تحولات منطقه

۱۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۰
کد خبر: ۱۰۲۵۸۲۴

تحلیل خصیصه های قدسی و استثنایی حضرت زینب سلام الله علیها

مبلغ و استاد حوزه های علمیه، حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری

هرچند عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها صاحب مقام نبوت و امامت نبوده است ولی به دلیل داشتن خصایص ویژه به مرتبه ای از مقام قدسی و ملکوتی رسیده بود که نمایندگی از پیامبرصلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام می نمود و تجلی خصایص آنان شده بود.

زمان مطالعه: ۱۱ دقیقه
برای شناخت بیشتر این منزلت بخشی از این ویژگی ها را مورد تحلیل قرار می دهیم.

پنجم جمادی اول بنابر قول مشهور سال روز تولد عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها است، توفیق ویژه ای برای دلباختگان به آن حضرت است که بخشی از ساعت عمرشان اختصاص به آن حضرت داده و با مطالعه ویژگی و خصائص ملکوتی و نورانی آن حضرت سطح معرفت شناختشان را آنگونه که عقیله بنی هاشم در ان قرار داده بالا ببرند، در یاداشت دیگر در همین شبکه وزین بلاغ «مشی سیاسی» حضرت در واقعه عاشورا مورد تحلیل همه جانبه قرار دادیم در این یاداشت به مناسبت میلاد خجسته عقیله بنی هاشم، پنج خصیصه ملکوتی و نورانی آن بانوی بلند مرتبه مورد تحلیل قرار می گیرد تا شاید مورد لطف ویژه آن حضرت قرار بگیریم.

زمینه تحلیل
هرچند عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها صاحب مقام نبوت و امامت نبوده است ولی به دلیل داشتن خصایص ویژه به مرتبه ای از مقام قدسی و ملکوتی رسیده بود که نمایندگی از پیامبرصلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام می نمود و تجلی خصایص آنان شده بود. برای شناخت بیشتر این منزلت بخشی از این ویژگی ها را مورد تحلیل قرار می دهیم؛

1-«قدسی بودن نسب و اصالت خانوادگی»
نخستین خصیصه استثنایی حضرت زینب سلام الله علیها «اصالت خانوادگی»‌ و قدسی بودن «نسب» است که وی را سرآمد همه زنان تاریخ قبل و بعد از خودش البته بعد از مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها قرار داده است، چرا که از یک طرف نسبش به جدش رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم که دارای مقام نبوت، و به پدرش امیر المومنین علی علیه السلام که صاحب منصب امامت اند می رسد که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به سپاه به داشتن چنین نسب و اصالت مقدس خانوادگی تکیه کرده و خطاب به سپاه کوفه فرمودند:

«لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیکمْ وَ ابْنَ وَصِیهِ وَج ابْنِ عَمِّهِ وَ أَوَّلِ الْمُؤْمِنِینَ الْمُصَدِّقِ لِرَسُولِ اللَّهِ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهاأَوَ لَیسَ حَمْزَةُ سَیدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی وَ لَیسَ جَعْفَرٌ الطَّیارُ فِی الْجَنَّةِ بِجِنَاحَینِ عَمِّی:مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟مگر من فرزند وصی و پسرعموی پیغمبر شما نیستم؟مگر من پسر کسی نیستم که او پیش از همه مسلمانان ایمان آورد و پیش از همه، رسالت پیامبر را تصدیق کردآیا حمزه سید الشهداء، عموی پدر من نیست؟آیا جعفر طیار عموی من نیست؟:ارشاد مفید، ج ۲، ص ۱۰۰ – ۱۰۲».

از طرف دیگر از نظر مادر نسبش به جده اش حضرت خدیجه و مادرش حضرت زهرا سلام الله علیهما می رسد که از جمله چهار زن بهشتی اند که رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم در توصیف آنان فرمود:
««اشتاق الجنّة الی اربع من النساء: مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمّد.» بهشت مشتاق چهار زن است: مریم دختر عمران و اسیه دختر مزاحم همسر فرعون و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دخترمحمد ص. بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۵۳.۲.»

