در راستای بهرهمندی نسل جوان از سیره عملی مرحوم آیت الله حق شناس از اساتید اخلاق و عرفان، خاطرهای که از زندگی پربرکت ایشان تقدیم شما فرهیختگان میشود.
برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم مشرف شدم.
آن زمان شهریهی یک طلبه تقریباً ۳۰ تومان بود و من باید تمام این مبلغ را برای اجارهخانه به صاحبخانه پرداخت میکردم و دیگر پولی برای گذران زندگی نمیماند.
برای رهایی از این وضعیت، خیلی دنبال خانهای با اجاره بهای ارزانتر گشتم.
در این ایام شخصی به من مراجعه کرد و گفت ما منزلی داریم که اجارهبهای آن نصف قیمت منزلی است که در آن ساکن هستید (۱۵ تومان).
اما به جای باقیماندهی اجاره، اهل بیت شما باید کمک عیال ما کند و کارهای خانه را انجام دهد.
نگران شدم که چگونه این پیشنهاد را برای اهل بیتم مطرح کنم. (خانواده ایشان از یک خانوادهی محترم و ثروتمند بودند و در منزلشان خدمتکار داشتند.)
از این جریان خیلی دلگرفته شدم؛ به همین دلیل به حرم حضرت معصومه (س) رفتم و موضوع را با آن بزرگوار مطرح کردم.
در حرم خوابم برد.
در عالم رؤیا حضرت معصومه (س) فرمودند: «میرزا چرا برای این موضوعات کوچک به ما مراجعه میکنی!؟ از ما کارهای بزرگ بخواه!؛ برای پیدا کردن خانه سر قبر میرزای قمی برو!»
سر قبر میرزای قمی رفته و مشغول خواندن سورهی یاسین شدم.
آخر سورهی یاسین بود که یکی از دوستان، کنارم نشست و گفت برای یکی از آقایان مسئلهای پیش آمده و میبایست برای انجام کاری به تهران برود و مدت طولانی در آنجا بماند.
دنبال شخصی میگردد تا به او اعتماد داشته باشد و خانهاش را در قم به صورت رایگان به او بسپارد.
منبع: کتاب از داستانها باید آموخت، ص۷۴
نظر شما