تحولات منطقه

سعید بیابانکی معتقد است: هیچ شاعری با لایک ماندگار نمی‌شود.

هیچ شاعری با "لایک" ماندگار نمی‌شود
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، این شاعر در نشست «نگرش خاص به جهان بیرون و درون در شعر انقلاب» اظهار کرد: سبک شعری انقلاب متأسفانه دیر مورد توجه قرار گرفت. همه‌ علاقه‌مندان به این وادی شاعری کرده‌اند اما کسی به دنبال تئوریزه کردن شعر و ادبیات انقلاب نبود و جای این مهم خالی بود.

او با انتقاد از کسانی که در وجود شعر و ادبیات انقلاب تشکیک می‌کنند، گفت: ادبیات و شعر انقلاب از غنای خاصی برخوردار است اما چون این موضوع تئوریزه نشده برخی به‌راحتی این موضوع را نفی می‌کنند.

شاعر «رد پایی بر برف» ادامه داد: انقلاب اسلامی همه نگرش‌ها را تغییر داد و شیوه شعر گفتن، شعر ساختن و آواز خواندن را هم دگرگون کرد. محمدرضا سنگری پیشینه شعر انقلاب را 1342 می‌داند. اگر از آنجا شروع کنیم بسیاری از شعرهای شاملو و فروغ را هم باید مربوط به این دوره بدانیم که به نظر من این‌گونه نیست.

بیابانکی گفت: من به یک تقسیم‌بندی بر اساس سینمای فریدون جیرانی معتقدم و می‌گویم شعر انقلاب به دینی، روشنفکری، انقلابی و بدنه (عامه‌پسند) تقسیم می‌شود و شاعران هم به فرهنگ‌ساز، سبک‌ساز،  مکتب‌ساز و شاعران صاحب‌ذوق تقسیم می‌شوند که به ترتیبی که گفته شد هر چه پایین‌تر بیاییم تعداد شاعران کمتر می‌شود؛ یعنی شاعران فرهنگ‌ساز در کشور ما همان پنج قله بیشتر نیستند؛ فردوسی، مولانا، حافظ، سعدی و نظامی، که با تسامح می‌توان خیام و صائب را هم اضافه کرد.

او افزود: شاعران مکتب‌ساز کسانی هستند که خودآگاهانه سبکی را تعریف می‌کنند و تصمیم می‌گیرند به یک شیوه شعر بگویند اما شاعران سبک‌ساز ناخودآگاهانه کار می‌کنند و چند شاعر بدون اینکه همدیگر را بشناسند شعر می‌گویند و بعداً این سبک توسط دیگران کشف می‌شود.

مؤلف «نامه‌های کوفی» گفت: نخستین کسی که درباره شعر انقلاب مطلب نوشت سیدحسن حسینی بود که در کتاب «جنگ سوره» امام، شهدا و انقلاب را سه مؤلفه‌ شعر انقلاب نامید. وی معتقد بود این‌ها مفاهیم جهانی و تجربه‌نشده است. شاملو در آخر عمر در مصاحبه‌ای گفت: شاعران در شعرشان عشقی را تبلیغ می‌کنند که در راه آن عشق می‌شود از جان گذشت؛ اما کجا این کار انجام‌شده است؟ در انقلاب این موضوعات قابل‌ مشاهده است و این ایثار و عشق به‌صورت عینی در انقلاب و جنگ دیده شد.

بیابانکی با بیان اینکه جنگ یک مضمون‌ساز بزرگ بعد از انقلاب بوده است و شعر، این واکنش لحظه‌ای به‌خوبی توانسته جای خود را در ادبیات ما باز کند و شعر و ادبیات دفاع مقدس تمام نخواهد شد گفت: محورهای شعر انقلاب، دفاع مقدس، انقلاب، آزادی، عدالت، پایداری و مقاومت است. برخلاف سنگری معتقدم شعر آیینی ربطی به انقلاب ندارد و بعد از انقلاب بخش مرثیه‌ای آن پررنگ‌تر شده است.

وی ادامه داد: اشعار یا توصیف‌گرا هستند یا تبیین‌گر که اشعار توصیف‌گر را نمی‌توان شعر انقلابی دانست و نباید با چسباندن غیرکارشناسانه هر شعری به انقلاب سعی در فربه‌ کردن آن کنیم. شعر «خط خون» و «در سایه‌سار نخل ولایت» از این‌گونه‌اند.

بیابانکی گفت: علی معلم جزو شاعران فرهنگ‌ساز است که میرشکاک وی را بزرگ‌ترین شاعر بعد از بیدل می‌داند و حکیم است.

صاحب مجموعه شعر طنز «هی شعر تر انگیزد» تصریح کرد: شعر طنز بعد از انقلاب با قبل از آن متفاوت است. شعر طنز قبل از انقلاب فکاهی بود اما امروز از طنزی سخن می‌گوییم که حافظ بدان شهرت دارد تا جایی که میرشکاک حافظ را بزرگ‌ترین طنزپرداز ایران می‌داند و از عبید جلوتر است چون کارکرد حداکثری دارد و در حوزه زبان مؤثر افتاده است.

