۲۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۶
کد خبر: 569636

اخلاق آرمانی از نظر قرآن(۱۳)

محبت به دیگران

حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علم الهدی

در قرآن برای تشویق کردن مردم به همراهی و زدودن مشکلات و حل آن‌ها می‌فرماید: «آری، هر کسی که نیکوکار باشد و کارش را برای رضایت خداوند انجام دهد، پاداش او نزد پروردگار ثابت است و هرگز برای آنان ترس و غم و اندوهی راه ندارد. »

محبت به دیگران

همان گونه که انسان توقع دارد هنگام بروز مشکلات تحت حمایت و محبت مردم واقع شود و از خدمات بی دریغ همنوعان خود بهره مند گردد و در صورت برخورداری از محبت دیگران احساس آرامش و امنیت می‌کند و هرگونه بی توجهی مردم را نسبت به مشکلات خود بر نمی‌تابد، محبت کردن او نسبت به مددجویان و درماندگان می‌تواند روح او را آرامش دوچندان دهد.

در قرآن برای تشویق کردن مردم به همراهی و زدودن مشکلات و حل آن‌ها می‌فرماید: «آری، هر کسی که نیکوکار باشد و کارش را برای رضایت خداوند انجام دهد، پاداش او نزد پروردگار ثابت است و هرگز برای آنان ترس و غم و اندوهی راه ندارد. »

از این آیه به روشنی می‌توان فهمید، افرادی که سبب آرامش و رفاه دیگران هستند، خداوند هم در ازای کار خیرخواهانه آنان آرامش و امنیت در دنیا و آخرت را نصیب آنان می‌کند.

این سخن قرآن در حقیقت ترجمان یک اصل روانی است که انسان همیشه در تنهایی احساس ترس و اضطراب و ناامنی می‌کند و همین افراد وقتی در کنار سایر همنوعان خود قرار گیرند، حس آرامش و امنیت برایشان ایجاد می‌شود، بنابراین برای تأمین این نیاز روحی خود باید همواره با گروه، همراه باشند و لازمه همراهی همیشگی با گروه، محبت کردن و احساس به آن هاست.

همین احساس سبب می‌شود، انسان در یک رقابت نانوشته، برای رسیدن به اوج آرامش و امنیت، همکاری و مهر و محبت خود را افزایش دهد تا در میان گروه مورد توجه و محبت بیشتر قرار گیرد.

پرهیز از افکار منفی

همواره افکار منفی مانند کابوسی وحشتناک اذهان برخی انسان‌ها را مشغول کرده و سبب بروز اشکالات اساسی در روند زندگی و رفتار آنان می‌شود. این روحیه متأسفانه در میان خانم‌ها، بخصوص بانوانی که دوران حمل و یأس از وضع حمل و ایام شیردهی به نوزاد خود را سپری می‌کنند، بیشتر دیده می‌شود.

اغلب ریشه این گونه افکار منفی که به اضطراب و افسردگی منجر می‌گردد، در تفکر پیش از اندازه به رفتار و اعمال خود یا دیگران است که باید فکر را در این صورت مدیریت کرد و با قراردادن افکار مثبت، مانع نابودی لحظات زیبای زندگی شد.

سرگرم شدن به کار و تلاش بیشتر

یکی از راه‌های جلوگیری از هجوم افکار منفی، پرداختن به یکسری کارهای مفید و زودبازده است. این گونه افراد به خروج از وسواس فکری بیشترین نیاز را دارند از این رو ورزش، پیاده روی، کوهپیمایی، بازی‌های فکری یا اشتغال به کارهای هنری مورد علاقه بهترین عامل بازدارنده از تفکرات بیش از حد و اندازه خواهد بود.

