تحولات منطقه

تهاجمات اخیر اسرائیل در غزه و بیروت که با وحشیگری تکان‌دهنده همراه بوده درواقع ذهنیت مبتنی بر «باند تروریستی» را نشان می‌دهد که از آغاز تأسیس این رژیم توسط «بن‌گوریون» تا به امروز ادامه داشته و توسط «باند تروریستی نتانیاهو» در پیش گرفته شده است.

رژیم باندی مبتنی بر ترور؛ از بن گوریون تا نتانیاهو
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

قدس؛ رژیم صهیونیستی در طول تاریخ از زمان تأسیس تا به امروز بر پایه ذهنیت «دولت باندی» و بر پایه خشونت و ظلم و ستم بی‌پایان استوار شده است؛ خشونت و ظلم و ستمی که تنها چرخه بی‌ثباتی آن را عمیق‌تر می‌کند؛ تاریخی که به نظر می‌رسد تمایلی به جدا شدن از آن ندارد.

 در ۳۱ مه ۱۹۴۸، فردی به نام دیوید بن گوریون در لهستان متولد شد، گروه های تروریستی صهیونیستی - هاگانا، استرن، ایرگون و پالماچ - را به نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) تبدیل کرد. وی به اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی تبدیل شد و اقدامات او پایه و اساس رژیمی را گذاشت که بسیاری به عنوان سرزمین مبتنی بر شهرک نشینی و استعمار در فلسطین می‌شناسند.

 این واقعیت جوهره امروز رژیم اشغالگر را به شکل خلاصه توصیف می‌کند و تصویر واضحی از ریشه‌های خشونت‌آمیز بی‌توجهی که دولت و ارتش آن بر اساس آن بنا شده‌اند، ارائه می‌دهد. امروز، عملیات نظامی اسرائیل در غزه و کرانه باختری اشغالی ادامه دارد، جایی که تانک‌ها اجساد کشته‌شدگان و مجروحان را در هم می‌کوبند و ساکنان آن از پشت بام‌ها پرتاب می‌شوند یا در خانه‌هایشان هدف تیراندازی قرار می‌گیرند.

 بر اساس مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل، «هرگونه اعمال منجر به مرگ یا صدمات جدی بدنی به غیرنظامیان به منظور ارعاب جمعیت» همان تعریف تروریسم است. امروز تمام ساختمان‌های مسکونی به بهانه ترور مبارزان مقاومت، چه در غزه، چه در کرانه باختری یا حتی بیروت، به ویرانه تبدیل شده‌اند. رژیم صهیونیستی حملات خونین به بیمارستان‌ها، کلیساها و مساجد را عادی کرده است و از فناوری‌های ارتباطی استفاده می‌کند تا مردم را در خانه‌ها، ادارات و خیابان‌ها به‌طور دسته جمعی از بین ببرد تا از این طریق آنها را وادار به تسلیم کند.

اگر یک کلمه وجود داشته باشد که به بهترین وجه شیوه رفتاری و عملیاتی رژیم اشغالگر را تعریف کند، آن کلمه «تروریسم» است. نگاهی اجمالی به رفتار و عملکرد این رژیم حاکی از آن است که تاریخ این رژیم از همان ابتدا، از طریق کمپین‌های اولیه پاک‌سازی قومی تا حملات نظامی مستمر آن بر غزه، کرانه باختری، لبنان، سوریه، عراق و یمن، بر اساس بی توجهی آشکار به قوانین بین المللی و اصول اخلاقی گذاشته شده است.

 تروریسم قوی‌ترین سلاح برای رژیم صهیونیستی، یا همان «رژیم مبتنی بر باند» امروزی است که توصیفی کامل از «دولت افراطی نتانیاهو» و دستگاه‌های امنیتی و نظامی آن است. این ذهنیت باندی از دیرباز بخشی از ایدئولوژی صهیونیستی بوده است که اهداف خود را در لفاظی‌های مذهبی می‌پوشاند و در عین حال با دست زدن به جنایت، خشونت، ترور به دنبال سلطه است.

 تقریباً یک قرن بعد از بن گوروین، رژیم اشغالگر همچنان برای دستیابی به جایگاه مشروع دست و پا می‌زند و التماس می‌کند؛ مشروعیتی که هرگز به دلیل توسل به خشونت و ظلم مستمر بر فلسطینیان مخدوش باقی خواهد ماند و حتی تمام فریبکاری‌های غرب که برای متقاعد کردن افکار عمومی به کار گرفته می‌شود و لفاظی‌هایی مثل "تنها دموکراسی در خاورمیانه" را بی اثر و ابتر می‌کند چرا که بر اساس باورهای دینی مسلمانان "آنچه بر باطل بنا شده است، باطل است".

