تحولات منطقه

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۲۰:۴۹
کد خبر: ۴۵۳۴۴

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: تفکر توجه به اصلاحات، ترویج علم و تلاش برای صنعتی شدن ایران، از زمان محمدشاه قاجار و به همت عباس میرزا و قائم مقام فراهانی* در ایران به وجود آمد. در همان دوران تعدادی از ایرانیان برای تحصیل به خارج از کشور عزیمت کردند. این اقدام در اثر مرگ زودهنگام عباس میرزا و قتل ابوالقاسم قائم مقام فراهانی که هر دو از طرفداران نوگرایی و اصلاح طلبی بودند، سرانجام خوشی پیدا نکرد و به فراموشی سپرده شد.

معلمین اتریشی در دارالفنون
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
یک دوره بعد، در زمان حکومت ناصرالدین شاه و صدارات میرزا تقی خان امیر کبیر، اصلاحات جان تازه ای گرفت. علی اصغر شمیم در کتاب ایران در دوره ی سلطنت قاجار خود می نویسد:
«در مورد فرهنگ، امیر را باید بانی و مؤسس فرهنگ نوین ایران دانست، زیرا او به وسیله احیای روزنامه، تأسیس مدرسه ی دارالفنون، انتشار کتب فنی، بهداشتی و اعزام محصلین به اروپا و استخدام معلمین اروپایی، در حقیقت نقشی از آمال و آرزوهای خود را جلوه گر ساخت».
امیر در جریان برنامه های اصلاحاتی و نوسازی جامعه به تحصیل، فناوری، روزآمدی صنایع، تشکیلات و سازمان های اداری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... بهای بیشتری داد و راه را برای دانش افزایی علاقه مندان هموار کرد. تأسیس دارالفنون، علاوه بر ایجاد روحیه خودباوری در جامعه و مشتاقان علم، اهداف زیر را نیز محقق می ساخت:
الف. بهره گیری از دانش کشورهای اروپایی؛
ب. استفاده ی مطلوب از منابع گوناگون؛
ج. تربیت سپاه و آموزش نوین فنون نظامی به افسران ایرانی؛
د. کاهش نفوذ بیگانگان از دخالت در امور آموزشی و علمی در آینده.
لازمه ی تأسیس مدرسه ی دارالفنون، سه موضوع اساسی بود. تعیین محل ساخت، ساختار تشکیلاتی، برنامه ریزی برای تعیین محتوای آموزشی مدرسه و تأمین معلمان هر درس و موضوع. بنای دارالفنون که نقشه ی آن به وسیله ی میرزا رضای مهندس (از محصلین اعزامی ایران به انگلستان در زمان فتحعلی شاه) تهیه شده بود، به سال 1266 قمری آغاز شد و به دستور امیر کبیر ساخت بنای دارالفنون در نزدیکی ارگ سلطنتی، در خیابان ناصرخسرو فعلی آغاز شد. این ساختمان تا زمان عزل امیر کامل نشد، ولی بخش هایی از آن مورد استفاده قرار گرفت. ساختار تشکیلاتی آن نیز شامل، رییس، معاون و... بود. برای محتوای آموزشی مدرسه رشته های مختلفی نظیر پیاده نظام و فرماندهی، توپخانه، سواره نظام، مهندسی، ریاضیات، نقشه کشی، معدن شناسی، فیزیک، داروسازی، طب، تاریخ، جغرافیا، زبان های خارجی و... پیش بینی شد. به طوری که دارالفنون دارای هفت شعبه بود: پیاده نظام، توپخانه، مهندسی،سواره نظام، پزشکی و جراحی، داروسازی و معدن شناسی بود و هر یک از استادان اروپایی یکی از محصلین اعزامی ایران به اروپا را که اینک به ایران بازگشته بودند، برای مترجمی خود انتخاب کردند. حجه الاسلام رفسنجانی در کتاب امیر کبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار خود این چنین می نویسد:
«... مقصد و هدف امیر این بود که در این مدرسه تمام فنون جدیدی که هنوز بطور کلاسیک، یا اصلاً به ایران نیامده بود، در این مدرسه تدریس شود و به همین جهت نام آن را دارالفنون گذاشت... ».

