تحولات منطقه

اینکه در این سال‌ها فعالیت سمن‌ها و انجمن‌های مردم‌نهاد در حوزه محیط زیست فراوان شده نشان از توجه هر چه بیشتر مردم به این موضوع مهم است. میهمان این هفته من محمدجواد سیاح‌پور هم یکی از فعالان این حوزه است؛ کسی که تحصیلکرده در رشته حقوق است و به گفته‌

هزارویک راه حقوقی برای حل هزارویک مشکل محیط‌زیستی
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه

اینکه در این سال‌ها فعالیت سمن‌ها و انجمن‌های مردم‌نهاد در حوزه محیط زیست فراوان شده نشان از توجه هر چه بیشتر مردم به این موضوع مهم است. میهمان این هفته من محمدجواد سیاح‌پور هم یکی از فعالان این حوزه است؛ کسی که تحصیلکرده در رشته حقوق است و به گفته‌ خودش در راه مطالبه‌گری و فعالیت‌های زیست محیطی حقوق خیلی به کارش آمده است.

او دبیر انجمن مردم‌نهاد میراث پریشان است. انجمنی که با فعالیت او، دوستان و همفکرانش تاکنون خوش درخشیده است؛ از جمله کسب مقام نخست معتبرترین جایزه محیط زیستی ایران در سال ۱۴۰۲، کسب جایزه دکتر تقی ابتکار، کسب جایزه قهرمان تالاب‌های ایران در سال۱۴۰۱ و کسب جایزه اکواتر یا همون جایزه خط استوا آن هم از بین ۶۰۰ انجمن از ۱۰۲ کشور جهان و چندین مقام دیگر.
 از زورخانه تا محیط زیست
من مرداد ۱۳۷۴ در شهر کازرون به دنیا آمدم. تا پایان مقطع دبیرستان در همین شهر درس خواندم. به واسطه اینکه پدرم یکی از فعالان اجتماعی در شهر کازرون بود جذب فعالیت‌های اجتماعی و محیط زیستی شدم. پدر من همچنین یکی از فعالان ورزش زورخانه‌ای بود و من هم با او به زورخانه می‌رفتم. در زورخانه گاهی از من می‌خواستند دعای آخر را بخوانم و همین حرف زدن در جمع سبب شد حرف زدن برایم راحت‌تر بشود چیزی که به نظرم باید یک فعال محیط زیست داشته باشد. 
یعنی اول باید بتوانیم خوب حرف بزنیم تا بتوانیم مشکلات را خوب بازگو کنیم و بعد هم پیگیری. من همیشه به مدرسه‌های معمولی رفتم و هیچ وقت مثلاً به مدرسه نمونه دولتی نرفتم اما برچسبی که از کلاس پنجم دبستان به من خورد که من می‌توانم متفاوت باشم، بعدها به من این روحیه را داد که بتوانم مطالبه‌گری راحت‌تری در حوزه مسائل محیط زیست و اجتماعی داشته باشم. حتی وقتی در دوره‌ دبیرستان بودم مدیر دبیرستان به من اجازه داده بود هفته‌ای یک نوبت سر صف برای بچه‌ها درباره مسائل محیط زیست حرف بزنم که نشان از ذهن باز مدیر داشت.
 بعدها هم مدیر دبیرستانم با اینکه سه یا چهار سال بود من از دبیرستان رفته بودم، اما برای سخنرانی‌ به دبیرستان دعوتم می‌کرد. خلاصه به واسطه پدرم پایم به محافل فعالیت‌های اجتماعی کازرون باز شد و علاقه‌ام به مباحث اجتماعی سبب شد به جای اینکه سر از رشته‌های ریاضی و تجربی دربیاورم سراغ رشته علوم انسانی بروم. این علاقه برخلاف چیزی بود که خانواده از من انتظار داشتند چون آن‌ها دوست داشتند من در رشته ریاضی و یا تجربی درس بخوانم.شروع فعالیت‌های محیط زیستی و اجتماعی من با تالاب پریشان که در شرق کازرون قرار دارد گره خورد. کلاً تالاب پریشان بخشی از هویت مردم شهر کازرون و مردم روستاهای اطراف تالاب پریشان و حتی روستاهای دورتر از تالاب است. هر چند خشک شدن این تالاب ارزشمند این هویت را کمرنگ‌تر کرده اما داستان این است که وقتی مردم کازرون و حتی روستاها می‌خواستند خارج از شهر به داشته‌هایشان اشاره کنند حتماً به تالاب پریشان اشاره می‌کردند و این نکته را بر زبان می‌آوردند که «ما پریشان داریم» چون پریشان یکی از بزرگ‌ترین تالاب‌های آب شیرین بود و دارای ویژگی‌های خاصی بود که آن را منحصر به فرد می‌کرد. 
تالاب پریشان همان قدر در شکل‌گیری شخصیت من تأثیرگذار بوده که پدرم تأثیرگذار بود. تالاب پریشان در زندگی اجتماعی من تأثیر بسیار فراوانی داشته و از جایی به بعد به بخشی از زندگی تبدیل شد یعنی نه تنها هدف و دغدغه من بلکه بخشی از زندگی من شد و این اتفاق از دوره دبیرستان شکل گرفت.
دغدغه‌ای به نام تالاب پریشان

