به گزارش قدس آنلاین، کارگر شریف کارواش جنوب تهران که مزد تهور خود را در گذر زمان گرفت و هفت سال پیش در کوران بزرگترین جشنواره قرن و در قامت مرد شماره یک تیم ملی با شیرجهای بلند پنالتی کریس رونالدو را مهار کرد، در چرخش روزان و شبان به آشیانهبانی منفعل و بیتفاوت بدل شد. او پس از کوبش مداوم دروازهاش در کویر حجاز نهتنها در لاک اندوه فرو نرفت، بلکه با یک استوری کمیک نشان داد به قندیل یخ زده آرزوهای فوتبال ایران وقعی نمینهد. حق این بود علیرضا بیرانوند پس از آنکه با نمایش ضعیف در برابر التعاون نقش اول را در ناکامی تراکتور ایفا کرد، با یک عذرخواهی خشک و خالی دلجویی از هواداران مغموم و مغبون را در دستور کار قرار دهد، اما او نهتنها پوزش نخواست که با انتشار یک استوری سرگرم کننده ثابت کرد در تلخترین روزهای فوتبال ایران، ز غوغای جهان فارغ به بهجتِ فرومانده خویش میاندیشد.
بهتآور است. سنگربان متمول که روزگاری عمود خیمه تیم ملی بود و قفل محکمی به دروازه ایران میزد، حالا در لیست اول تیم ملی هیچ جایی ندارد و در بیرنگیِ آخر زمستان با تصمیم فرزند نازیآباد پشت دیوار مدعوین مانده است. همو که با سیوهایش یک تنه حریفان را ناکار و ناکام میکرد، حالا آنقدر در عرصه باشگاهی متزلزل نشان داده و آنقدر گلهای بد خورده است که کمتر کسی از فروچکیدنش تعجب میکند. او خسته و سرشکسته در اردوگاه تبریزیها به قفسبانی معمولی با ضریب خطای حیرتانگیز بدل شده تا هم اسکوچیچ کاسه چه کنم چه کنم به دست بگیرد و هم امیر اردشیر برای دعوتش به تیم ملی با ظن و زعم مواجه شود.
بیتعارف پایان بد داستان خوب پسر زاگرس زودتر از موعد مقرر از راه رسیده و او میان راه و چاه، بیاعتنا به فرجام خویش با سرعت به سمت چاه حرکت میکند.
شاید اگر آن روز که به خاطر لبریز شدن حساب بانکیاش خانه قرمز را به مقصد سهند ترک میکرد و به تمنای میلیونها دوآتشه وقعی ننهاد و شاید اگر در سنگلاخ حواشی دریبل نمیخورد، امروز به لطف به کلین شیتها و آمارهایش همچنان قاب چشمها را پر میکرد. بیرو اما همه چیز را به شوخی گرفت و در هراس از خاک پوک، فروغلتید تا گرفتار روزمرگیها جایگاه خود را در حوالی ایل گلی متزلزل ببیند و به آسمانخراشی محزون پشت سد تیم ملی بدل شود.
حتی اگر خوشبین باشیم نام مردی با ۷۷ بازی ملی در فهرست دوباره «امیر قلعه» به چشم بخورد، باز هم این بیرانوند است که باید در خلوت و جلوت به ابهامها و ایهامهای دور و بر خود پاسخ دهد و البته برای پرواز مجدد طرحی نو دراندازد. جز این اگر باشد رد نازک پنجههای عقاب متفرعنی که دغدغههای اینستاگرامیاش بر دیگر دغدغههایش میچربد در خاطر این فوتبال محتضر نخواهد ماند!
نظر شما