حضور معلمین اتریشی
تأمین معلمان رشته های فوق، اساسی ترین برنامه ی دارالفنون محسوب می شد و چون در ایران افرادی که قادر به تعلیم آن ها باشند، وجود نداشت، امیر تصمیم گرفت معلمان مورد نیاز را از کشورهای اروپایی استخدام کند. او مسیوجان داودخان را به اتریش و پروس اعزام نمود. سرانجام زمینه ی حضور هفت معلم در ایران فراهم گردید. نماینده ی اعزامی امیرکبیر با هر یک از معلمان قراردادی با یک مضمون منعقد کرد. فریدون آدمیت، نمونه ای قرارداد تنظیم شده با معلم توپخانه به نام «کرشش» را در کتاب امیرکبیر و ایران به شرح زیر آورده است. این قرارداد شامل پنج ماده می باشد و بیان گر تعهدات نامبرده نسبت به دولت ایران است:
1- بنده به دولت علیه ایران مدت پنج سال تمام به قسم معلم توپخانه در مکتب خانه ی (منظور همان دارالفنون) پادشاهی نظامی که در دارالخلافه تهران بنا شده است، خدمت خواهم کرد و در درس و یاددادن اشخاص که امنای دولت علیه ی ایران به مکتب خانه ی مزبوره تعیین خواهند نمود، سعی تمام مراعی (مراعات کردن) خواهم داشت؛
2- اگر اولیای دولت علیه ایران از من خواسته باشند که به تعلیم منصوریه ی ایران بپردازم، این را هم قبول داشته حسب الامر خواهش امنای دولت علیه عمل خواهد شد؛
3- وقتی بنده شکایتی داشته باشم راست به راست و بدون واسطه ی دیگر به امنای دولت علیه ی ایران عرض نموده، اجرا خواهم داشت؛
4- نسبت به عادات و قواعد مملکت ایران به آن ها دقت تمام کرده، خلاف آن نخواهم کرد؛
5- بعد از اتمام مدت قرارداد که پنج سال باشد، امنای دولت علیه ی ایران اختیاری تام دارند که بنده را با مبلغ دویست تومان رایج از برای خرج راه مراجعت کردن به وطن خود داده، مرخص کنند یا اگر مناسب رأی شریفشان باشد و من هم راضی باشم، تجدید قرار شود.
با مطالعه ی سطور بالا بر ما آشکار می شود که اگر به راستی زمامداران پیش از امیر و بعد از امیر، در کشورهای اسلامی، این حقیقت را درک کرده بودند و یک صدم از این پشتکار را از خود بروز داده بودند، امروز وضع جهان اسلام غیر از این بود که ما می بینیم و شاید اگر امیرکبیر این مقدار مهلت می یافت که یک کادر علمی و فنی، آنطور که شروع کرده بود تربیت نماید، ایران ما با این همه امکانات و مقدورات، امروز در صف پیشرفته ترین ممالک دنیا قرار داشت.
* میرزا ابوالقاسم فراهانی، فرزند میرزا عیسی قائم مقام اول بود. وی ابتدا در دستگاه پدرش، وزیر عباس میرزا، نایب مناب بود و امور مربوط به نیابت سلطنت و پیشکاری آذربایجان را در تهران انجام می داد. در سال 1226 قمری به تبریز احضار و به وزارت عباس میرزا، نایب السلطنه، منصوب شد و همیشه با وی همراه بود. از سال 1239 به مدت سه سال از دستگاه عباس میرزا طرد شد و در این مدت به دستور فتحعلی شاه به سرپرستی فرخ سید میرزا نیرالدوله- که به حکومت همدان منصوب شده بود- تعیین گردید. در اوایل دوره ی دوم جنگ های ایران و روس، مجدداً به خدمت عباس میرزا درآمد و در 1241 با گوهرملک خانم، خواهر عباس میرزا، ازدواج کرد. قائم مقام از مخالفین جدی جنگ ایران و روس بود. وی سرانجام به دستور محمد شاه، پس از جلوس بر تخت پادشاهی، در ماه صفر 1251 به قتل رسید.
* میرزا تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر فرزند کربلایی محمد قربان از اهل قریه هزاوه واقع در دو فرسخی شمال غربی شهرستان اراک بود. بمناسبت این که هزاوه در مجاورت فراهان، زادگاه خاندان بزرگ قائم مقام قرار داشت کربلایی محمد قربان در سلک نوکران میرزا عیسی قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزی رسید و در زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمد شاه، مقام نظارت بر آشپزخانه را احراز کرد. از این رو فرزند او میرزاتقی در اثر معاشرت با خاندان قائم مقام و استعداد درونی خود، به درجات عالیه رسید به نحوی که تلاش های زیادی در به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه انجام داد و به وزارت ناصرالدین شاه رسید. او هم صدر اعظم بود و هم وزارت امور خارجه را بر عهده داشت. امیرکبیر اصلاحات زیادی انجام داد از جمله روزنامه ی وقایع اتفاقیه را تأسیس کرد و اولین شماره ی آن در سال 1267 هجری چاپ گردید. در همان ایام امیرکبیر بر اثر توطئه مهدعلیا، مادر ناصرالدین شاه، عزل و سپس به دستور شاه قاجار کشته شد. بعد از کشته شدن وی، میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله با حمایت انگلیسی ها به وزارت ناصرالدین شاه رسید.

منابع:
1. شمیم، علی اصغر. ایران در دوره ی سلطنت قاجار. تهران، بهزاد، 1389.
2. هاشمی رفسنجانی، اکبر. امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، تهران، انتشارات اسلامی، 1362.
3. آدمیت، فریدون. امیرکبیر و ایران، تهران، خوارزمی، 1378.
4. بامداد، مهدی. شرح رجال ایران در قرون 12، 13و 14، تهران، زوار، 1347.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.