هزارویک راه حقوقی برای حل هزارویک مشکل محیط‌زیستی


من به ۱۳ سالگی رسیده بودم که مصادف با اواخر دهه ۸۰ بود و پریشان کم‌کم داشت کم‌آب می‌شد. در آن زمان مردمان روستاهای شرق پریشان برای اینکه دسترسی به امکانات شهر داشته باشند باید مسیر زیادی را طی می‌کردند برای همین به دنبال این بودند که از حاشیه تالاب پریشان و یا از وسط این تالاب جاده‌ای کشیده شود و شرق به غرب تالاب وصل شود تا دسترسی آن‌ها به امکانات که حق آن‌هاست آسان بشود. نهادهای سیاسی آن زمان و مشخصاً نماینده شهرستان هم پیگیر این مطالبه مردم بودند. در آن زمان نگاه عده‌ای این بود که نباید این اتفاق بیفتد و به این تالاب ارزشمند آسیبی وارد شود. نگاه این بود به جای کشیدن جاده باید امکانات برای مردم روستاها برده شود. خلاصه اعتراض‌ها شکل گرفت و محیط زیست هم البته آن زمان مخالف ساخت جاده بود. در کش و قوس‌هایی که شکل گرفت من که ۱۳ سال داشتم هم وارد ماجرا شدم و عملاً به یک فعال محیط زیست تبدیل شدم. در آن مقطع تالاب به دغدغه من هم تبدیل شد. از عوامل دیگری که به وادی فعالیت‌های زیست محیطی کشیده شدم گروه مردم‌نهاد هم‌اندیشان جوان بود. آشنایی با آن گروه مردم‌نهاد برای من از این جهت ارزشمند بود که یک بستر مناسب برای فعالیت‌های زیست محیطی خودم پیدا کردم. انجمن نه دولتی بود و نه به تحصیلات من کار داشت و نه به سن و سالم که در خیلی از جاها وقتی می‌خواستم وارد فعالیت‌ها بشوم چون سن و سالم کم بود پذیرفته نمی‌شدم.
سال ۱۳۹۲ من به دانشگاه رفتم و با رتبه ۳۷۰ دانشجوی رشته حقوق شیراز شدم. به دنبال این بودم که اثبات کنم در رشته‌های علوم انسانی هم می‌شود نخبه بود و می‌خواستم در شهر خودم الگو باشم. علاقه‌ام به مسائل سیاسی زیاد بود و کنشگر محیط زیست هم شده بودم و این روحیه همیشه با من بود. وقتی رتبه‌ام آمد و توانستم انتخاب رشته کنم، تصمیم گرفتم به علایقم نزدیک باشد و از جهتی چون حقوق از رشته‌های تاپ علوم انسانی بود از طرف خانواده هم مخالفتی با انتخابم نشد. من از همان اول می‌دانستم نه قاضی خواهم شد و نه وکیل در عین اینکه نمی‌دانستم انتخابم چه خواهد بود. وقتی در مقطع ارشد در دانشگاه تهران هم قبول شدم رشته حقوق عمومی را انتخاب کردم و از همان روز اول سر کلاس نشستن تصمیم گرفتم حقوق محیط زیست بخوانم و پایان‌نامه بنده هم در همین موضوع حقوق محیط زیست نوشته شد. 
چیزی که حقوق به من داد
خواندن رشته حقوق به کمک کار من در فعالیت‌های زیست محیطی هم آمد. با این کار اول دانش عمومی من بالا رفت و بعد هم اعتماد به نفسی که حقوق به من به عنوان یک فعال محیط زیست داد موجب شد از حقوق اجتماعی خودم مطلع باشم چون در مقطعی من کل قانون اساسی را حفظ کرده بودم.از طرفی قدرت استدلالی که حقوق به آدم می‌دهد در خیلی جاها به کارش می‌آید. در زندگی‌ام دانستن حقوق در فعالیت‌های اجتماعی و محیط زیستی به کار من آمد چون در این بخش باید با مردم و دولت باب گفت‌وگو و استدلال را باز کرد و هنر استدلال و گفت‌وگو را حقوق به من داد. 
وقتی آدم حکم قانونی را که می‌تواند از آن بهره ببرد بداند مثلاً بحث انتقال آب از یک نقطه به نقطه دیگر شاید از نظر متخصصان حوزه آب اشتباه باشد اما من به عنوان حقوقدان می‌توانم بر این نکته تأکید کنم این اشتباه در حال حاضر هم از جهت حقوقی ایراد دارد و هم حقوق آیندگان و حق آن‌ها را تضییع می‌کند و این یعنی اثبات یک جرم و اگر در چنین موضوعی متولی جلو کار را نگیرد خودش هم مجرم شناخته می‌شود چون ترک فعل کرده است.
 اصلاً یکی از دلایلی که انجمن ما توانسته انجمن موفقی باشد همین استفاده از ابزار حقوقی است. خیلی از وقت‌ها گروه‌های محیط زیستی برای پیگیری یک مسئله دست به اعتراض می‌زنند یا مثلاً کفن می‌پوشند و کارهایی از این قبیل انجام می‌دهند کاری که خود من هم در مقطعی از فعالیت‌هایم انجام دادم و از این جهت می‌گویم آن‌ها گناهی ندارند بلکه مسیر را اشتباه رفته‌اند چون نیت آن‌ها خیر است اما را�� را بلد نیستند. البته گاهی هم درگیر جو سالاری و احساسات می‌شوند در صورتی که ما برای هر اعتراضی  مسیرهای قانونی داریم و بهتر این است مطالبه خودمان را از دستگاه قضا داشته باشیم و اعلام جرم و شکایت را انجام بدهیم.سال ۱۴۰۲ قرار بود جاده‌ای به صورت غیراصولی در یکی از مناطق حفاظت شده کشیده شود. 
نماینده شهرستان توانسته بود موافقت محیط زیست را هم بگیرد. من همان موافقت اولیه رئیس محیط زیست استان را یک عمل مجرمانه در نظر گرفتم و در دادگاه شهرستان اعلام جرم کردم که موجب فراخوان رئیس محیط زیست به دادگاه شد. خلاصه مجوز متوقف شد اما موقع توقف مجوز قانع نشدیم چون می‌دانستیم اگر امروز مجوز متوقف شده، زمانی فعال خواهد شد پس باید تلاش برای ابطال مجوز ‌می‌کردیم. استدلال‌های فنی در کنار استدلال‌های حقوقی سبب توجیه دادستان شد که در وهله نخست طرف مردم بود اما وقتی استدلال‌ها را دید متوجه شد این کار خلاف قانون و خلاف مصلحت محیط زیست است برای همین همکاری کرد و دستور ابطال مجوز صادر شد. آن هم در حالی که قراردادهای انجام کار نوشته شده بود اما خوشبختانه از یک پروژه ضد محیط زیست جلوگیری شد.

