دکتر توماس مک‌اِلوِین،ترجمه: احمد عبدا...زاده مهنه_دکتر «توماس مک‌اِلوِین» (Thomas McElwain)، استاد آمریکایی ادیان در دانشگاه‌های اروپا و آمریکا، در کتاب خود «عقاید شیعه در کتاب مقدس: سخنرانی‌های لندن» (Shi'ite Beliefs in the Bible: The London Lectures) رویکرد تازه‌ای به گفت‌وگوی ادیان دارد.

جنبشی اجتماعی برای تشکیل خانواده

او می‌کوشد تا با جست‌وجو در کتاب‌مقدس، ثابت کند که اسلام و تشیع، شکل کمال‌یافته و ادامۀ منطقی ادیان یهود و مسیحیت است. این کشیش سابق فرقۀ تعمیدی (باپتیست) که به زبان‌های کتاب‌مقدس نیز تسلط دارد، در سال 1988 مسلمان و شیعه شده و نام «علی حیدر» را برای خود برگزیده است.
*****
در قسمت پیش، با بررسی مسألۀ تولید نسل به‌عنوان یکی از ویژگی‌های خانوادۀ ابراهیم(ع)، به مسألۀ چندهمسری رسیدیم. امروز بررسی این مسأله را به پایان خواهیم برد.
مسألۀ چندهمسری مهم‌ترین موضوع در گفت‌وگوی بین اسلام و مسیحیت است. پیش از هر چیز باید به خاطر داشت که کتاب‌مقدس و قرآن در این مسأله اتفاق‌نظر کامل دارند. حالت آرمانی، ازدواج تک‌همسری است، اما چندهمسری در شرایط خاص هم ممنوع نیست، و برخی نیازهای بسیار واقع‌گرایانه را برآورده می‌کند. مسیحیت با تحریم آشکارا و مطلق چندهمسری، علاوه بر فراتر رفتن از حدود کتاب‌مقدس، نتوانسته الگویی از جامعه‌ای ارائه کند که بدان‌وسیله، آرمان ازدواج تک‌همسری عظمت خود را حفظ کرده باشد. برعکس، افراط جنسی و رسوایی‌های اجتماعی همواره مشخصۀ جوامع مسیحی بوده است. در جوامع اسلامی، کم کردن بی‌رغبت قید تک‌همسری مطلق، شاید جایگاه زنان را از دلهرۀ روسپی‌گری تا حدی بالا برده باشد، اما متأسفانه عوامل دیگر اجتماعی و اقتصادی غالباً در عمل، دستاوردها را کم‌رنگ کرده است. اگر اسلام در میان مردمانی که کمتر مردسالارند، نشر یافته بود، آرمان‌های آن نمونه‌های موفق‌تری را در این زمینه نشان می‌داد.
از دیدگاه صرفاً منطقی، با در نظر گرفتن فرمان پیدایش 1، هر فرد طبیعی سالم، اگر نگوییم باید، حق دارد که ازدواج و تولید نسل کند. در جامعه‌ای که درصد زنان از مردان بیشتر است، باید درصدی مساوی از ازدواج‌های مجدد اتفاق بیفتد. با این حال، در جایی که این شرایط وجود دارد، زنان دوم یا چندم معمولاً باید سن بالاتری داشته باشند. به حکم منطق، به همان نسبت، سن همسر دوم باید بسیار بیشتر از همسر اول باشد. این مسأله همواره هدف تبلیغ را محقق نمی‌کند، اما هدف حق زن برای ازدواج را تأمین خواهد کرد. بدین ترتیب، باید تأکید کرد که بر اساس نقل کتاب‌مقدس، چندهمسری در مورد ابراهیم(ع) فقط تا زمانی قابل‌تحمل بود که ساره، همسر اول، آن را تحمل می‌کرد. گذشته از مسائل اجتماعی، انتخاب حالت چندهمسری به افرادی واگذار می‌شود که درگیر این مسأله هستند، نه بیرونی‌ها. حتی تحت فشار شرعی برای پذیرش رابطه با چند همسر، کتاب‌مقدس حق فرد را برای نپذیرفتن آن به رسمیت می‌شناسد، مانند کسی که به او پیشنهاد شد در قبال خرید املاک «الیملک»، با عروس او «روت» هم ازدواج کند (روت 6:4).(1) بنابراین، علایق شخصی، به‌ویژه میل حفظ خانوادۀ تک‌همسر، ممکن است چندهمسری را حتی در موارد محدودشده باطل کند که در آن چندهمسری در مورد با ازدواج مرد با زن برادر متوفاى خود توسط تورات تجویز شده است. دربارۀ این مسأله از زوایای فردی و روان‌شناختی می‌توان بسیار گفت، و مصیبت‌های چندهمسری بر کسی پوشیده نیست. اما در مورد کلیت جامعه، نهادینه کردن چندهمسری یکی از دو گزینه است. یا باید چندهمسری را تا اندازه‌ای محدود پذیرفت، یا تجرد راهبانه را در جامعه نهادینه کرد. اگر همۀ مردان ازدواج می‌کردند، نیاز به چندهمسری تا حد زیادی کاهش می‌یافت، اگر فقط دلیل آن را کم باقی ماندن زنان مجرد در جامعه بدانیم.