2- «نام آسمانی داشتن»
دومین خصیصه عقیله بنی هاشم داشتن نام آسمانی «زینب» است که به وی قداست و حرمت ویژه ای داد، چرا که در گزارش است هنگامی که زینب(س) به دنیا آمد، حضرت زهرا(سلام الله علیها ) نزد امیرالمؤمنین(علیه السلام) رفت و فرمود اسم ایشان را تعیین کن. آن حضرت فرمود من بر این امر بر رسول الله صلی اللّه علیه و آله سبقت نمی‌گیرم؛ «ما کُنتُ لأسبَق رسول اللّه» در حالی که پیامبر(ص) در سفر بود. هنگامی که پیامبر(ص) از سفر بازگشت و موضوع را به ایشان گفتند، رسول خاتم فرمود من بر این امر بر پروردگار متعال سبقت نمی‌گیرم. «ما کُنتُ لأسبَق رَبّی تعالی» در این هنگام جبرئیل هبوط کرد و از سوی خداوند بر پیامبر(ص) سلام رساند و فرمود اسم این مولود را «زینب» بگذار؛ پس خداوند بر او نام زینب را اختیار کرد. «سَمِّ هذِه المُولودَة: زینب، فَقَد اختار اللّه لَها هَذا الإسم». سپس جبرئیل از جانب خداوند خبر داد از رویدادهایی که به زینب(س) می‌رسد؛ در این هنگام پیامبر(ص) گریست. «ثمّ أخبره بِما یَجرِی عَلیها مِن المَصائِب، فَبَکی النبیّ صلی اللّه علیه و آله». (مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد، ج‏11-ص948)

و همچنین در روایتی دیگر آمده است؛ 
پیامبر صلی الله علیه و آله فرزندان دخترش فاطمه(س) را آفریده شده از طینت خویش معرفی کرد و فرمود: «إِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ عَصَبَةً یَنْتَمُونَ إِلَیْهَا إِلَّا وُلْدَ فَاطِمَةَ فَأَنَا وَلِیُّهُمْ وَ أَنَا عَصَبَتُهُمْ وَ هُمْ عِتْرَتِی‏ خُلِقُوا مِنْ طِینَتِی وَ وَیْلٌ لِلْمُکَذِّبِینَ‏ بِفَضْلِهِمْ‏ مَنْ أَحَبَّهُمْ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ أَبْغَضَهُ اللَّه‏»؛ یعنی فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب و امّ کلثوم)، که من ولیّ و سرپرست نَسَبی آنها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شده‌اند، وای بر آن کسان که فضل و بزرگواری ایشان را تکذیب کند و هر که آنها را دوست بدارد، خدا او را دوست می‌دارد، و هر که با آنها دشمن باشد، خدا او را دشمن دارد». (بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط - القدیمة)، طبری آملی، ج‏2، ص40)

حضرت زینب(س) به قدری عظیم‌الشأن بود که مورد توجه رسول الله صلی الله علیه و آله قرار داشت تا جایی که آن حضرت در روایتی فرمود: «مَن بَکی عَلی مصائبِ هذِهِ البِنتِ کانَ کَمَن بَکی عَلی أخَوَیهَا الحَسَنِ و الحُسَینِ؛ هر کس بر مصیبت‌های این دختر (زینب) بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش، حسن و حسین گریسته باشد». (عوالم العلوم، مستدرک سیدة النساء إلی الإمام الجواد).

3-«علم لدنی حضرت زینب سلام الله علیها»
سومین خصیصه استثنایی حضرت زینب سلام الله علیها داشتن «علم لدنی» و «افاضاتی» است، چرا که علومی که همه انسانها دارند از سنخ و جنس علوم اکتسابی حصولی است، ولی برترین درجه علم، علمی است که از ذات الهی به انسان افاضه می‌شود که به تعبیر قرآن مجید، علم «لَدُنّی» می‌باشد: «و عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلما؛ علم فراوانی از نزد خود به او (حضرت خضر) آموختیم».(کهف/سوره۱۸، آیه۶۵.) 

درباره زینب کبری‌(علیها السلام) باید گفت علاوه بر اینکه ایشان بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود، به شهادت امام سجاد(علیه السلام) ایشان «علم لَدُنّی» را داشت چرا که بعد از آنکه عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها خطبه شگفتی ساز خود را در کوفه ایراد کرد امام سجاد علیه السلام خطاب به عمّه‌اش فرمود: «أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة؛ به حمداللَّه تو دانشمند معلم‌ندیده و فهمیده‌ای فهم نیاموخته هستی»( قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۳، ص۴۹۶.) و این سخن امام سجاد(علیه السلام) نشان ازامام معصوم در تأیید مقام علمی عمه بزرگوارش حضرت زینب می‌باشد.

