« شیر سرخ و/ رگبار جغجغه می‌خواهد/ نوزادی/ که در قنداق تفنگ/ می‌گرید»*

حمیدرضا شکارسری: تداعی معانی را تصور یک معنی از طریق به‌یادآوردن معنایی دیگر دانسته‌اند. در واقع تداعی معانی ایجاد ارتباط بین پدیده‌ها و اشیا از راه‌هایی همچون مجاورت، مشابهت یا حتی تضاد است. از این منظر، ملاحظه می‌گردد که تداعی معانی می‌تواند دربرگیرنده مقوله‌های بسیار کلانی چون نماد و استعاره باشد و به همین دلیل می‌توان آن را از ارکان شعریت متن دانست.

البته چون هر تمهید کلامیِ دیگر، تداعی معانی در نثر و معنارسانی روزمره نیز کاربرد وسیعی دارد. البته در نثر بیشتر تداعی‌ها حاصل مجاورتند اما در شعر تداعی‌ها بر مشابهت و موسیقی تکیه بیشتری دارند.

تداعی کودک یا نوزاد از طریق جغجغه یا قنداق تفنگ یا برعکس، خودانگیخته‌تر و خلاقانه‌تر است زیرا واقعیت ندارد و بی‌تردید بر جناس قنداق کودک و قنداق تفنگ هم متکی است. همین خودانگیختگی و خلاقیت است که متن سامان سپنتا را از نثر تا سطح شعر ارتقا می‌بخشد. در واقع هرقدر تداعی معانی شخصی‌تر و از باور عامه فراتر باشد، شانس وقوع شعر بیشتر می‌شود.سپنتا با مجموعه‌ای از این تداعی‌های خلاق متن خود را به شعریت رسانده است. او در راستای تداعی قنداق‌ها، خون و رگبار را هم از طریق شیر و جغجغه تداعی کرده است تا شبکه تداعی معانی‌اش را در فضایی حماسی تکمیل نماید. نوزاد شعر سامان سپنتا فرد مبارزی بار خواهد آمد!

* «بازی با دکمه توفان»/ سامان سپنتا/ نشر «سخن‌گستر»/ 1387/ صفحه 64. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.