معیار کنونی غرب در افزایش افراد مجرد جامعه، حتی اگر به یک دلیل، کاملاً غیرقابل‌قبول است. کنترل اجتماعی و سیاسی جامعۀ افراد مجرد آسان‌تر از کنترل خانواده‌هاست. کسانی که فرزند دارند طبیعتاً خود را درگیر تأثیرگذاری در جامعه به‌نفع امنیت و رفاه فرزندانشان می‌کنند. کسانی که فرزند ندارند غالباً در مبارزه با ظلم در حوزه‌های مربوط به آموزش و پرورش فرزندان، خنثی‌ترند. اگرچه در برخی جوامع، مجردها شاید خیلی فعال باشند، حتی فعال‌تر از افراد متأهل، اما توجهشان بیشتر به مسائل پیش‌پاافتاده است و از مسائل درازمدت پیشرفت اجتماعی، که به فرزندان وابسته است، غافل می‌شوند. گرایش در غرب به‌سمت تمامیت‌خواهی غیرانسانی است که زیر تورم مسائل پیش‌پاافتاده در بحران‌ها پنهان شده است. یکی از بهترین راه‌های تغییر این شرایط، جنبشی اجتماعی نسبت به تعهد زناشویی و تشکیل خانواده، و حتی چندهمسری در برخی موارد، خواهد بود.
*6. ختنه: تعیین مرزهای اجتماعی
پیدایش 17: 9-10 « پس خدا به ابراهیم گفت: و اما تو عهد مرا نگاه دار، تو و بعد از تو ذُرّیّت تو در نسل‌های ایشان. * این است عهد من که نگاه خواهید داشت، در میان من و شما و ذریت تو بعد از تو هر ذکوری از شما مختون شود.»
در زمان آمدن انجیل، یهودیان برسر این مسأله با هم اختلاف داشتند که آیا یهودی نوایمان یا proselyte باید ختنه شوند یا نه. همین مسأله در میان پیروان عیسی(ع) هم دودستگی ایجاد کرد. نوشته‌های پولس آن شرایط را با عبارات شدید و محکوم کردن ختنۀ نوایمانان بالغ بازگو می‌کند. با این حال، رساله‌های عهد جدید از ختنۀ پسران نابالغ هیچ سخنی به میان نیاورده‌اند. عمل ختنۀ پسران از زمان بنیان‌گذاری آن در خانوادۀ ابراهیم(ع) تا امروز همچنان معتبر و معیارگونه است.
ختنه به‌نشانۀ وفاداری ابراهیم(ع) به اطاعت از خدا به وی داده شد. این عمل نشانی مقرر شد تا در نسل‌های بعدی هم جریان یابد. نشان ختنه تعیین می‌کرد که با کدام خانواده می‌توان یا خوب است وصلت کرد. این نشان همچنان تا حد زیادی جامعۀ امروزین را به همین شیوه آگاهی می‌بخشد. ختنۀ پسران یکی از ابزارهای اولیه‌ای است که والدین برای محافظت مداوم از دختران خود دارند. ختنه مانند محافظی دوجانبه عمل می‌کند. این عمل از یک سو برای سلامت و بهداشت شوهر و نیز زن مفید است. از این رو ختنه یکی از مهم‌ترین عوامل در زندگی خانوادگی است. به‌علاوه، این عمل نشان‌دهندۀ این احتمال است که دختر انسان که همسر دیگری شده، در زندگی زناشویی خود با رفتاری بر اساس شریعت الهی روبه‌رو خواهد شد، نه بر اساس رقابت اقتصادی یا اجتماعی. میانگین جایگاه زنان در این رقابت‌ها، حداقل به دلیل محدودیت‌های بدنی آنها، تنزل می‌یابد. شرایط دوران بارداری و شیردهی و نیز کمتر بودن قدرت بدنی زنان نسبت به مردان، از جملۀ این محدودیت‌های بدنی هستند. ختنه به نشانی از حقوق زنان تحت شریعت الهی بدل می‌شود و از این رو اهمیت اجتماعی بسیار مستقیمی دارد. ختنۀ پسران، خانوادۀ آنها را شریک در جامعه معرفی می‌کند. ختنه نکردن فرزندان پسر، خانواده را بیرون از حصار جامعۀ قانونمند و در حالتی قرار می‌دهد که همۀ رفتارها را رقابت بی‌قاعده تعیین می‌کند. این اساساً وضعیتی است که با سر باز زدن مسیحیان از ختنه و اصول مبنایی آن به بار آمده است.
یکی از مفاهیم ختنه به‌عنوان ویژگی تعیین‌کنندۀ مرزهای اجتماعی، از بین بردن اهمیت دیگر ابزارهای تعیین مرز است. ختنه مستلزم ترجیح مرزهای اجتماعی بر حدود نژادی، ملی و فرقه‌ای است و «امت» یا قوم خدا را پدید می‌آورد. این عمل با پدید آوردن گروه‌های اجتماعی که تسلط نهادهای غاصب اجتماعی و دولتی را نادیده می‌گیرند، خانواده را در رویارویی با این نهادها کمک می‌کند.
در قسمت آینده دو ویژگی باقی‌مانده از خانوادۀ ابراهیم(ع) و ارتباط آن با عقاید شیعه را بررسی خواهیم کرد.
پی‌نوشت
1. «آن ولی گفت: نمی‌توانم برای خود انفکاک کنم، مبادا میراث خود را فاسد کنم. پس تو حق انفکاک مرا بر ذمۀ خود بگیر، زیرا نمی‌توانم انفکاک نمایم.» شوهر روت درگذشته بود و به یکی از خویشان شوهرهش پیشنهاد کردند که با او ازدواج کند، اما آن مرد که همسر دیگری هم داشت، نپذیرفت. روت با «بوعَز» ازدواج کرد و «عوبید» را به دنیا آورد که پدر یَسی و پدربزرگ داود(ع) است.

 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.