برکت جذب کودکان

هزارویک راه حقوقی برای حل هزارویک مشکل محیط‌زیستی


میراث پریشان از مهر ۱۳۹۴ با ورود به مهدهای کودک و دبستان‌های شهر کازرون و اجرای برنامه‌های آموزشی برای آن‌ها بستر شکل‌گیری نخستین و یکی از کلیدی‌ترین کارگروه‌های خود یعنی «جوانه‌های پریشان» را فراهم کرد. در آن سال با جذب ۵۰ نونهال ۶ تا ۱۲ سال به انجمن قرار شد این نونهالان با عنوان جوانه‌های پریشان در قالب یک کارگروه و زیر نظر چند تسهیلگر کودک و آموزگاران دبستان فعالیت کرده و آموزش ببینند و بسترهای تبدیل شدن به یک کنشگر محیط زیست و یک دغدغه‌مند برای تالاب پریشان در آن‌ها پی‌ریزی شود. جذب کودکان برکات زیادی برای میراث پریشان داشت، یکی از این پیامدها جذب والدین آن‌ها به انجمن و تقویت ساختار و نیروی انسانی بود. البته ما الان متخصصان کار با کودک را هم داریم چیزی که در شروع آموزش نداشتیم و شاید خیلی از آموزش‌های ما اشتباه هم بود ولی در حال حاضر همکاران و اعضایی از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داریم و تعدادی از معلمان ابتدایی علاقه‌مند با ما همراه شده‌اند.
 علاوه بر این از دل نیروهای تازه جذب شده، ۹کارگروه‌ یکی پس از دیگری شکل گرفت که عبارت‌اند از کارگروه حقوقی، توانمندسازی و آموزش، مدیریت پروژه‌های متمرکز، همایش و طبیعت‌گردی و... . ما اخیراً پویش ملی‌ «هاتک» را هم راه‌اندازی کرده‌ایم که مخفف «هم‌آفرینی تسهیلگران کودک» می‌شود. هدف ما از این پویش این است که تسهیلگران و کنشگران حوزه محیط زیست و کودک را به شکل شبکه‌ای به هم وصل کنیم تا فضایی برای ایجاد تبادل علم و تجربه داشته باشند و هم‌افزایی بشود. 
به نظرم مهم‌ترین کاری که من در این سال‌ها کردم این است که در شرایط سخت اقتصادی توانستیم ۱۰ سال یک انجمن مردم‌نهاد را سرپا نگه داریم و خوشبختانه توسعه هم پیدا کرده است. در این سال‌ها نیروهای خارج از شهر کازرون هم جذب کردیم و از آن‌ها برای برنامه‌های خارج از شهر کازرون کمک می‌گیریم. 
از سال ۹۸ به قبل ما یک انجمن مردم‌نهاد آماتور بودیم که سراغ پروژه‌های مختلفی می‌رفتیم، درخت می‌کاشتیم، همایش برگزار می‌کردیم، پاک‌سازی محیط زیست را انجام می‌دادیم و کارهایی از این قبیل که البته بد هم نیست ولی گاهی هم می‌تواند مضر باشد. 
در این سال‌ها کمک کردیم انجمن‌های دیگری هم شکل بگیرند یا به انجمن‌هایی که وجود داشتند کمک کردیم تا شکل حرفه‌ای داشته باشند. 
مثلاً تشکیل نخستین سمن محیط زیستی در حوضه تالاب ارژن، توانمندسازی عشایر در حوضه آبریز ارژن، اجرای برنامه‌های آموزشی در تالاب هفت برم، تشکیل نخستین سمن محیط زیستی شهرستان بختگان، راه‌اندازی مرکز بازدیدکنندگان تالاب بختگان با محوریت مردم محلی، اجرای برنامه‌های آموزشی در حاشیه تالاب طشک، اجرای طرح تسهیل‌گری کودک و محیط زیست در استان خوزستان (حاشیه تالاب شادگان و منطقه اروندکنار)، برگزاری رویداد تسهیل‌گری کودک و محیط زیست در حاشیه تالاب گاوخونی در استان اصفهان، اجرای طرح توانمندسازی تشکل‌های محیط زیستی در استان البرز و رویداد تسهیل‌گری کودک و محیط زیست در حاشیه تالاب صالحیه، پایش حوضه آبریز حله در استان بوشهر، اجرای پروژه پایش آلودگی تالاب مهارلو با همکاری دانشگاه تهران، اجرای پروژه آگاهی‌افزایی در خصوص تالاب مهارلو و تربیت بیش از ۲۰۰تسهیلگر کودک و محیط زیست در استان‌های فارس، خوزستان، بوشهر، البرز و اصفهان و... از مهم‌ترین فعالیت‌های میراث پریشان در سایر تالاب‌های ایران است.
کند کردن روند خشک شدن
تحصیلات دانشگاهی شروع یک عرصه جدید در فعالیت‌هایم بود چون می‌توانستم جدی‌تر دنبال کنشگری‌هایم در مباحث زیست محیطی و اجتماعی بروم. شیراز هم فضای بزرگ‌تری بود و هم یک فضای علمی جدی‌تر نسبت به شهر کوچک‌تری چون کازرون. کلاً من در دانشگاه به طور جد هم درس می‌خواندم و هم مطالعاتی خارج از رشته‌ تحصیلی خودم داشتم و به محض اینکه از دانشگاه خارج می‌شدم به دنبال مسائل محیط زیست و دغدغه‌هایم در این حوزه بودم.
همان طور که گفتم من از ۱۳سالگی عضو انجمنی بودم که پس از ۱۰ سال فعالیت انجمن اعضای آن به سن و سالی رسیدند که هر کدام گرفتاری خودشان را داشتند و عملاً انجمن تعطیل شده و فقط نامی از آن مانده بود. احساس خلأ می‌کردم و دغدغه‌ این را داشتم که برای خودم و همسالانم و آن‌هایی که دغدغه کار زیست محیطی دارند این امکان وجود داشته باشد که دوباره فعالیت کنند. مدتی هم با گروه‌های مختلف دیگری فعالیت کردم اما سرانجام تصمیم گرفتم یک انجمن محیط زیستی تشکیل بدهم، برای همین در آبان سال ۱۳۹۳ انجمن «میراث پریشان »شکل گرفت. در آن زمان گروه ما گروه خانوادگی و دوستانه بود. انجمن متولد شد اما با توجه به سنگینی پروژه احیا و مسائل پیچیده‌ آن برای یک گروه مردم‌نهاد، امکان ورود به مسئله بزرگی مثل خشک شدن تالاب وجود نداشت بنابراین میراث پریشان گام به گام بر ساختار و توانمندسازی اعضای خود افزود تا در سال ۱۳۹۷ به تدریج در حوزه تالاب پریشان ورود پیدا کرد. سال ۱۳۹۹ با جذب حمایت‌های مردمی، دولتی و حتی بین‌المللی، پایگاه پژوهش و اطلاع‌رسانی تالاب پریشان راه‌اندازی و انجمن رسماً وارد پروژه عظیم تالاب شد اگرچه با توجه به شرایط اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی و بنای معیشت مردم بر کشاورزی آب‌بر در حاشیه پریشان احیای آن به راحتی ممکن نیست اما در این چند سال کوشیدیم سرعت تخریب تالاب کند شود. 
ما از دل تمرکز بر تالاب هم تجربه‌های موفقیت‌آمیز کسب کردیم و هم تجربه‌های شکست خورده و البته ایده‌های ارزشمند هم شکل گرفت از جمله اینکه امروز میراث پریشان بیش از ۱۰۰ نیروی فعال در سه گروه نونهالان، نوجوانان و بزرگسالان دارد. در سه سال اخیر بیش از ۱۰ نیروی متخصص به ساختار این انجمن افزوده شده و هشت نفر از اعضای باسابقه انجمن نیز وارد رشته‌های تخصصی و مرتبط با تالاب شدند.
به دنبال کار تأثیرگذار محیط زیستی‌ام

هزارویک راه حقوقی برای حل هزارویک مشکل محیط‌زیستی


بزرگ‌ترین آرزویی که من در حوزه محیط زیست دارم این است که بتوانم به عنوان یکی از علاقه‌مندان به محیط زیست اثر پایداری داشته باشم. 
دلم می‌خواهد آخر عمر بتوانم ادعا کنم به سهم خودم توانستم فلان کار تأثیرگذار محیط زیستی را انجام بدهم که برای رسیدن به آن البته برنامه‌های زیادی دارم. 
در انجمن میراث پریشان برنامه‌ بلندمدت ما این است که به مقام مشورتی سازمان ملل در حوزه محیط زیست برسیم تا بتوانیم در سطح بین‌المللی فعالیت کنیم. 
نکته مهم دیگر این است که باید بتوانیم ساختار را به گونه‌ای پیش ببریم که نیروهای موظف داشته باشیم تا به آن‌ها حقوق بدهیم، متخصص بشوند تا سبب رشد و توسعه بیشتر انجمن خودمان شوند و حداقل انجمن‌های بیشتری را در سطح کشور با خودمان همراه کنیم و موجب ارتقای آن‌ها هم بشویم. چون جامعه مدنی هر چه قوی‌تر بشود نفع آن به کشورمان برمی‌گردد.

منبع: روزنامه قدس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha