به گزارش خبرنگار قدس آنلاین، رهبر انقلاب معتقدند تعاونیها پدیده بسیار مطلوبی برای اقتصاد ایران هستند؛ سرمایههای خُرد را جمع میکنند، تکتکِ افراد را توانمند میکنند، اشتغال فراوان ایجاد میکنند؛ بعد اگر بشود این تعاونیها را شبکهسازی کرد، در یک شبکهای جمع کرد، یک مجموعههای عظیمی به وجود میآید.
بر اساس بررسیهای انجام شده نوآوریها و پیشرفتهای صنعتی در دهههای اخیر در سطح جهان حاصل فعالیتهای نوآورانه کسبوکارهای کوچک خانگی بوده است. علاوه بر این محققان، اشتغال در بنگاههای کوچک در دوران رکود و التهاب اقتصادی، پایدارتر از اشتغالی میدانند که توسط بنگاههای بزرگ ایجاد شده است. یکی از معروفترین کشورهایی که در مدیریت کسبوکارهای خرد و خانگی خوب عمل کرده، کشور چین است، روشی که در این کشور اجرا شده، روش ایجاد شرکتهای مادر تخصصی یا مؤسسههای پشتیبان مشاغل خرد و خانگی است. این مدل موجب شده نزدیک به ۳۲ تا ۳۵درصد محصولاتی که اکنون در بازارهای ایران و در برخی بازارهای هدف چین وجود دارد محصولاتی باشد که در درون خانههای کار تولید شده است.
ولی آیا الگویی که در کشور چین اجرا شده قابل تکرار برای ایران است؟ مسلم خانی استاد دانشگاه و کارشناس حوزه کسب و کار و کار آفرینی معتقد است این الگو که نوعی تقسیم کار است در ایران قابل اجراست. به گفته وی، با استفاده از الگوی شرکت های مادرتخصصی و پشتیبان مشاغل خانگی می توان قریب به یک میلیون و 500 هزار شغل خانگی در ایران ایجاد کرد چرا که این مشاغل به دلیل الگوی خوشه ای پایدار هستند و می توانند در تولید ناخالص داخلی نیز سهیم باشند. وی در گفت و گو با قدس به این سئوال که چطور میشود مشاغل خانگی را تحت لوای خانههای کار و ذیل تعاونیها ساماندهی کرد، پاسخ داده است که در زیر می خوانید.
آیا بهره گیری از تولیدات خانگی برای بخش صنعت مثل کشورهای توسعه یافته در کشور ما متقاضی دارد؟
خوشبختانه مشاغل خانگی همخوانی بسیار خوبی با هنجارهای فرهنگی ما دارد. در قانون ساماندهی و حمایت از کسب و کارخانگی، هر فرد ضمن پرداختن به امور جاری خانواده میتواند به تولید محصول یا ارائه خدمت در محیط خانه بپردازد. ساماندهی این مشاغل میتواند زمینه مناسبی را برای حمایت از زنان سرپرست خانوار، فارغالتخصیلان دارای مهارت، فاقد سرمایه و نیز کسانی که مشکلات جسمی و حرکتی دارند ایجاد کند.
کسب و کارهای خانگی طبق آمار و اطلاعات موجود، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، سهم قابل ملاحظهای در ایجاد اشتغال و ارزش افزوده و حتی در صادرات به خود اختصاص داده است. در حال حاضر بیش از 150 کشور جهان در زمینه مشاغل خانگی فعالیت میکنند و اجزای متشکله بسیاری از تولیداتی که به بازار عرضه میشود در محیط خانهها صورت میگیرد و این الگو می تواند با حمایت شرکت های پشتیبان مشاغل خرد و خانگی در کشور ما هم اجرا شود. در ایالات متحده آمریکا 43 میلیون نفر به شکل پارهوقت و 12 میلیون نفر به طور تمام وقت در خانه فعالیت اقتصادی میکنند که در مجموع 20 درصد از شاغلان آمریکا را به خود اختصاص دادهاند.
کشور سوئیس نیز که برترین تولیدکننده ساعت در جهان است، بخش عمده فعالیت خود را در زمینه یادشده از طریق کارگاههای خانگی انجام می دهد و تولیدکنندگان معروف ساعت وابسته به کارگاههای خانگی و کوچک هستند. و اما کشور ایتالیا با توجه به مزیتی که در تولید کفشهای چرمی دارد، سیاستهای حمایتی خود را در صنایع کوچک و خانگی و به ویژه در بخش تولیدات کفش وکیفهای چرمی متمرکز کرد. بدین منظور در مناطق و محلههایی که جمعیت از تراکم بالایی برخوردار بود، واحدهای تولیدی خانگی خود را در قالب خوشههای صنعتی تقسیم بندی کرد و با تعریف ارتباط واحدهای تولید خانگی در قالب این خوشهها، توانست نرخ بیکاری را در کشور خود به طور قابل ملاحظه ای کاهش بدهد. با اهتمام دولت در این بخش مانند نیز می توانیم با استفاده از تجربه دیگر کشورها خانه های کار را در کشور توسعه داده و به رشد اقتصادی کشورمان کمک کنیم.