بیابانکی همچنین اظهار کرد: ادبیات سنایی را هم حذف کرده و امروزه نمی‌توان به چند لایک دل‌ خوش کرد. به قول نیما، آنکه غربال در دست دارد از عقب تاریخ می‌آید و آنان که باید بمانند می‌مانند. به‌عنوان‌ مثال مهدی سهیلی آدم ادیبی بود که گنج غزل او مجموعه ارزشمندی است. در زمانی که رسانه در اختیارش بود شناخته شده بود ولی رسانه را گرفتند و او جایش را پیدا کرده است.

او علی معلم، یوسفعلی میرشکاک، موسوی گرمارودی، طاهره صفار زاده، محمدرضا عبدالملکیان، قیصر امین‌پور، مشفق کاشانی، حمید سبزواری، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی، علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، قادر طهماسبی، محمدکاظم کاظمی، احمد عزیزی، نصرالله مردانی، پرویز بیگی و حسین اسرافیلی را شاعران اثرگذار شعر انقلاب دانست و گفت: علی معلم، میرشکاک و حسینی فرهنگ‌ساز هستند.

بیابانکی، احمد عزیزی را در حوزه زبان و علی معلم را در حوزه اندیشه متمایز دانست و گفت: متعادل‌ترین شاعر را در شعر پس از انقلاب قیصر امین پور می‌دانم چون شعرش در قالب و مضمون تکثر دارد.

وی تصریح کرد: بنده معتقدم شعر انقلاب نه سبک است و نه مکتب و هر شاعری جمع ذوقی شاعران پیش از خود است و وضعیت ما امروز خیلی بهتر از وضعیت شاعری است که در قرن چهارم شعر گفته است چون قبل از آنان کسی شعر نگفته است، از نیمه دوم قرن سوم هجری که سبک خراسانی آغاز شده تا اواخر قرن پنجم شعر فارسی پیشینه‌ای ندارد و کار شاعران آن دوره سخت بوده است؛ کسی نه به مکتب و نه به سبک فکر کرده بلکه شعر یک سلوک فردی بوده است.

بیابانکی با بیان اینکه مؤلفه‌هایی که امروز از آن سخن می‌گوییم 200 تا 300 سال بعد توسط دیگران بر پایه‌ مشابهت‌ها تعریف شده است، بیان کرد: دوره سبک خراسانی دوره‌ای است که زبان فارسی در اوج فخامت به سر می‌برد و فهم و درک شعر به نسبت انسان‌های آن دوره راحت است و بخشی از شعر پند و اندرز و برخی هم قصاید ستایشی مبالغه‌آمیز در وصف سلاطین است.

سراینده مجموعه «چقدر پنجره» ادامه داد: به نظر من هر سبکی وقتی تغییر می‌کند از دو حالت خارج نیست یا در تکمیل و ادامه سبک قبلی یا در اعتراض به آن است یا در اثر یک رفرم، اتفاق و انقلاب سیاسی است. وقتی ما وارد سبک عراقی می‌شویم که 300 سال ادامه داشت می‌بینیم کسان بزرگی از دل این سبک درآمدند و در واقع نتیجه‌ پیدا شدن کاراکتری مانند معشوق است که بیشتر در قالب تغزل خود را نشان می‌دهد چون جداشده از قصیده است. نظامی، خاقانی، مولانا و عطار در این سبک سرآمدند و در ضمن غزل آن‌ها با وجود داشتن مشابهت‌ها متفاوت است.

او در وصف سبک هندی گفت: این سبک مولود اعتراض به سبک پیشین است و مؤلفه‌های آن کاملاً تغییر می‌کند.

این شاعر اظهار کرد: شاعرانی که در سبک‌های مختلف شروع‌کننده هستند موفق نمی‌شوند؛ به‌عنوان‌ مثال حافظ عصاره‌ هشت قرن قبل از خودش است.

او افزود: سبک هندی با روش اسلوب معادله هم‌نشین است و حضور اشیاء و طبیعت در این سبک بارز است و مشاغل مختلف از بزاز و قصاب گرفته شعر می‌گویند.

وی با بیان اینکه شاعران دوره بازگشت شاعران تک‌شعر هستند و اتفاق ادبی این دوره، برخی پیشنهادهای وزنی برای شعر است و مکتب وقوع که به‌واسطه مشخصه‌هایش مشهور است، مورد توجه قرار گرفته است، تصریح کرد: در سبک مشروطه، چون کشور با یک رفرم مواجه شد ادبیات خاصی دارد اما هیچ‌گاه به آن نه سبک گفته‌ایم و نه مکتب، معمولاً به آن جریان یا دوره می‌گوییم. اما در دوره بعد، نیما نگاه شاعران را عوض و شعر را عینی کرد.

منبع:ایسنا

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.