تحولات منطقه

«علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار و تهیه‌کنندگی مجید برزگر پس از سه سال توقیف سرانجام اکران شد؛ فیلمی از سینمای مستقل که به اصالت معنا و اندیشه وفادار است و مخاطب را ارج می‌نهد.

درباره «علت مرگ: نامعلوم» که چالشی اخلاقی را به تصویر کشیده است/ در ستایش و نکوهش انسان
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس، فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» به نویسندگی و کارگردانی علی زرنگار و تهیه‌کنندگی مجید برزگر پس از سه سال توقیف سرانجام رنگ پرده را به خود دید و از چهارشنبه گذشته اکران خود را در سینماهای کشور آغاز کرد.

زرنگار پیش از آن که نخستین فیلمش را جلو دوربین ببرد فیلم‌نامه‌نویسی چند فیلم مهم را در کارنامه خود دارد؛ «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» که به همراه وحید جلیلوند و حسین مهکام نگارش شده، «بدون تاریخ و بدون امضا» با همراهی وحید جلیلوند و «مغز استخوان». او در تمام فیلم‌هایی که به آن‌ها اشاره شد رد پای مشخصی از خود به جا گذاشته است. داستان همه این فیلم‌ها در چندین مؤلفه با یکدیگر اشتراک دارند؛ نخست اینکه شخصیت‌های داستان در بطن موقعیت‌هایی خواسته یا ناخواسته در دوراهی عقل و احساس، ترس و وجدان ناچار به انتخاب می‌شوند. از این نظر «موقعیت» نقش مهمی در داستان‌های زرنگار دارد؛ موقعیت‌هایی که شخصیت‌های داستان را وادار به کنشگری خارج از دایره انتخابی فرد می‌کند و مسیر آن‌ها را دقیقاً زمانی که انتظار ندارند تغییر می‌دهد. دوم: فراتر از فراز و فرودهای داستانی، سبک فیلم‌نامه‌نویسی زرنگار یک ویژگی بارز را در همه این آثار رقم زده و آن هم حفظ ضرباهنگ داستان به واسطه بهره‌گیری جسورانه از نقاط عطف متعدد در فیلم‌نامه است و از این رو هیجان، تعلیق و کشش داستانی در ریتمی متعادل حفظ می‌شود و در نهایت آثار این فیلمساز را واجد امضای خاص خودش می‌کند. 

علت سه سال توقیف؛ نامعلوم!

درباره «علت مرگ: نامعلوم» که چالشی اخلاقی را به تصویر کشیده/ در ستایش و نکوهش انسان

اما برویم سراغ نخستین ساخته زرنگار یعنی «علت مرگ: نامعلوم»؛ فیلمی که در جشنواره چهلم فجر با ۶ رأی از هفت رأی هیئت انتخاب جزو سه فیلم برتر برای حضور در آن دوره شد اما با دخالت وزارت ارشاد و عدم صدور پروانه نمایش از جشنواره کنار رفت و با کج‌سلیقگی و احتمالاً دل‌نگرانی از برخی کدهای مطرح شده در فیلم، سه سال هم توقیف شد و حالا پس از کش و قوس‌های فراوان راه به اکران یافته و پیش چشم مخاطبان است.

«علت مرگ: نامعلوم» فیلمی جاده‌ای است که داستان هفت مسافر را روایت می‌کند که در مسیر شهداد به کرمان با یکدیگر همسفر شده و در بین راه درگیر ماجراهایی می‌شوند. فیلم‌های جاده‌ای بر قدرت و کشش فیلم‌نامه متکی است، چیزی که زرنگار در آن به قدر کفایت مهارت دارد. اما نکته جالب درباره «علت مرگ: نامعلوم» این است که می‌توان ماجرایش را در دو خط تعریف کرد، آن هم داستانی که در یک ون قدیمی و زهوار در رفته و در لوکیشن‌های کویری و خالی می‌گذرد، اما زرنگار با استعدادی که پیش‌تر هم از او سراغ داریم داستانش را در زمانی بیش از ۱۰۰ دقیقه روایت می‌کند، پرورش می‌دهد و شخصیت‌ها را با چالشی سخت مواجه می‌کند. او یک فیلم‌نامه منسجم با چفت و بست‌های محکم دارد که مملو از تعلیق‌های جذاب و موقعیت‌های معماگونه است و نمی‌گذارد فیلم زمین بخورد و در نتیجه هر چه پیش می‌رویم با درام پیچیده‌تری مواجه می‌شویم.

داستان پس از سوار شدن مسافران به ون در جاده‌ای قدیمی و پیش از طلوع آفتاب آغاز می‌شود. شخصیت‌های داستان به مرور و تا نیمه‌های فیلم برای مخاطب گشوده می‌شوند؛ مردی که از زندان به مرخصی آمده، دیگری که همسرش مریض است، یک زوج جوان که قصد مهاجرت دارند و مردی هم راهنمای آن‌هاست، یک زن لال و راننده و مردی با لباس محلی که به شکل مرموزی درگذشته و حالا جسدش تبدیل به مهم‌ترین مسئله مسافران شده است. 