این شرکتهای مادر تخصصی یا مؤسسههای پشتیبان مشاغل خرد و خانگی چه کاری انجام می دهند؟
شرکت های مادر تخصصی که تعاونی هستند، در موضوع مشخصی به ساماندهی مشاغل خانگی می پردازد و چند وظیفه اصلی دارند؛ وظیفه اولشان شناسایی شاغلان خانگی است. دوم، آموزش و توانمندسازی آنهاست. سوم، ساماندهی آنها در قالب گروههایی که براساس توانمندیهایشان در ذیل شرکتهای تعاونی مدیریت میشوند و وظیفه چهارم این شرکتها بازاریابی و فروش محصولات و سفارش کار دادن به تعاونیهای زیرمجموعه است.
به این مفهوم که مثلاً در ذیل یک تعاونی مادر تخصصی گروههای مختلفی قرار میگیرند که در حوزه طراحی محصولات سرگرمکننده برای کودکان و نوجوانان فعالیت میکنند. یک گروه از این صاحبان مشاغل خرد و خانگی در موضوع بازاریابی و شناخت استعدادهای کشورهای مقصد مطالعه میکنند که مثلاً چه سرگرمیهایی در کشور عربستان مناسب است و چه نوع سرگرمی برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا قابل توجه است. یک گروه روی طراحی این سرگرمیها و گروه دیگر در قسمت تولید، بستهبندی، بازاریابی، فروش و... کار میکنند. این تقسیم کار صورت گرفته موجب میشود کارها تخصصی شود.
آیا برای اینکه در کشور سهم کسبوکارهای خرد و خانگی افزایش پیدا کند، میتوانیم روش اجراشده در دنیا را پیادهسازی کنیم؟
بله این روش ها در کشور ما هم به چند مدل قابل اجراست.
روش نخست، ایجاد «شرکتهای مادر تخصصی مشاغل خرد و خانگی» است مثلاً یک شرکت که در حوزه ترجمه کار میکند میتواند ابتدا با شناسایی دانشآموختگان، بعد آموزش و سپس ساماندهی بر اساس تعاونی، کار را شروع کند. این افراد میتوانند یک کتاب ۵هزار صفحهای را در ۱۰ روز ترجمه کنند، در حالی که یک گروه مترجم، یک گروه ویرایش و یک گروه ویراستاری در خانههایشان به شکل جداگانه این کار را پیش میبرند.
روش دوم که خیلی خوب پاسخ میدهد «تعاونیهای مشاغل خانگی موضوعی و منفرد» است مثلاً در یک محله از مشهد منطقهای وجود دارد که ۵۰ نفر در خانواده همه در حوزه برنامهنویسی تخصص دارند میتوان اینها را در قالب تعاونی در حوزه فناوری اطلاعات قرار داد. در این تعاونی که ۵۰ نفر عضو دارد، تقسیم کار اتفاق میافتد و خدمات با مطلوبیت به بازار ارائه میشود.
سومین مدل «کسب وکارهای خانگی تحت برند» است. در این مدل کسبوکارهایی که اکنون به عنوان برندهای شناختهشده در ایران هستند بخشی از فعالیتهای خودشان را به جای شعبه و نمایندگی به خانههای کار واگذار میکنند و خانههای کار مطابق استانداردهای کسبوکار بالادستی به تولید میپردازند و با نام آن برند به بازار عرضه میشود. این شیوه یک بازی برد-برد برای صاحبان مشاغل خانگی و کسبوکارهای بالادستی محسوب میشود.
روش چهارم که در ایران تجربه شده و میتواند موفق باشد روش «پشتیبانهای مشاغل خانگی» است. به این مفهوم که اگر تعدادی از شاغلان خانگی در یک محله و یک شهر و روستا در حال فعالیت هستند یک پشتیبان میآید و اقدامهای مربوط به تأمین مواداولیه، آموزش و توانمندیسازی، مباحث تبلیغات، بازاریابی و فروش و مباحث حقوقی و قضایی آنها را عهدهدار میشود و مشاغل خانگی فقط به تولید کالا و خدمت میپردازند و مسائل مربوط به بازار را به آن پشتیبان میسپارند. ممکن است این پشتیبان مشاغل خانگی یک شخصیت حقیقی یا حقوقی یا شرکت تعاونی باشد و این در حالتهای گوناگون قابل تعریف است.
روش پنجم که خیلی میشود روی آن تأکید داشت؛ موضوع «ایجاد زنجیرههای ارزش و تأمین» است که مشاغل خانگی از حالت انفرادی و مستقل بودن و جزیرهای خارج شوند و به عنوان عضوی از یک زنجیره ارزش یا تأمین فعالیت کنند. در این شیوه با تخصصی شدن فعالیت درنهایت تولید کالا و خدمت با بهرهوری بالاتری اتفاق میافتد.
روش ششم که در ایران قابل توصیه است روش ایجاد خوشهها یا شبکههای کسبوکار خانگی است که این خوشهها به نوعی نقش ایجاد پیوند میان مشاغل خانگی را دارند. وقتی از خوشه صحبت میکنیم کسبو کار مشابه و مکمل ذیل یک خوشه قرار میگیرند و میتوانند فعالیت بهرهورانهتری داشته باشند. اکنون با گسترش فناوریهای ارتباطی، ایجاد خوشهها و زنجیرههای ارزش و تولید یا ایجاد شرکتهای تعاونی مادرتخصصی و پشتیبان و سایر موارد بالا آسانتر است و خیلی هم لازم نیست شاغلان حتی در یک منطقه در کنار هم باشند، بلکه ممکن است شما یک شرکت پشتیبان مشاغل خانگی در حوزه تولید محتوای علمی باشید که شاغلان آن دانشآموختگان دانشگاهی در سراسر کشور باشند و از طریق اینترنت و سایر ابزارها کار مورد نظر را تولید و به مشتریان ارائه کنید.
با شیوههایی که گفته شد در مجموع سهم مشاغل خرد و خانگی از مجموعه اشتغال کشور قابل افزایش است و ضمن اینکه امکان رقابت میان کسبوکارهای خرد و خانگی را با مشاغل متوسط و بزرگتر فراهم میکند، تولید باکیفیتتر، با قیمت مناسبتر و با بهرهوری بالاتری در خانهها اتفاق میافتد که مصرفکننده هم از آن منتفع میشود.
با توجه به اینکه میل به اشتغال به صورت انفرادی در جامعه ایرانی بالاست به نظر شما این الگوها در کشور ما قابلیت اجرایی شدن دارند؟
در حال حاضر روش پشتیبان مشاغل خانگی در کشور در حال اجراست و تجربههای موفقی نیز بدست آمده ولی به نظر میرسد ضمن اینکه باید حمایت بیشتری از سوی دولت اتفاق بیفتد، خود شاغلان خانگی نیز از کسبوکار انفرادی به سمت کار گروهی حرکت کنند. چرا که به دلایل مختلف کسبوکارهای خانگی هزینه تولیدشان افزایش پیدا میکند. بازاریابی و فروششان سخت میشود و حتی به دلیل اینکه نتوانستند استانداردهای لازم را بدست بیاورند ممکن است نتوانند در رقابت با محصولات مشابه، بازاری را از آن خود کنند.
متاسفانه دیدگاه قالب مردم به مشاغل خانگی سنتی، محدود و انفرادی است و باید فرهنگ کار جمعی و گروهی در این زمینه تقویت شود و توصیه کارشناسی درخصوص مشاغل خانگی این است که فرهنگسازی و ترویج مشاغل خانگی از الگوی مستقل به سمت الگوی شرکت های مادرتخصصی پیش برود. در حقیقت ااین مسئله یک بحث فرهنگی است که باید روی آن کار شود. ما همچنین به یک نهاد تسهیلگر نیاز داریم که این پیوند را میان شاغلان خانگی ایجاد کند. ادارههای کار یا سایر نهادهای خدماترسان در دولت، جهاد دانشگاهی یا استارتآپهای کسبوکار میتوانند ایجاد پیوند میان مشاغل خانگی را در کشور عهدهدار شوند. اگر این کار درست انجام شود و اعضا به تناسب کار و تخصصهایشان همگن باشند و یک خوشه را تشکیل دهند، بیشک این کار گروهی به نتیجه میرسد و همه مردم کشور به تناسب از آن منتفع میشوند.
از نظر شما دلیل ناکامی بخش تعاون در اقتصاد ایران چیست؟
انتصاب مدیران سیاسی در بخش دولتی مرتبط با تعاونیها در دولتهای گوناگون، وجود نگاه ابزاری به تعاونیها و وجود رقابتهای مخرب و غیرسازنده بین نهادهای دولتی و نهادهای غیردولتی مرتبط با حکمرانی تعاونیها، ناآشنایی دانشگاهیان و دانشآموختگان دانشگاهی با تعاونیها، وجود اشکالهای بنیادین در قانون توسعه بخش تعاونی و روزآمد نبودن این قانون و به رسمیت شناخته نشدن بخش تعاونی از سوی گروهی از کنشگران قوای مقننه، مجریه و قضائیه را میتوان از جمله دلایل ناکامی فعلی تعاونیها در نقشآفرینی بزرگ در توسعه کشور دانست.
باید توجه داشت که راه توسعه بخش تعاونی ایران از میان تعاونیها میگذرد. خودباوری تعاونیها و ایجاد نظام حکمرانی تعاونی متکی به کسب وکارهای تعاونی در شرایط کنونی مهمترین راه پویایی بیش از پیش تعاونیها و افزایش تابآوری و تأثیرگذاری آنها در توسعه کشور است،امیدوارم هر چه زودتر شاهد بازطراحی بخش تعاونی اقتصاد ایران و شبکههای راهبری آنها با رویکرد توانمندسازی و حرفهایسازی تعاونیها باشیم.
نظر شما