ادبیات فارسی خاستگاه حکمت و اخلاق و انساندوستی است و از این رو در ماه خدا چیدن میوههای رنگارنگی که از اشجار حکمت بزرگان ادب ایران باقی مانده و ریشه در چشمه جوشان معرفت دارد میتواند ضیافت الهی را دلچسبتر کند.
«چشمه حکمت» سلسله گفتارهایی مجمل و مختصر از ادبیات فارسی در زمینه حکمت، عرفان و دین است که هر سال در ماه مبارک رمضان، از نگاه و قرائت یکی از چهرهای ادبی کشور تقدیم شما خوانندگان روزهدار میشود تا قطرههایی شفابخش از اقیانوس رحمت الهی را در کنار هم بچشیم.
در این رمضان همراه با استاد سیدحسن نورانی؛ شاعر، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی هستیم و در دهمین قسمت به موضوع اهمیت «منزلت آدمی» پرداختهایم.
در باب منزلت آدمی
دهمین برنامه و درسگفتار «چشمه حکمت» را متکی بر «فیهمافیه» مولانا جلالالدین محمد بلخی استوار و با شما قسمت میکنیم.
«فیهمافیه» یکی از معدود آثار نثر جناب مولانا است چرا که ما بیشتر حضرت مولانا را در قالب آثار منظوم چون «مثنوی معنوی» و «غزلیات شمس» میشناسیم و نثر او شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته و میتوانیم بگوییم که مورد غفلت قرار گرفته است.
«فیهمافیه» مانند «مثنوی معنوی» گزیده سخنان و گفتارهای مولانا در جلسات درس اوست که شاگردانش آن را گردآوری و تدوین کردهاند؛ یعنی این اثر به نوعی جزوه شاگردان از مجالست و کلاسهای حضرت مولانا به شمار میرود.
در دهمین درسگفتار «چشمه حکمت» به بهانه برشی از کتاب «فیهمافیه» به جایگاه رفیع ارزش و منزلت انسان میپردازیم.
در بخشی از «فیهمافیه» چنین میخوانیم: خداوند فرمود «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِیْ آدَمَ» نگفت «و وَلَقَدْ کَرَّمْنَا الْسَّمَاءَ وَ الْاَرْضَ» پس از آدمی آن کار میآید که نه از آسمانها میآید و نه از زمینها میآید و نه از کوهها. چون آن کار بکند ظلومی و جهولی از او نفی شود.
اگر تو گویی که «اگر آن کار نمیکنم چندین کار از من میآید» آدمی را برای آن کارهای دیگر نیافریدهاند. همچنان باشد که تو شمشیر پولادِ هندیِ بیقیمتی که آن در خزاین ملوک یابند آورده باشی و ساطورِ گوشتِ گندیده کرده که «من این تیغ را معطل نمیدارم، به وی چندین مصلحت به جای میآرم»
یا دیگ زرین را آوردهای و در وی شلغم میپزی که به ذرهای از آن، صد دیگ به دست آید.
یا کارد مُجَوهَر را میخ کدوی شکسته کردهای که «من مصلحت میکنم و کدو را بر وی میآویزم و این کارد را معطل نمیدارم!»
مولانا در بیان این روایت با محوریت شان و منزلت انسان نگاهی به آیه ۷۲ سوره مبارکه احراب دارد که خداوند میفرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (یقینا ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم و آنها از به عهده گرفتنش امتناع ورزیدند و از آن ترسیدند، و انسان آن را پذیرفت بی تردید او بسیار ستمکار، و بسیار نادان است)
خداوند فرموده که به انسانها نه به آسمان و زمین؛ بزرگی، کرامت، ارزش و منزلت را عطا کرده و بخشیدیم و او را چنین گرامی داشتیم.
این آیه (آیه ۷۲ سوره مبارکه احزاب) آیه بسیار مهم و پُرشوری در ادب عرفانی به شمار میرود. آیهای که ذیل آن خداوند سبحان فرموده ما امانت خود را به کوه و زمین و آسمان عرضه کردیم و و هیچ نپذیرفت الا انسان.
مولانا به واسطه آن آیه و آموزههایش از اهمیت درک جایگاه و منزلت توسط انسان که امانت بزرگ خداوندی به او سپرده شده است سخن میگوید. درک جایگاه و منزلتی که معنای آن چنین است که از انسان کارهایی برمیآید که اگر بر نمط و سبیل آن کارهای بزرگ زندگی و منشِ زیست خود را انتخاب کند میتوان آن برچسب ضلالت، گمراهی و جهل را میتوان از او برداشت.
در درک اهمیت این مسیر به مثالهایی که مولانا در این سخن و گفتار از «فیهمافیه» میزند توجه کنید.
مولانا میگوید انسان مانند شمشیر شاهانه ارزشمندی است که اگر قدر و منزلت خود را نداند مانند آنست که از این شمشیر برای قطعه کردن، بریدن و قصابی گوشت گندیده استفاده میکند.
ارزش و منزلت انسان را مولوی این میداند و میگوید منزلت انسان به مثابه آن شمشیر ملوکانه است و نباید به عنوان چاقوی قصابی -کنایه از کارهای ساده و بیارزش- و برای هر موقعیتی مصرف شود.
در واقع انسان، حسب فرمایش خداوند برای چیزهای بزرگ آفریده شده؛ پس او (انسان) نباید خویشتن خویش را به هر مسئله کوچک و کمارزش مشغول کند.
یا در همان روایت از «فیهمافیه» مثال دیگری میزند و میگوید نباید شلغم -کنایه از غذایی ساده و کمارزش- را در دیگ طلا پخت؛ چرا که با ذرهای از طلای آن دیگ میتوان صد مَن شلغم خرید!
یا باز در دنباله مثالهای خود در همان بریده «فیهمافیه» میگوید چاقوی جواهرنشان را نباید برای آویزان کردن کدو به دیوار کوبید! چرا که برای این کار از یک میخ ساده نیز میتوان استفاده کرد.
یادمان باشد با ارزشمندترین بخش خلقت هستی و آفرینش به نام انسان مزین است. پس بیش از هر مسئلهای باید به خاطر داشت که خودمان را نباید به هر کاری مشغول کنیم.
نظر شما