براساس دستور رئیس جمهور مسعود پزشکیان، وزارت علوم از مهر ۱۴۰۳ موظف حداکثر شد ظرف مدت ۳ ماه با همکاری سازمان سنجش، وزارت بهداشت، دانشگاه آزاد و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نسبت به بازنگری تمامی سهمیههای سنجش و پذیرش دانشجو اقدام و طرح تفکیک استانی سهمیهها را هم به ستاد علم و فناوری دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی ارائه کند.
احتمالا مسأله بررسی سهمیهها در صحن شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال آینده انجام میشود.
در این باره عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی محمدحسین ساعی ایده ضرایب حمایتی را به جای سهمیه ها در کنکور مطرح کرده است.
به گفته ساعی، سهمیه تعداد محدودی دارد و پیچیدگیهایی در پذیرش ایجاد میشود، ضرایب حمایتی میتواند به تعداد زیاد تعریف شود، مثلا اینکه دانش آموزانی که در المپیادها رتبه می آورند دارای ضریب حمایتی باشند؛ با این روش اگر فردی در رشته های هنری یا ورزشی هم قوی باشد می تواند برای رفتن به دانشگاه مورد حمایت قرار گیرد.
مشروح نظرات این عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی را در زیر میخوانید:
لطفا در ابتدا بفرمایید که آیا اساساً در شرایط کنونی، وجود سهمیهها را ضروری میدانید؟
مهم و مبنای این بحث این است که آیا قصد داریم در اصل وجود سهمیهها تشکیک کنیم یا اصل آن را میپذیریم و برای نوع و شیوه اجرایی آن فکری و برنامهریزی کنیم؟ آیا ایدههای جدید دیگری هم وجود دارد که «مزایا»ی ایجاد سهمیههای مشخص برای جذب دانشجویان را داشته باشد ولی «مضرات» آن را کاهش دهد یا حذف کند؟
به نظر شما، مهمترین مسأله در نظام سهمیهبندی فعلی چیست که لزوم بازنگری را ایجاب میکند؟
محور اصلی مسأله ما این است که سهمیهها به دلیل محلهای تصویب چندگانه، یعنی مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی، به وضعیت پیچیدهای رسیدهاند و نیاز است در این مقطع زمانی، بعد از تجربههای ۴ دههای، یک بار بار دیگر در قالب یک بسته جامع، از سوی یک مرجع، مورد بازنگری قرار گیرد.
لطفاً بفرمایید چه مسائلی در این زمینه وجود دارد که باید به صورت یکپارچه دیده شوند؟
مجموعه مسائل «سنجش»، «پذیرش» و ایجاد انواع تبعیضهای مثبت برای بازگرداندن توازن و عدالت به کلیت نظام آموزشی کشور، شبکه پیچیدهای از مسائل را میسازد که بدون درک کلیت آن و توجه صرف به حل بخشی از آن، ممکن است بر بحرانها و اشکالات موجود بیفزاید؛ مشابه روبیکی که باید هر ۶ وجه آن با هم حل شوند.
با چه استدلالی میتوان وجود سهمیهها یا ایجاد مزیتهای نسبی در پذیرش دانشگاهی را توجیه کرد؟
چند اصل درباره چرایی لزوم سهمیه دانشجویی یا ایجاد هر نوع مزیت نسبی در پذیرش دانشگاهی وجود دارد.
باید با استفاده از ظرفیت سهمیهها (یا هر نوع ایدههای جایگزین)، برخی نقاط ضعف نظام آموزشی فعلی، چه در مدرسه و چه در دانشگاه را ترمیم کرد.
باید با استفاده از امکان سهمیهها (یا هر نوع ایدههای جایگزین)، همه ظرفیتهای مدرسه را احیا کرد؛ باید با توجه به ساحتهای ۶گانه سند تحول آموزش و پرورش کمک کنیم که نوجوانان و جوانان در مجموع فرآیند دانشآموزی، در یک نظام تربیت چندبُعدی تعریف شده در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، رشد کنند.
چه رویکردی باید در قبال این افراد در نظام سهمیهبندی گرفته شود؟
البته باید زمینهای برای شناسایی، جذب، تربیت، رشد، ارتقاء و بهکارگیری افراد نخبه خاص (متمایزان ۲درصدی) در مجموعههای خاص، فراهم کرد؛ کشور باید در اینجا سرمایهگذاری جدی داشته باشد.
اهداف اصلی اعمال سهمیهها را در چه مواردی میدانید؟
قاعدتاً هدف اصلی اعمال سهمیهها، حل ۴ مسأله اساسی است:
نخست؛ ایجاد عدالت آموزشی و ترمیم نسبی تبعیضهای ساختاری موجود در نظام آموزش و پرورش کشور و حمایت از اقشار مستضعف دریافتکننده آموزش مدرسهای.
اینکه اینگونه بیان شود که به جای ایجاد سهمیه یا هر نوع تبعیض مثبت دیگری در پذیرش دانشجو، در دوره مدرسه به مثلاً دانشآموزان شاهد و ایثارگر، رسیدگی آموزشی شود و برای آنها کلاسهای جبرانی گذاشته شود، استدلال غلطی است؛ چرا که هم هزینههای بالایی بر کشور تحمیل میکند که قابل تأمین نیست و هم سطح مسأله را به سطح حل همه معضلات آموزش و پرورش میرساند که به هر دلیلی تا به امروز محقق نشده است و ما اساساً به دنبال راهکارهای غیرهزینهای و قابل اجرا هستیم تا این مشکل را تا حدی رفع کنیم.
دوم؛ ایجاد تحرک در بخشهای فوقدرسی مدرسه برای عموم دانشآموزان مانند فعالیتهای فرهنگی، هنری، بسیج دانشآموزی، انجمن اسلامی دانشآموزی، انواع فعالیتهای پیشآهنگی، مسابقات و رقابتهای ورزشی، المپیادهای علمی و فناوری و سایر فعالیتتهای پرورشی تعریف شده برای دانشآموزان؛ مبتنی بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش.
ما باید برای حضور دانشآموزان در این نوع فعالیتهای دانشآموزی، برای ورود به دانشگاه، مزیت نسبی و هر نوع تبعیض مثبت دیگری ایجاد کنیم، تا این نوع فعالیتها در مدارس احیا شود.
دانشجویی که در کنار تواناییهای علمی، تواناییهای جدی دینی، اجتماعی، هنری، سیاسی، ورزشی و … داشته باشد، در نهایت برای کشور، عنصر مفیدتری خواهد بود.
سوم؛ جهتدهی کلان به فعالیتهای دانشآموزان به سمت حوزهها و رویکردهای تعریفشده کلان ملی برای رفع نیازهای کشور و تعهدات دولت به ملت در قانون اساسی.
مثلاً دولت برای تأمین پزشک در مناطق محرومتر، «باید» مزیت نسبی مشخصی برای داوطلبان فعالیت در آن مناطق در زمان پذیرش دانشجویی، اعمال کند تا بتواند این نیاز کشور را رفع کند.
چهارم؛ ایجاد تحرک اجتماعی در جامعه در راستای افزایش همبستگی و همافزایی ملی.
سؤال مهم در این بخش اینجاست که اگر افراد در استانها، مناطق جغرافیایی و طبقه اجتماعی خود، به صورت کامل محصور شوند، در مجموع برای کشور بهتر است یا اینکه ما به واسطه ابزارهایی که داریم (از جمله اعمال تبعیض مثبت در پذیرش در دانشگاه)، افراد را از جایگاههای خود تا حدی خارج کرده و تحرک اجتماعی ایجاد کنیم.
به عنوان یک ایده کلان، چه رویکردی را جایگزین یا مکمل سهمیهها پیشنهاد میکنید؟
برای حل مسائل فعلی ما در شرایط حاضر و رسیدن به اهداف تعیینشده، تعریف ضرایب حمایتی بهتر است یا سهمیهها؟
نقاط ضعف و قوت سهمیهها و ایده ضرایب حمایتی
به نظر شما نقاط ضعف سهمیه های کنکور در شرایط فعلی چیست؟
محدود است و فقط برای موارد بسیار محدودی میتوان آن را اعمال کرد.
موارد ترکیبی آن یا امکان ندارد یا کار را بسیار پیچیده میکند.
نقاط قوت ایده ضرایب حمایتی چیست؟
به هر تعداد بخواهیم، در راستای نیاز کشور، حل مسأله و اهداف تعیینشده، قابل تعریف است.
ترکیب کردن چند ضریب با هم ساده است؛ در مقایسه با سهمیهها.
این ظرفیت را دارد که تقریباً همه سیاستهایی را که در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی به دنبال آن هستیم، محقق کند.
آیا میتوان ترکیبی از سهمیهها و ضرایب حمایتی را در نظر گرفت؟
البته ممکن است، ترکیبی از سهمیهها، افزایش ظرفیتهای ویژه و ضرایب حمایتی داشته باشیم؛ مثلاً سهمیهها برای ترمیم نسبی معضل شکاف طبقاتی مانند سهمیه مناطق سهگانه فعلی یا ایده تبدیل سهمیه مناطق فعلی به تقسیمبندی دانشآموزان براساس دهکهای خود (که با بانک دادههای امروز، کاملاً در دسترس است).
۴ دهک فقیرتر جامعه، معادل منطقه ۳ فعلی، ۳ دهک بعدی و میانی، معادل منطقه ۲ فعلی و ۳ دهک پولدارتر جامعه، معادل منطقه ۱ فعلی هستند.
بدینصورت اگر کسی ساکن تهران باشد ولی در میان ۴ دهک فقیرتر جامعه قرار داشته باشد، میتواند با سهمیهای معادل منطقه ۳ فعلی وارد دانشگاه شود؛ یا ممکن است با درنظر گرفتن شهری که فرد ساکن است (مثلاً تهران، که منطقه ۱ محسوب میشود)، صرفاً یک درجه امتیاز پذیرش برای دانشگاه درنظر گرفته شود؛ در اینجا فرد عضو ۴ دهک فقیرتر جامعه ولی ساکن تهران، با سهمیه منطقه ۲ وارد رقابت پذیرش در دانشگاهها قرار میگیرد.
ضرایب برای فعالیتهای ویژه مدرسهای، متناسب با اهداف تعریفشده برای نظام تعلیم و تربیت کشور ۶ ساحت تعریفشده در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، شامل ۱) اعتقادی، عبادی و اخلاقی، ۲) زیستی و بدنی، ۳) سیاسی و اجتماعی، ۴) اقتصادی و حرفهای، ۵) علمی و فناوری و ۶) هنری و زیباییشناختی و حوزه و رشته انتخابی فرد است.
افزایش ظرفیت ویژه برای شرکتکنندگان المپیادهای جهانی در رشته خودشان
میتوان اینگونه تدبیر کرد که افراد انتخاب شده برای المپیادهای جهانی، در غیر رشته خودشان، صرفاً مشمول ضریب حمایتی ویژه شود.
چه ملاحظاتی را در اعمال ضرایب حمایتی باید در نظر گرفت؟
به نظرم باید برای ضرایب حمایتی سقف تعریف کرد؛ مثلاً حداکثر ۱.۳ یا ۳۰درصد افزایش تراز؛ بیش از آن ممکن است ایرادات آموزشی (اختلاف سطح افراد نشسته در یک کلاس) به مجموعه ایجاد کند.
در مورد سهمیه مناطق، آیا تغییری در نحوه تقسیمبندی پیشنهاد میکنید؟
تعریف سهمیه مناطق سهگانه، بهتر نیست براساس دهکهای افراد باشد تا جغرافیای سکونت و تحصیل؟ یا ترکیبی از هر دو؟ یعنی هم حضور و تحصیل در یک منطقه جغرافیایی و هم عضویت در یک طبقه اجتماعی، هر دو در ترکیبی با هم، نوعی حمایت را از فرد تشکیل دهد؛ یعنی برای هرکدام ضریب حمایتی جداگانهای را درنظر بگیریم.
آیا میتوان برخی دانشگاهها را از شمول نظام سهمیهبندی خارج کرد؟
ممکن است تعداد محدودی از دانشگاهها (مثلاً ۳ تا ۱۰ دانشگاه) را از مسأله نظام سهمیهبندی معاف کرد یا تعدیلی در آن ها ایجاد کرد. مثلاً در این ۱۰ دانشگاه اصلی، حداکثر ضریب حمایتی استفادهشده، میتواند ۱.۱۵ یا ۱.۲ باشد؛ نه ۱.۳، که برای عموم دانشگاههای دولتی و غیردولتی دیگر قابل استفاده است.
در نهایت، به نظر شما خروجی این بازنگری باید به چه صورت باشد؟
ما باید در نهایت یک مدل ارائه دهیم؟ یا به جای یک مدل، نقاط اصلی اختلاف نظر در این مورد را احصاء کنیم و گزینههای موجود در آن را با بیان مزایا و معایب به اعضای شورا معرفی کنیم. البته میتوانیم از حدود ۱۰۰ رئیس دانشگاه و ۱۰۰۰ مدیر مدرسه هم درباره این گزینهها، نظرسنجی کنیم و نتایج آن را برای اتخاذ تصمیم نهایی، استفاده کنیم.
نظر شما