متکی بر قواعد ژانر

زرنگار تماماً به قواعد ژانر جاده‌ای در روایت داستان خود پایبند است. فیلم‌های‌ جاده‌ای عموماً با تنش میان کاراکترها همراه بوده و از طرفی دیگر این ژانر عموماً استعاره‌ای از سفر به درون است و اتفاقاتی که در طول مسیر می‌افتد فرد را در مواجهه با نقاط تاریکش قرار می‌دهد. در این میان زرنگار باز هم از همان فرمول همیشگی خود و قرار دادن شخصیت‌های داستانش در بزنگاه‌های سخت و انتخاب میان دوراهی  بهره می‌برد. او بدون اینکه کاراکترها را قضاوت و نگاه خودش را به مخاطب تحمیل کند، آن‌ها را همان طور که هستند پیش چشم تماشاگر قرار می‌دهد. زمانی که مسافران متوجه حضور مرد مرده‌ای در ون می‌شوند نخستین و منطقی‌ترین چیزی که به ذهنشان می‌رسد تماس گرفتن با اورژانس است اما به نتیجه نمی‌رسند و در ادامه تصمیم می‌گیرند به اولین پلیس ‌راه که رسیدند جنازه را تحویل دهند. همه چیز تا اینجا عادی است اما به ناگاه ورق برمی‌گردد و آن‌ها در معرض یک تصمیم تازه قرار می‌گیرند. منطق جایش را به وسوسه می‌دهد اما هنوز وجدان صدا می‌کند و برای خاموش کردن آن چاره‌ای نیست جز توجیهات پی در پی؛ نقاب‌ها کم‌کم می‌افتد و آزمون سخت فرا می‌رسد و محافظه‌کاری کنار می‌رود و عصیان عریان می‌شود. 
​​​​​​​
وقتی مخاطب در مقام قضاوت قرار می‌گیرد

درباره «علت مرگ: نامعلوم» که چالشی اخلاقی را به تصویر کشیده/ در ستایش و نکوهش انسان

نقطه درخشان «علت مرگ: نامعلوم» سیر هبوط آدمی است و اینکه شرایط چطور می‌تواند انتخاب‌های فرد را تحت تأثیر قرار دهد. البته فیلمساز فقط شخصیت‌های داستانش را در این آزمون سخت قرار نمی‌دهد و آن‌ها را با احساسات و خواسته‌های منکوب شده و جدال میان عقل و طمع تنها در کویر رها نمی‌کند، او مخاطب را هم به میدان می‌آورد و کاری می‌کند هر لحظه خودش را آنجا حس کند و از خود بپرسد حق با کیست، من بودم چه می‌کردم و اینکه آیا او هم دست به همان توجیهاتی می‌زند که کاراکترها می‌زنند یا نه.

فیلم در حالی که به پیروی از ذات کویر آهسته و با طمأنینه داستان را پیش می‌برد و لایه‌های پنهانی شخصیت‌ها را باز می‌کند اما بدون جانبداری محور مرکزی‌اش را بر بستر نکوهش و ستایش آدمی قرار می‌دهد و پرده از چهره آدم‌ها برمی‌دارد که چطور اسیر نفسانیات می‌شوند و با فردگرایی و حق به جانب بودن روی انسانیت پا می‌گذارند، یا آن‌هایی که می‌لغزند و برمی‌گردند و در مقابل شخصیتی همچون پیمان را هم با بازی خوب سهیل باوی به میان می‌آورد که کرامت انسانی را فدای وسوسه‌ها نکرده و جلوی لاطائلات سر خم نمی‌کند. پایان فیلم برای تماشاگر با یک غافلگیری دیگر نیز همراه است و کاراکترهایی که به آخر این سفر رسیدند باز هم با یک پرسش بزرگ مواجه می‌شوند و در موقعیتی تازه قرار می‌گیرند.

صرف نظر از فیلم‌نامه که ساختمان استوار فیلم بر آن بنا شده نباید از کارگردانی، دکوپاژ و قاب‌بندی‌های چشم‌نواز کویری و طبیعت زیبای شهداد و همچنین موسیقی تأثیرگذار فیلم به سادگی گذشت و حلقه اتصال همه این‌ها بازی خوب و به اندازه بازیگران فیلم است. عنوان فیلم هم هوشمندانه از دل دیالوگ‌های فیلم بیرون آمده که شخصیت‌های داستان برای توجیه و آرام کردن روح بی‌قرارشان به یکدیگر می‌گویند.

فیلمی که نباید تماشایش را از دست داد

ساخت فیلم «علت مرگ: نامعلوم» و اکرانش، آن هم در شرایطی که کمدی‌ها گیشه را دربست در اختیار گرفته‌اند و ذائقه مخاطب غرض‌ورزانه به وادی دیگری برده شده را باید به فال نیک گرفت و قدر دانست. فیلمی مستقل که به اصالت معنا و اندیشه وفادار است و مخاطب را ارج می‌نهد. اصغر فرهادی که این روزها جایش بیش از همیشه در سینمای ما خالی است، تعریف جالبی از فیلم دارد و می‌گوید وقتی فیلم در سینما تمام می‌شود باید در ذهن تماشاگر شروع شود و یک قصه جدید در ذهن او شکل بگیرد. «علت مرگ: نامعلوم» از این جنس سینماست که شما را به یک سفر درونی دعوت می‌کند و تا ساعت‌ها به آدم‌های قصه‌ای فکر می‌کنید که جز یکی دو نفر اسم بقیه‌شان را هم نمی‌دانید اما با آن‌ها همراه می‌شوید و سفری درونی آغاز می‌کنید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.