فعالیتهای ادبی حوزه رقم بزند.
شاید حتی هنرمندان رشتههای غیرادبی از این میترسیدند که در دوره جدید در حاشیه قرار بگیرند. اما اتفاقی که در عمل افتاده، این است که حوزه هنری به نهادی بدل شده که بیشتر هنری است تا ادبی. اگر عملکرد درخشان واحد ادبیات انقلاب و دفاع مقدس حوزه هنری نبود، شاید درحاشیهرفتن ادبیات بیشتر به چشم میآمد.
نام حوزه هنری (که ابتدا حوزه اندیشه و هنر اسلامی بود) با شاعران و داستاننویسان گره خورده است. بزرگان شعر و داستاننویسی انقلابی و متعهد در راهاندازی و تداوم فعالیت این نهاد نقش اصلی را داشتند و یکی از افتخارات همیشگی این نهاد، حضور چهرههای درخشان شعر و ادبیات کشور در این مجموعه طی سالهای بعد از انقلاب بوده است. جلسات متعدد نقد و بررسی شعر و داستان، دورههای آموزشی استادان ادبیات، انتشار بهترین مجموعههای شعر و ادبیات داستانی و نقشآفرینی در عرصه شعر و ادبیات داستانی کشور همیشه با نام حوزه هنری گره میخورد و در راهروها و حیاط حوزه همیشه حضور و مباحثه شاعران و داستاننویسان پیشکسوت و جوان مشهود بود. اما سالهاست از آن شور و حال خبری نیست. جلسات باسابقه شعر و داستاننویسی یا تعطیل شدهاند و یا با شور و حالی کمتر برگزار میشوند، کلاسها و دورههای آموزشی به محاق رفته و حوزه به محل رفت و آمد کارمندان (و نه هنرمندان) تبدیل شده است. سالهاست که انتشارات حوزه هنری که زمانی پیشتاز انتشار آثار ادبی ارزشمند بود، از چرخه نشر آثار ادبی روز خارج شده و کمتر شاعر و داستاننویسی (به جز کارمندان حوزه هنری) در زمان انتشار تازهترین اثر خود به گزینه «سوره مهر» فکر میکند. جلسات نقد و بررسی نیز یا برگزار نمیشوند و یا اگر برگزار شوند، بسیار کمحس و حال و در حاشیهاند.
در عوض، حوزه هنری در این سالها تا دلتان بخواهد جشنواره و کنگره و نکوداشت برگزار کرده است. این همه جشنواره و کنگره ادبی گروهی از شاعران را تربیت کرده که شغل اصلی آنها جایزهگرفتن از دست مسؤولان حوزه هنری است! بودجههایی که میشد برای آموزش، نقد و برگزاری کلاس صرف کرد را جشنوارهها در خود میبلعند و تمام میشود، بدون اینکه تأثیری در حرکت کلی ادبیات امروز داشته باشند. واحد ادبیات حوزه هنری هیچگاه تعطیل نبوده زیرا همیشه درگیر برگزاری یک جشنواره و نکوداشت تازه بوده اما خروجی نهایی عملکرد آن بسیار اندک است زیرا سرمایهگذاری حوزه هنری بر روی ادبیات، سرمایهگذاری بلندمدت نبوده است.
هیچکس با نفس برگزاری جشنواره مخالف نیست. جشنوارهها اگر از دل یک تفکر بلندمدت و برای استعدادیابی و سرمایهگذاری در جهت پرکردن خلأها باشند، البته پسندیده هستند. جشنواره طنز مکتوب که حوزه هنری چندین سال است آن را برگزار میکند، چون بر اساس مطالعه و شناخت راهاندازی شده، توانسته کمبودهای عرصه طنز بویژه طنز مکتوب را جبران کند ولی بسیاری از جشنوارههای شعر و داستاننویسی که در طول سال در حوزه هنری و دیگر نهادهای فرهنگی برگزار میشوند، تنها برای خالینبودن عریضه هستند و خروجی قابل توجهی ندارند. مشکل اصلی در حوزه هنری، غلبه تفکر جشنوارهمحوری در واحد ادبیات آن است. تا زمانی که عطش و علاقه برگزاری جشنواره و سخنرانی در مراسم پایانی در مسؤولان حوزه فروکش نکند، این در بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید.
نظر شما