بی جهت نیست که امام صادق(علیه‌السلام) برای شادابی و بالندگی مردم، آنان را به کار و تلاش توصیه می‌کند. آنجا که ـ خطاب به یکی از فرزندان خود ـ می‌فرماید: «إیّاکَ و الکَسَلَ و الضَّجَرَ؛ فإنّهما یَمنَعانِکَ مِن حَظِّکَ مِن الدُّنیا و الآخِرَه. از تنبلی و بی‌حوصلگی بپرهیز؛ زیرا که این دو خصلت، تو را از بهره دنیا و آخرتت باز می‌دارند. »

یا در سخنی دیگر از امام کاظم(علیه‌السلام) آمده است: «إنَّ اللّهَ جَلَّ وعَزَّ یُبغِضُ العَبدَ النَّوّامَ الفارِغَ. خداوند عز و جل بنده پُر خوابِ بیکار را دشمن می‌دارد. »

این‌ها نمونه هایی از توصیه‌های رهبران معصوم برای پویایی و آرامش رسیدن و رضایت پیدا کردن در زندگی است.

تمرکز حواس

از مهم‌ترین روش‌ها برای مبارزه با خیال‌بافی، درس گرفتن از گذشته و برنامه ریزی برای آینده زندگی است.

خیلی از افراد هستند که فکر و ذهن آنان در گذشته به خاطر شکست هایی که خورده‌اند، جا می‌ماند و از شکست‌ها دیواری می‌سازند که به دور خود کشیده و خود را در آن محبوس می‌کنند.

همیشه باید به این اصل توجه داشته باشیم که اگر روحیه افسردگی شما را اذیت می‌کند، افکار شما در گذشته جا مانده است و اگر نگران و مضطرب هستید شما در آینده زندگی می‌کنید. گذشته ما باید عبرت، درس و همچنین نردبانی برای ترقی و آینده روشن و نجات‌بخش پیش روی ما باشد. مأنوس شدن با قرآن و بهره گیری از آموزه‌های دینی، انسان را در برابر این بیکاری مصون می‌دارد و او را معالجه می‌کند.

مشورت کنید

البته فراموش نکنیم که تمرکز حواس به معنای استبداد در رأی نیست، زیرا استبداد در نظر و اندیشه افکار را متوقف و استعدادها را نابود می‌سازد.

پروردگار عالم نیز به پیامبرش دستور می‌دهد که: «وشاورهم فی الاَمر فاذا عزمت فتوکل علی الله...‌ای پیامبر! با آنان مشورت کن و هرگاه که تصمیم گرفتی بر خداوند توکل نما. »

این سخن قرآن می‌فهماند، همان گونه که هنگام مشورت گرفتن باید نرمش به خرج داد، ولی به جهت پرهیز از پراکندگی و تشتت، در موقع تصمیم گیری باید قاطع بود و از هرگونه دو دلی و رأی پراکنده باید پرهیز کرد.

طراحی آینده نو و جدید

در مقام خلقت، مغز ما به شکلی آفریده شده که می‌تواند بیش از ظرفیت برنامه ریزی شده، تفکر کند و دلیل آن هم بسیار روشن است؛ زیرا افکار ما به طور ذاتی به یکدیگر متصل و مرتبط هستند، بنا بر این وقتی انسان دچار اضطراب یا استرس می‌شود، سیل افکار منفی به سوی او حمله ور شده است.

فراموش نکنیم که نظام هستی، نظام علت‌ها و معلول هاست و با حسن انتخاب یا سوء اختیار خود آینده را می‌سازیم. وقتی کسی آینده خود را به اوهام بسپارد در حقیقت به دنبال حل مسئله و مشکل خود نیست، بلکه به دنبال سنگری می‌گردد که در پشت آن پنهان شود تا ناکامی ها، تنبلی ها، عدم اقدام بهنگام در کارهایش را توجیه و به عبارتی فرافکنی کند.

ارتباط کنترل شده

بسیاری از افراد که اصطلاحاً بیش فعالی فکری دارند و بیش از حد تفکر می‌کنند بویژه در میان بانوان در هنگام بروز استرس و اضطراب، دچار زیاده گویی می‌شوند و نمی‌توانند جلوی سخن گفتن خود را بگیرند.

در این گونه موارد در حقیقت شخص بیمار تمام فرصت خود را به تجزیه و تحلیل و موشکافی هر مشکل در زندگی خود می‌پردازد و تلاش می‌کند همه چیز را به همه چیز ربط دهد و اگر شنونده او هم دچار همین بیماری باشد، بر این معضل می‌افزاید و برای اینکه بیشتر از جزئیات و ریزه کارهای‌های زندگی افراد و حتی اسرار زندگی دوست خود آگاه شود، تلاش می‌کند بر آتش افروخته در ذهن بیمار بیفزاید و آن را شعله ورتر سازد، تا جایی که حتی شنونده این تراژدی غمبار خود نیز با بیمار همداستان شده و او نیز مشغول واگویه هایی از زندگی شخصی و افکار منفی خود می‌شود.

این نوع همکاری در نشخوار فکری که هر دو نفر در مورد زندگی خود سخن می‌گویند، می‌تواند هر دو را به عمق بیشتری از منفی گرایی و اضطراب و دلهره بکشاند.

بنابراین پیشنهاد می‌شود اگر احساس نیاز به بیان مشکلات خود دارید، آن‌ها را مکتوب و سپس به صورت واقع گرایانه دست نوشته‌های خود را مطالعه و سپس تجزیه و تحلیل کنید. اینجاست که در بیشتر مواقع، هنگامی که مطالب نوشته شده را مطالعه می‌کنید، متوجه می‌شوید بیشتر دل نگرانی‌های شما بی‌مورد است و عقلاً قابل دفاع نیست.

کنترل ترس و نگاه منطقی به آینده

با بررسی دقیق‌تر عنصر نگرانی و اضطراب در وجود انسان به این نتیجه می‌رسیم که صرف نگرانی‌های ما نسبت به آینده اثر ندارد. آن چیزی که تأثیر مستقیم در ساخت آینده زندگی ما دارد، عملکرد صحیح ماست نه فقط نگرانی ما نسبت به آینده.

پس باید به جای وسواس‌های نگران کننده، منطقی بیندیشیم و صحیح عمل کنیم و اجازه دهیم بقیه مشکلات را گذر زمان حل کند.

فراموش نکنیم خوب و بد نتایج را، عملکرد انسان می‌سازد نه نگرانی‌های آزاردهنده و تردیدساز.

بردباری و شکیبایی

از مهم‌ترین محورهایی که می‌تواند در آرامش انسان سهم بسزایی داشته باشد، مقاومت و شکیبایی برای رسیدن به هدف است. گاهی دسترسی پیدا کردن به یک خواسته و هدف به دلیل بزرگی آن برای افراد سبب اضطراب و تشویش خاطر و در نتیجه از دست دادن شیرازه مدیریت از دست انسان است. در این صورت، افرادی که تمرین لازم جهت تدبیر در مدیریت مشکل را داشته باشند و آموزش لازم را نسبت به چگونگی تسلط بر اضطراب درونی دیده باشند، به راحتی می‌توانند از هیجان‌های ناشی از کار بکاهند و به بهترین شکل ممکن، مشکل را مدیریت کنند.

ریشه همه این گرفتارهای‌ها از آنجا ناشی می‌شود که انسان چه بسا در وجود خودش ظرفیت‌هایی مشاهده و تصور می‌کند، همه آن‌ها به فعلیت رسیده است، در حالی که چنین نیست. به همین جهت است که هنگام برخورد با یک معضل یا مصیبت، گرفتار اضطراب و بی قراری می‌شود. در حالی که گاهی اصلاح شدن یا به دست آوردن چیزی، متوقف بر اجرای یکسری پیش نیازهاست، بنابراین ابتدا باید نسبت به فعلیت رساندن صبوری و شکیبایی در وجود خودش آموزش لازم را ببیند.

یکسان بودن شرایط برای همه

نخستین عنصر آموزش شکیبایی در مسیر هدف، توجه داشتن به اینکه برای رسیدن به خواسته خود همه افراد باید هزینه‌های لازم آن را بپردازند و این پرداخت هزینه اختصاص به همه دارد. در این مسیر همواره باید به افرادی فکر کرد که قبلاً با صبوری و شکیبایی خود به نتیجه رسیدند؛ شخصیت هایی همچون ایوب، ابراهیم، حضرت رسول و ائمه اطهار(علیهم السلام) یا بزرگانی همچون حضرت زینب(سلام الله علیها) و حضرت عباس(علیه السلام).

گرچه بی قراری‌های روحی و روانی گاهی آینده را برای افراد تیره و تار می‌سازد، از این رو باید گفت صبرکردن در خیلی از جهات مانند یک مبارزه است. مبارزه لشکر عقل با لشکر هوای نفس. به همین جهت باید انسان با بهره گیری و توسل به قدرت مافوق بشری بر لشکر هوای نفس خود مسلط شود و از خدای خویش بخواهد که تاب و تحمل ادامه دادن تا رسیدن به نتیجه مطلوب را به ما عنایت فرماید.

در اینجا امید به قدرت الهی و مدد او، بارقه‌های امید را در دل انسان روشن کرده و نقطه اتکایی لازم را برای ایجاد طمأنینه و آرامش درست می‌کند و ما را مطمئن می‌سازد که خداوند همواره با ماست و همیشه بهترین‌ها را برای بندگانش می‌خواهد.

همین باور سبب می‌شود، همواره در کارهای خویش نگاهی مستقیم به خداوند داشته باشیم و از او مدد بگیریم، این نگاه عرفانی سبب عمیق‌تر شدن ایمان و اعتقاد ما به خدا و استقامت در راه هدف می‌شود.

ارزش‌گذاری هدف

از آنجا که همواره دستیابی به هدف با مشکلاتی همراه است، یکی از سنت‌های الهی بر این قرار گرفته که انسان در سختی‌ها تربیت شود و به عبارت دیگر گوهر انسان در مواجهه با مشکلات صیقلی می‌گردد. بنابراین، آشنا شدن با سختی‌های مسیر، ما را در مقاومت هر چه بیشتر یاری می‌رساند.

بدین منظور وقتی انسان، مطلوب خود را به شایستگی شناخت و قدر و قیمت آن را دقیق ارزش گذاری کرد، آنگاه برای رسیدن به هدف قیمتی خویش حاضر می‌شود هزینه اعتباری لازم آن را نیز بپردازد.

صبر؛ راهبرد استراتژیک

خیلی از افراد گمان می‌کنند، صبر کردن به معنای تحمل و بردباری صِرف است، در حالی که اگر چنین بود باید گفت از ما انسان‌ها صبورتر کامیون هایی است که راننده‌اش ده تن کالا بر آن تحمیل و جابه جا می‌کند، ولی ما هرگز کامیون‌ها را صبور و شکیبا نمی‌گوییم، بلکه صبر در حقیقت تحمل و بردباری همراه با مدیریت و تلاش و کوشش است. به همین جهت است که انسان صابر، همواره راضی است، ولی به بدبختی عادت نمی‌کند، بلکه همواره برای خروج از شرایط به وجود آمده، تلاش مدبرانه می‌نماید و با هزینه کردن زمان، به دنبال راهکاری برای برون رفت از مشکل خود است.

قرآن مجید به خوبی صابران را معرفی می‌کند. آنجا که می‌فرماید: «ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ. بی تردید پروردگارت نسبت به فریب خوردگان که به اردوگاه مؤمنان بازگشته‌اند و به جهاد مشغول شدند و در راه خدا استقامت ورزیده‌اند، بخشنده و مهربان است. »

این آیه به خوبی تلاش مؤمنان را در راه رسیدن به هدف معرفی می‌کند و رضای خداوند را برای این گونه انسان‌ها منظور کرده است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.