سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه کشورمان در گفتگویی از تعامل سازنده با جهان بر پایه اصول بنیادین «عزت، حکمت و مصلحت» دفاع کرد، اما این را هم گفت که در ماههای اولیه آغاز به کار ضروری مینمود گامهای معناداری برای جلوگیری از یک جنگ فراگیر منطقهای بردارد و ادبیات مخصوص جنگ را به کار گیرد. وی میگوید: «یک جنگ تمام عیار، ادبیات و لحن خاص خود را دارد و سیاست خارجی کشور به دلیل شرایط جنگی وارد این عرصه شد. ما تعامل فراگیر را دنبال میکنیم و اثرگذاری سیاست را در نظر داریم.»
توضیحات عراقچی درباره دوگانهسازیهای کهنه تاریخ روابط خارجی ایران به این جمله ختم شد: «من دیپلمات تربیت شدم که ملی فکر کنم و در همین جهت هم حرکت خواهم کرد. به هر جا که فکر کنم منافع ملی کشور تأمین میشود، میروم و وظیفه خود را انجام میدهم. حالا میخواهد در نیویورک باشد یا در کابل یا بیروت.»
صبرمان انفعالی نیست
بازگشت قابل انتظار «دونالد ترامپ» به کاخ سفید که نشان داد میخواهد همان مسیر را طی کند، کار را برای عراقچی که این بار در قامت وزیر امور خارجه، مسئول پرونده هستهای هم شده، سختتر کرده است. «ترامپ» با دیپلماسی مخصوص بهخود که گاه با ابزار تحریم اقتصادی و گاه تهدید نظامی القای ترس و تهدید کشور مقابل را جستوجو میکند، میخواهد سناریوی تکراری خود را بازی کند.
عراقچی در توضیح واکنش ایران به سیاست فشار «ترامپ» میگوید: «اگر در شرایطی که طرف فشار حداکثری تحمیل میکند، وارد مذاکره شویم، از موضع پایین وارد مذاکره شدهایم و دستاوردی نخواهیم داشت. این موضوع سر لجبازی یا آرمان خواهی نیست و یک موضوع کارشناسی است. باید به طرف مقابل ثابت شود که سیاست فشار کارایی ندارد تا آن موقع بتوانیم در شرایط برابر پشت میز مذاکره بنشینیم.»
این اما پاسخی نبود که بتوان به راحتی از آن گذشت و باز هم نپرسید؛ آیا تجربه مقاومت حداکثری در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ نمیتوانست مبنای محاسبه او برای ناکارآمدی دوبارهاش علیه ایران باشد؟ راهبرد صبر ایران مبتنی بر چه ویژگیها و اقتضائاتی است و آیا میتواند در عین عدم امکان مذاکره مستقیم با آمریکا روزنههای امید را برای دیپلماسی باز بگشاید؟
عراقچی به این سوال این طور پاسخ داد: «راهبرد صبر ما مبتنی بر یک صبر انفعالی نیست، بلکه صبر همراه با ابتکار عمل است. ما اصلاً یک سیاست منفعلانه نداریم که بنشینیم نگاه کنیم چه تصمیمی برای ما میگیرند؛ نه، حتی در خصوص مذاکرات احتمالی هستهای هم طراحی داریم و برنامهریزی کردهایم. مذاکرات که به صورت غیرمستقیم جریان دارد. کانال سه کشور اروپایی برقرار است؛ با آقای گروسی و آژانس هستهای همکاری داریم و یک ایده جدید برای حل مسائل مطرح است که داریم بررسی میکنیم.»
پلن «محدودسازی دشمنی»
در این طراحی و ابتکار عمل دیپلماتیک جای کشورهای متخاصم کجاست؟ عراقچی میانداری اروپاییها در مذاکرات برجام را یادآور میشود و میگوید: «اروپاییها در دور گذشته نقش واسط خوبی ایفا کردند، الان هم میتوانند ایفا کنند. ما این مذاکرات با اروپاییها را ادامه میدهیم و به موازات آن رایزنیهای نزدیک با روسیه و چین ادامه دارد. اما نهایتاً آمریکا باید تحریمها را بردارد ولی زمانی وارد مذاکره مستقیم خواهیم شد که از حوزه برابر و فارغ از فشار و تهدید باشیم و مطمئن باشیم که در آن صورت منافع ملی مردم تأمین خواهد شد.»
این یعنی همان برنامه «محدودسازی دشمنی» که بر اساس آن، تصمیمگیری معطوف به حوزه عمل و ضرورتهای حوزه عمل صورت میگیرد؛ هدفی که وزیر خارجه در رابطه با آن میگوید: «ما میتوانیم هزینهها را کاهش بدهیم. آیا سیاست کاهش هزینه از مسیر احیای کانال مذاکره غیرمستقیم «مسقط» هم میگذرد؟» عراقچی با تأیید آن میگوید: «بله؛ شیوه عجیب و غریبی هم نیست مکرر در طول تاریخ اتفاق افتاده است؛ کشورهایی که حاضر نبودند با همدیگر مستقیم صحبت کنند، غیرمستقیم صحبت کردند. بنابراین مذاکره غیرمستقیم انجام شدنی است. این طور نیست که نشدنی باشد و این مدل خیلی محل ایراد نیست. مهم این است که اراده مذاکره و توافق منصفانه و عادلانه در شرایط برابر پیش بیاید و دیگر شکل آن مهم نیست.»
از آنچه عراقچی در مصاحبه مفصل خود با «ایران» گفت، این طور برمیآید که تهران الگوی کنش خود مقابل ترامپ را بر پایه «مقاومت حداکثری» در برابر «فشار حداکثری» شکل داده است؛ سیاستی که با تعریف زمین بازی جدید و تغییر معادله، مبنای استراتژی تهران در مواجهه با ترامپ دوم را تشکیل میدهد. البته باید دید سهم و نقش امید و تابآوری ایرانیان برای رفع تحریمها در این استراتژی چگونه دیده شده است. برای خواندن پاسخ این پرسش و پرسشهای دیگر، گفتوگوی کامل ما با وزیر امور خارجه را در سالنامه نورزیمان بخوانید.
نظر شما