4-«عارفه و عابده»
چهارمین خصوصیت حضرت زینب سلام الله علیها «عارفه و عابده» بودن این بانوی بلند مرتبه آسمانی است، بگونه ای که همین خصیصه عارفه و عابده بودن موجب شد از همان دوران کودکی تا زمانی که به سن پنجاه سالگی رسید پیوسته کانون توجه معصومین علیهم السلام قراربگیرد، از همین رو در گزارش آمده است:
«شاید چهارساله بودکه روزی در آغوش پدر بود، علی (ع) از او پرسید: بگو یک، زینب جواب داد یک.علی (ع) فرمود: بگو دو. زینب عرض کرد: پدر عزیزم! زبانی که به گفتن یک (خدای یکتا) حرکت کرده، چگونه کلمه دو به زبان آورد. علی (ع ) دخترش را بر سینه اش چسبانید و او را بوسید و بر او آفرین گفت. چرا که در دوران کودکی، توحید واقعی شیره جانش شده بود، روز دیگری زینب (ع) از پدر پرسید: پدر جان آیا ما را دوست می داری؟علی (ع) فرمود: آری چگونه شما را دوست ندارم با اینکه شما میوه دل من هستید؟ زینب عرض کرد: پدر عزیزم دوستی برای خدا است، اما مهربانی برای ما است(ریاحین الشریعه، ج 3، ص 54).

حضرت زینب سلام الله علیها در داشتن چنین روحیه بلند عارفه و عابده بودن آنچنان در اوج قرار داشت که در تمام دوران زندگی هیچ گاه تهجّد را ترک نکرد و آن چنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد. حتّی در شب یازدهم محرم با آن همه خستگی و فرسودگی و مشاهده آن همه آلام روحی نماز شب خود را خواند. 
از امام سجّاد (علیه‌السّلام) نقل شده است که: «ان عمتی زینب کانت تودی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع و الضعف منذ ثلات لیالٍ لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیلة؛ عمه‌ام زینب، نمازهای واجب و مستحبی‌اش را در طول مسیر کوفه به شام می‌خواند و در بعضی از توقفگاه‌ها از شدت گرسنگی و ضعف در مدّت شبانه روز نمازش را نشسته خواند. چون آنچه از غذا سهم او بود، بین کودکان تقسیم می‌کرد. چون آن قوم به هر یک از ما یک گرده نان در شبانه روز می‌دادند.»(بحار الأنوار، ج ۳۵، ص ۴۴۱) 
و همچنین از فاطمه دختر امام حسین (علیه‌السّلام) نقل شده است: «وَ امّا عَمَّتی زَیْنَب فَانَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَةً فی تِلْکَ اللَّیلَةِ‌ ای عاشِرَة مِنَ المُحَرّم فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ الی رَبِّها، وَ ما هَدَاَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَة؛ و اما عمه‌ام زینب، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به‌ درگاه خدای تعالی استغاثه می‌کرد و در آن شب چشم هیچ‌یک از ما به خواب نرفت (زینب الکبری بنت الامام، ص۶۱).
 امام حسین (علیه‌السّلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابده‌اش می‌فرماید: «یا اختاه لا تنسینی عند نافلة اللیل؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مکن.» (محلاتی، ریاحین الشریعة، ۱۳۴۹ش، ج۳، ص۶۲.)

همه این وقایع به خوبی از اهتمام کامل حضرت زینب به عبادات خبر می‌دهد و درست به دلیل برخورداری از این ویژگی بوده است که یکی از القاب آن حضرت «عابده آل علی (علیه‌السّلام)» انتخاب شده است.

5-«ولایت تکوینی و قدرت تصرف»
پنجمین خصیصه عقیله بنی هاشم که او را تجلی کمالات نبی و نیز وصی نبی قرار داده است «ولایت تکوینی» و «مقام تصرف» است، چرا که در گزارش واقعه کربلا آمده است در روز دوازدهم محرم در آن هنگام که اهل بیت علیهم السلام وارد کوفه شدند وقتی آن حضرت تصمیم به ایراد خطبه نمود «حِذْیَم بن شریک اسدی می گوید:
«وَ نَظَرْتُ الی زَیْنَبَ اِبْنَهِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ، فَلَمْ اءَرْ خَفِرَهً قَطُّ اءَنْطَقَ مِنْها،کَاءَنَّها تُفْرَغُ مِنْ لِسانِ اءَمِیرِ الْمُؤ مِنینَ ع ، وَ قَدْ اءَوْمَاءَتْ الَی النّاسِ اءَنِ اسْکُتُوا،فَارْتَدَّتِ الانْفاسُ وَ سَکَنَتِ الاجْراسُ، ثُمَّ قالَتْ:در آن روز به زینب دختر علی(علیه السلام) نگریستم که خطبه می خواند و هرگز زنی را سخن ورتر و زبان آورتر از او ندیدم. گویا (زبان علی(علیه السلام) در کام اوست و) با زبان امیرمؤمنان علی(علیه السلام) سخن می گوید. به سوی مردم اشاره کرد که «ساکت شوید!»ناگاه نفسها در سینه ها حبس شد و زنگ کاروانها از حرکت ایستاد، سپس آن حضرت پس از حمد و ثنای الهی و درود بر محمد و خاندان پاکش، آن خطبه تعیین کننده را ایراد کردند. «احتجاج طبرسی، ج 2، ص 109 - 114. بحارالانوار، ج 45، ص 162 - 164» 