ماشین جنگی رژیم صهیونیستی از دهه ۱۹۳۰ تا به امروز به فعالیت خود ادامه داده است و با منفجرکردن دستگاه‌های بی‌سیم و پیجر در بیروت و ترور سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان و تعقیب فلسطینی‌ها در مناطقی که قرار است «مناطق امن» باشد، همه و همه وحشیگری تاکتیکی این رژیم برای نشان دادن قدرت و برتری اسرائیل بود اما در نهایت نتوانست صلح و ثبات را برای اشغالگران به ارمغان بیاورد.

امروز، احساس درماندگی فزاینده‌ای در گفتمان این رژیم دیده می شود. آغاز عملیات طوفان الاقصی و درگیری‌های متعاقب آن با تمام بخش‌های محور مقاومت غرب آسیا، دولت افراطی نتانیاهو را متزلزل تر از گذشته کرده است و امروز طبق اعتراف رسانه‌های صهیونیست، بیش از یک میلیون نفر از ساکنین اراضی اشغالی در تیررس موشک‌های حزب‌الله قرار دارند. حتی ژنرال ها و تحلیلگران اسراییلی نیز به بی‌ثباتی اوضاع تل آویو اذعان کرده‌اند. ژنرال ذخیره ایتزاک بریک می‌گوید: «دستاوردهای تاکتیکی اسرائیل قابلیت‌های زیادی را نشان می‌دهد اما تاثیری بر واقعیت‌های خطرناک پیرامون آن ندارد.  اوری میسگاو دیگر تحلیلگر نظامی رژیم در روزنامه هاآرتص می‌نویسد: «جنگ کنونی یک جنگ بی پایان، بدون هدف، برنامه و منفعت است و تنها هدف، برنامه و سود ادامه جنگ، حفظ حکومت نتانیاهو است. اما ما نباید مثل گله به قتلگاه برویم.

 یوسی ملمان، کارشناس نظامی و امنیتی اسرائیل، درباره این «سناریوی ترسناک» می نویسد: جنگ علیه حزب الله فقط یک حمله نیست، بلکه ما به حضور نظامی گسترده در لبنان نیاز داریم. این به معنای جنگ فرسایشی است و اگر فرض کنیم که ارتش و جبهه داخلی در برابر جنگ در دو جبهه مقاومت کنند، هیچ تضمینی وجود ندارد که جنگ منجر به جوشش نیروهای مقاومت در کرانه باختری پیش نرود؛ جنگ چند جبهه ای که به معنای پرتاب موشک از جبهه های یمن، بلندی های جولان و عراق خواهد بود.

تهاجمات اخیر اسرائیل به روستاها و اردوگاه های آوارگان فلسطینی در جنین، قابطیه، تولکرم، غزه و بیروت که با وحشیگری تکان دهنده همراه بوده و گزارش هایی مبنی بر آزار سربازان غیرنظامیان مجروح، هتک حرمت به اجساد شهدا و هدف قرار دادن امدادگران منتشر و توسط دوربین‌های خبری مستند شده است، درواقع همان ذهنیت مبتنی بر «باند تروریستی» را نشان می دهد که از روزهای ابتدایی تأسیس این رژیم توسط بن گوریون تا به امروز ادامه داشته و امروز توسط «باند تروریستی نتانیاهو» در پیش گرفته شده است.

 رفتار نیروهای اسرائیلی از اعدام زندانیان مجروح و تجاوز به سایر زندانیان گرفته تا تخریب بی دلیل زیرساخت‌ها منعکس کننده رفتار سندیکاهای جنایتکار است تا به اصطلاح یک دولت مدرن.حلمی موسی روزنامه نگار فلسطینی می‌نویسد: بدیهی است که شادی دشمن از آنچه در روزهای اخیر حاصل شد زیاد طول نخواهد کشید و دشمن اشغالگر زودتر از آنچه انتظارش را می‌کشد، شاهد ناامیدی خود خواهد بود. تجاوز شکست خواهد خورد و اشغال پایان خواهد یافت.

با وجود همه علائم هشدار دهنده، به نظر می رسد رژیم صهیونیستی مانند گروه‌های تروریستی سازنده آن، از درک درس‌های تاریخ ناتوان است. چرخه خشونت این رژیم همچنان ادامه دارد و تاکنون از عواقب اجتناب ناپذیر اعمالش چشم پوشی کرده است؛ عواقبی که به زودی گریبانش را خواهد گرفت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.