تحولات منطقه

حسن یزدانی چشم در چشم کامران نجف‌زاده که از منهتن بازگشته تا در تاک‌شوهای صداوسیما با سؤال‌هایش دلبری کند، نشسته و لبخندزنان از روزگارش می‌گوید.

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

از مدال‌هایش، از پیشنهادهایش و از عاشقانه‌هایش. حسن برای مردمانِ تشنه غرور و افتخار سال‌هاست که به نماد جان کندن برای ایستادن بر سکوی المپیک تبدیل شده است. به او لقب پهلوان داده‌اند و از مبارزه‌اش با کتف مصدوم و شکست‌هایش مقابل تیلور حماسه‌سرایی‌ها کرده‌اند. کار به حماسه‌سرایی و پهلوان‌سازی که می‌رسد توقعات هم رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. نگاه‌ها عوض می‌شود و خواسته‌ها، خواسته‌های حداقلی می‌شود. حداقل کنار مردم ماندند، حداقل مانند مردم زیستند و حداقل برای مردم حسرت نیافریدند.

از دیرباز، پهلوانان و یلان این سرزمین نه فقط به قدرت بازو، بلکه به مرام و مروتشان شهره بودند. آنان نه‌تنها در میدان نبرد و کشتی، بلکه در میان مردم، در کنار مردم و برای مردم می‌زیستند. اما چه شد که در روزگار ما، مدال‌داران و قهرمانان، از آن رسم‌ها فاصله گرفتند و با حرف‌هایشان، به جای مرهم، نمک بر زخم جامعه می‌پاشند؟ عیان‌تر از روز است که دوران شاطران و فتیان و یلان و تختی‌ها رفته است و روزگار، روزگار دگر است. اما در همین روزگار هم باز توقع از پهلوان‌نمایان این است که اگر باری برنمی‌دارند و امیدی نمی‌پاشند، حسرتی هم نکارند.

در این شرایط اسفبار اقتصادی و اجتماعی، وقتی یک ورزشکار شناخته‌شده، به‌ویژه در رشته‌ای که داعیه پهلوانی دارد، تریبونی بدست می‌آورد، از او انتظار می‌رود قدری جدی‌تر و عمیق‌تر، حرف دل مردم را بزند. عالی‌جناب حسن یزدانی اما از این فرصت برای چانه‌زنی به سود خودش و هم‌صنفانش استفاده کرد. او گاهی یادش می‌رود با پول همین مردم قهرمان و پهلوان شد و از جیب همین مردم پاداش می‌گیرد. پس با آه و ناله برای پاداش 25 میلیاردی خود، یاد مردم نیندازید که خیلی‌ها به دلیل گرانی اجاره خانه گورخواب شده‌اند و در اتوبوس‌های شرکت واحد شب را به صبح می‌رسانند.

پهلوانی که به ازای هر دقیقه کشتی یک میلیارد درآمد دارد و عکسش برای تبلیغ فلان نوشابه در شهر می‌چرخد، برای مردمی که قهرمانانه برای درآوردن قوتی لایموت در این کشور جان می‌کنند برای کمی پاداشش پشت چشم نازک نمی‌کند. شما که با همین قهرمانی‌ها روی تشک استخدام بانک شدید حق ندارید مقابل جوانان تحصیلکرده‌ای که برای استخدام دولتی روی لبه تیغ هزار بار سین جیم می‌شوند ناله کنید که اوضاع خوب نیست . حداقل پیش چشم مردانی که در این مملکت شب‌ها شرمنده زن و بچه‌شان چشم به قالی می‌دوزند لبخند نزنید که بانک‌ها بی‌خیال ابربدهکارانشان برای تبلیغاتشان وام با بهره بالا هبه می‌کنند. بگیرید و ببرید، نوش جانتان! اما انصاف بدهید، دیگر در برابر این مردم رنج‌کشیده، بساط شکایت و آه و ناله راه نیندازید. این مردم، این قهرمانان واقعی که هر روز در برابر فقر، بیکاری و تورم می‌جنگند، از شما انتظار دارند که اگر دستی برای یاری ندارید، لااقل زخمی هم بر زخم‌هایشان نزنید.

پهلوانی را نه با مدال که با مرام می‌سنجند. مرامی که روزگاری در خون و رگ پهلوانان این سرزمین جاری بود، اما انگار در هیاهوی اعداد و ارقام، در میان اسکناس‌های بی‌شمار، کمرنگ و کمرنگ‌تر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha