۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۳
کد خبر: 575107

تبهکار بی‌شرمی نوزاد شیرخوار هفت- هشت ماهه را که پدر و مادر مظلومش او را روی صندلی عقب خودرو بی‌در و پیکر پراید گذارده بودند، پس از سرقت اتومبیل والدینش، چند روز در حال زجر و گرسنگی و بی‌مادری رها می‌کند و این کودک مظلوم لحظات احتضار را می‌گذراند و فوت می‌کند.

قدس آنلاین- تبهکار بی‌شرمی نوزاد شیرخوار هفت- هشت ماهه را که پدر و مادر مظلومش او را روی صندلی عقب خودرو بی‌در و پیکر پراید گذارده بودند، پس از سرقت اتومبیل والدینش، چند روز در حال زجر و گرسنگی و بی‌مادری رها می‌کند و این کودک مظلوم لحظات احتضار را می‌گذراند و فوت می‌کند. حال برای به قصاص رساندن این انگل جامعه، از پدر و مادر کم بضاعت طفل که حتی پول استخدام وکیلی نداشتند، تفاضل بهای دیه دختر و مرد مطالبه می‌شود!

نویسنده اعدام را راهکار حل معضلات جنایی و خلافکاری‌های اشباع شده جامعه امروز نمی‌داند، به این دلیل که طی سال‌های گذشته بسیار کوشش کرده‌ایم شمار بالای قاچاقچیان خرده پای موادمخدر کاهش یابد.

بسیاری از قاچاقچیان خرده پا از بیچارگی و نداشتن وسیله امرار معاش به این کار کثیف تن می‌دهند.

بتازگی اعلام شد با تغییراتی در متن قوانین کیفری، حدود ۵۰۰۰ تن از محکومان به اعدام به زندان‌های درازمدت محکوم شوند، اما تنها زندان درازمدت نیز راه چاره نیست. باید در زندان آموزش کار و حرفه ببینند. چه ایرادی دارد سازمان زندان‌ها در مزارعی که احداث می‌کند کشت زعفران را به زندانیان بیاموزد. قبلاً برایتان نوشتم مرحوم رسام عرب‌زاده به ۱۰ زندانی آذربایجانی محکوم به اعدام و حبس ابد در زندان قصر تهران فرشبافی را آموخت و آنان از هنرمندترین فرشبافان کشور شدند.

به زندانیان درازمدت باید فنون و رموز کسب درآمد از راه حلال را آموخت. صنایع دستی زندانیان در سال‌های قدیم فوق العاده بود. در زندان لمیدن و غزل خواندن کار قرن ۲۱ نیست.

سال‌ها پیش از این نیز آن قدر کارگاه‌های صنعتی در زندان تأسیس شده بود که بیشتر زندانیان پس از مرخص شدن دنبال گشایش کارگاه می‌رفتند. بازگردیم به موضوع تفاضل. مگر دادگستری وجوه خاصی را برای این موارد اختصاصی ندارد؟ مگر صندوق‌ها و حساب‌های بانکی دادگستری برای این گونه موارد نیست؟ خانواده کم درآمدی که تنها فرزند شیرخوار آن‌ها را، فردی بی‌غیرت و معتاد ربود و موجبات مرگ فجیع او را فراهم آورد، از کجا بیاورد تفاضل دیه را بپردازد؟

مجازات اعدام رهگشا نیست، ولی خلاصی یافتن این تبهکار بی‌عاطفه راه را برای تبهکاران آینده بازخواهد کرد. چرا باید اصلاً این موضوع مطرح شود که تفاضل دیه باید پرداخت شود تا قاتل و مجری جنایت قصاص شود؟

مگر خود دستگاه قضایی نمی‌تواند دریابد چرا یک خانواده زحمتکش بی‌آزار به جای آنکه مورد دلجویی، محبت و حمایت قرار گیرند، باید نقره داغ هم بشوند. مادر بنیتا می‌گفت، وقتی به کلانتری رفته مأمور مربوط به او گفته است: پنجشنبه آگاهی تعطیل است برو و شنبه بیا. مادر بنیتا دوباره گفته است: فرض کنید جنایت کرده‌ام. مأمور پاسخ داده فرق نمی‌کند، برو شنبه بیا خودت را معرفی کن. او بارها این گفته‌ها را تکرار کرده است، در روز بازسازی صحنه جنایت و روزی که دو جنایتکار که دومی را به تبعید محکوم کردند و اولی که آمر و مقصر و مجری اصلی بوده است، برای اعدامش تفاضل دیه از یک خانواده کم درآمد شریف و مظلوم و شرافتمند ایرانی می‌خواهند! من مبهوت شده‌ام. گاهی از خود می‌پرسم؛ داریم به کجا می‌رویم؟

چند روز پیش شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی یک فیلم خبری را نشان می‌دادند که راهزنان جلوی خودروهای حامل چادر و پتو و وسایلی را که برای زلزله‌زدگان کرمانشاهان و سرپل ذهاب حمل می‌شد سد کرده و در حال ربودن اقلام مزبور هستند. باور کنید، کلمه «راهزنان» مرا تکان داد. راهزنان؟ مگر امروز اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که در گردنه پاتاق، راهزنان آن هم موبایل به دست ساعت هفت- هشت شب جلوی کامیون‌ها و وانت‌های حامل پتو و چادر، موادغذایی و سایر اقلام کمک‌های مردمی را بگیرند و آن‌ها را به یغما ببرند؟ تعجب کردم؟

امروزه درست در حساس‌ترین ایام کمک رسانی به مناطق زلزله زده دزدان فرصت می‌یابند تا روی جاده آسفالت و در حالی که کاری به کامیون‌ها و تریلرها و نفتکش‌ها ندارند، کامیون‌ها و وانت‌های حامل اقلام کمکی مردم به زلزله زدگان را غارت کنند.

من هر چند روز یک بار در جراید می‌خوانم که عملیات رعد یک و رعد ۲ و رعد ۳ و رعد ۴ به وسیله نیروی انتظامی تهران انجام و تاکنون گویا حدود ۹۰۰ تن از اراذل و اوباش و زورگیران و متجاوزان و کیف ربایان و موادفروشان و دزدان را دستگیر کرده‌اند.

تصاویری از آنان نشسته و چمباتمه زده در حیاط پلیس در جراید و تلویزیون منعکس می‌شود و پس از چندی طی عملیات بعدی، باز عده دیگری از اراذل و اوباش در مخفیگاه‌ها و پاتوق‌های خود به دام می‌افتند.

سردار سرتیپ رحیمی فرمانده انتظامی تهران بزرگ افسر لایق و صاحب پشتکاری است؛ اما باید بررسی کرد که آیا این گرفتن‌ها فایده‌ای دارد. شرم آور است که دزدان در گردنه پاتاق اقلام کمکی به زلزله زده‌ها را به سرقت برند، شرم آور است که بابت تفاضل دیه «بنیتا» که مرگ او دل میلیون‌ها ایرانی را به درد آورد چرتکه بردارند و تفاضل خون دختربچه‌ای را که شمع خانه پدر و مادرش بود با یک رذل بی‌غیرت بی‌عاطفه حساب کرده و از پدر و مادر داغدیده‌اش مطالبه کنند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.