و همچنین آن هنگام که به عنوان اسیران جنگ وارد کاخ یزید شدند، در حالی که یزید خود را غالب در واقعه عاشورا، حسین بن علی علیه السلام را مغلوب قلمداد می نمود و به مناسبت همین پیروزی مجلس رسمی سیاسی تشکیل داده بود، زینب کبرا در قامت همه شهدا کربلا و بی اعتناء به یزید و یزیدیان برخاست خطاب به یزید فرمود:
«اَظَنَنْتَ یا یَزِیدُ حَیْثُ اَخَذْتَ عَلَیْنا اَقْطارَ الاْرْضِ وَآفاقَ السَّماءِ، فَاَصْبَحْنا نُساقُ کَما تسُاقُ الاُساری اَنَّ بِنا عَلَی اللهِ هَواناً، وَبِکَ عَلَیْهِ کَرامَهً وَاَنَّ ذلِکَ لِعِظَمِ خَطَرِکَ عِنْدَهُ، فَشَمَخْتَ بِاَنْفِکَ، وَنَظَرْتَ فِی عِطْفِکَ جَذْلانَ مَسْرُوراً حِینَ رَاَیْتَ الدُّنْیا لَکَ مُسْتَوْثِقَهٌ وَالاْمُورَ مُتَّسِقَهٌ وَحِینَ صَفا لَکَ مُلْکُنا وَسُلْطانُنا، فَمَهْلاً مَهْلاً، اَنَسِیتَ قَوْلَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ لاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لاِّنْفُسِهِمْ اِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا اِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ»:. ای یزید! آیا اکنون که زمین و آسمان را [از جهات گوناگون] بر ما تنگ کردی و ما را همانند اسیران به هر سو کشاندی، می پنداری ما به نزد خداخوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامی می باشی؟ و تصور کردی این نشانه قدر و منزلت تو در نزد خداست؟ از این رو، باد غرور به بینی انداخته و به خود بالیدی و خرم و شادمان شدی از اینکه دیدی دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و مُلک و خلافتما در اختیار تو قرار گرفته؛ پس کمی آهسته تر! آیا سخن خداوند را فراموش کردی که فرمود: «آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت می دهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت می دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و برای آنها عذاب خوار کننده ای [آماده شده] است».

از اینکه با یک اشاره عقیله بنی هاشم نه تنها مردم کوفه که با تبلیغات گسترده حاکم کوفه عبید الله به تماشای اسراء آمده بودند بلکه تمام نیروهای امنیتی سیاسی کاملا ساکت ماندند و تا اخر خطبه کسی جرئت اعتراض به خود نداد و کسی در مقام به هم زدن خطبه آن حضرت برنیامد و او آن خبطه را تا اخر رساند و پیام شهدای کربلا و حضرت سید الشهدا ء علیه‌السلام را به مردم رساند و مشت حاکمان بنی امیه را باز کرد و چشن آنها را به عزا کشاند.
 و همچنین در مجلسی که یزید در تشکلیل آن در شام سنگ تمام گذاشته بود، و همه شخصیت سیاسی و امنیتی و همچنین سفرای کشور های دیگر را به این مجلس کشانده بود حضرت زینب بدون هیچ عده و عده، یک تنه در قامت همه شهدای کربلا، در مقابل فرمانده جرم و جنایت ظاهرشد، و او را با تازیانه سخن خرد کرد و چیزی از شخصیت پوشالی و ساختگیش باقی نگذاشت، و آنچنان جرئت را از همه گرفت که خطبه آن حضرت را جز به ابتذال کشاندن یزید نبود بدون هیچ اعتراض گوش کردند، هیچ توجیهی و تحلیلی نمی توان برای ان داشت جز اینکه گفته شود«ولایت تکوینی» و «قدرت تصرفی» بود که خداوند متعال به برکت نوافل شب در وجود آن حضرت برای چنین لحظات استثنایی به ودیعه گذاشته بود، و او که موقعیت شناس بود از این ذخیره الهی در مقام جهاد تبیین استفاده نمود و با ایراد خطبه الهی خود از دل شکست ظاهری، حسین بن علی علیه السلام را برای همیشه تاریخ پیروز و بنی امیه را برای همیشه دفن همراه با شکست نمود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.