تحولات منطقه

اینکه فیلم های استراتژیک ما مثل «امپراطور جهنم» در جشنواره های بین المللی نمایش داده نمی شود موضوع مهمی است، اما اینکه ما حتی در جشنواره های ملی نیز از آنها حمایت نمی کنیم و درجایی مثل جشنواره فجر، اکران نمی شوند مساله ای است که باید مسئولان جشنواره به آن پاسخ دهند.

چرا فیلم های استراتژیک ما حتی در جشنواره های ملی خودمان تا این حد غریبند؟
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

اختصاصی قدس آنلاین - داوود مرادیان/ "پرویز شیخ طادی" را می توان کارگردانی با آثار متوسط رو به بالا دانست. نه آنطور که برایش جوسازی می کنند قرار است فیلم " امپراطور جهنم" ش شاهکاری باشد تکان دهنده دنیا و نه آنطور که برایش صفحه می گذارند الزاماً کاری غیر قابل تحمل خواهد بود. فیلم شیخ طادی با توجه به سوژه حساسی که دارد، هرچه که باشد از سریال های ضد یهود سوریه ای که اکنون 5 سال است جایشان در رسانه ها خالی است بهتر است.

"امپراطور جهنم" که به روایت شکل گیری شجره خبیثه سعودی می پردازد هرچه که باشد قطع به یقین از "تاکسی"، فیلم ضد نظام "جعفر پناهی" بهتر است. فیلمی به شدت ضعیف که صرف شعارهای گل درشتش علیه ایران بعد از فتنه، هم برنده جایزه ویژه برلینی ها می شود و هم برای کارگردانش صندلی خالی به یادبود می گذارند. کنایه از ممنوع الخروجی اش!

فهم غربی ها از "سینمای استراتژیک" به قدری بالاست که در صورت لزوم برای کمک به احیای موج جنبش سبز اعتبار فنی جشنواره ای مانند برلین را هم زیر پا می گذارند. مساله ای که به وضوح در اسکار نیز برای "آرگو" تکرار شد. فیلم شیخ طادی اتفاقاً باید در بخش مسابقه حاضر می بود و با بوق و کرنا اکران می شد، با انواع دوبله های عربی روی اینترنت قرار می گرفت و حتی به صورت پارتیزانی به قلب دیار شترنشینان نفت فروش متحجر وهابی نفوذ داده می شد اما چه می توان کرد. اینجا ایران است و جایزه بزرگ سینمای انقلابش را به فیلمهایی می دهند که غالباً سیاه نمایی علیه وضع کشور باشد.

سالها پیش که فیلمم در جشنواره های "مستقل" حضور داشت به علت استقبال از فیلمهای سیاه ایرانی و بعضاً به شدت ضعیف، مکالمات متعددی با مدیران این جشنواره ها و مدیران جشنواره های حقوق بشری داشتم که در تفهیم اهمیت سینمای استراتژیک کمک شایانی می کند. یکی از این افراد " تونی ناوارو"ست، دبیر جشنواره فیلم "حقوق بشر اسپانیا". سالی که این گفتگو بین ما انجام شد، عرق فتنه سبز هنوز خیس بود و فیلمهای "تهران من حراج" و " آکاردئون" اکران شده بود و این جشنواره با توسعه خود همزمان در اسپانیا، فرانسه و آمریکا برگزار می شد.

تونی ناوارو  دانش آموخته تصویر برداری از دانشکده تصویر و فناوری دانشگاه کاتالونیاست. وی فیلم "جنگ کلام" را در نپال و درگیری های شهری آن با موضوع مشکلات فرزندخواندگی در این کشور تولید کرده است. همچنین در "الجزایر"، "موریتانی" و اردوگاه آوارگان "Saharauis "  گارگاه های آموزشی عکاسی و فیلمبرداری برگزار نموده و تجارب حاصل شده از این رخداد را در یک کتاب و یک مستند جمع آوری کرده است. وی علاوه بر اینها در هند، یونان، فلسطین، اردن و درگیری های داخلی رژیم صهیونیستی فیلم ساخته است.

تونی ناوارو، از چهار سال قبل اقدام به ایجاد انجمنی در بارسلونا و کاتالونیا کرده تا بواسطه فیلم و توسط فیلمسازان مستقل در ترویج حقوق بشر در جهان تلاش کند و اکنون نیز علاوه بر عضویت در انجمنهای بین المللی حقوق بشر مدیریت جشنواره فیلم حقوق بشر بارسولنا را نیز بر عهده دارد.

*- شعار فستیوال شما چیست؟

شعار فستیوال ما احترام به حقوق بشر است و ما فیلمهایی را نمایش می دهیم که به موضوعات حقوق انسانها و کرامتشان بپردازد.

*- آیا تا به حال فیلمی از ایران نیز در این فستیوال داشته اید؟

سال گذشته فیلم " تهران من حراج" ساخته "گراناژ موسوی" را به نمایش گذاشتیم.

*- آیا شما بعنوان یک فیلمساز غربی خودتان این فیلم را دوست داشتید؟

راستش من به بک گراند تاریخی اش علاقه نشان می دهم اما خود فیلم را اگر نظر شخصی ام را بپرسید دوست نداشتم چرا که معتقدم این فیلم بازگویی واقع گرایانه از فرهنگ زنده و جاری ایران نیست.البته ما فیلم دیگری نیز نمایش دادیم با نام "آکاردئون" که کار کوتاهی از "جعفر پناهی" بود. {این فیلم نیز سیاه نمایی است}

*- فکر نمی کنید فیلم "تهران من حراج" به قسمت خیلی کوچکی از جامعه شهری تهران اشاره می کند نه همه ایران؟

من در اینباره چیزی نمی دانم. ما صرفاً نمایشش دادیم!

*- درباره انتخابات ایران چطور؟

ما فیلم " ایران مشکل نیست" را نمایش دادیم که فیلمی متفاوت با موضوع ایران بوده و از نظر بصری و تکنیکی نیز کار خوبی است.

*- درباره قربانیان ترور، دانشمندان هسته ای ایران چطور؟ اصلاً چیزی نمایش داده شده یا جشنواره موضعی گرفته است؟

ما هیچ فیلمی درباره این موضوع دریافت نکردیم. ضمن اینکه ما یک کمیته انتخاب داریم که فیلم های دریافتی را گزینش می کنند ولی تاکنون هیچ فیلمی با این موضوع دریافت نکرده ایم.

*- به نظرشما چرا فیلمسازهایی که شما می شناسید نظیر"مخملباف"، " پناهی"، "کیارستمی" و... تا کنون هیچ موضعی یا انگیزه ای برای تولید فیلمی درباره چنین موضوعی (ترور دانشمندان هسته ای ایران) نگرفته اند؟ آیا این موضوع اتفاقی کم اهمیت است؟

ببینید به نظر من این دو مورد در هم آمیخته است. دولتها خودشان به ساخت چنین فیلمهایی اهمیت می دهند و آنرا بزرگ می کنند. اما در باره همین "تهران من حراج" چرا شما بازیگر زن این فیلم را صرفا به خاطر بازی در یک فیلم به شلاق محکوم می کنید؟

*- ببخشید؟ یعنی کشته شدن 5 دانشمند هسته ای یک کشور در مقابل چشم خانواده هاشون نمیتواند موضوع مهمی باشد برای ساخت فیلم؟

چرا می تواند، اما دولتها این نوع فیلمها را می سازند و به آن اهمیت می دهند ولی وقتی شما یک بازیگر زن را به شلاق محکوم می کنید این می شود یک تبلیغ عالی، به نفع فیلم تمام می شود مثل ماجرای پناهی که دیگر نمی تواند فیلم بسازد. از این طریق شما به او اهمیت می دهید!

*- کدام بازیگر زن شلاق خورده است؟

بازیگر "تهران من حراج" در ایران شلاق خورده است.

*- آنها به شما دروغ گفتند و کلاهتان را برداشتند! هیچ بازیگر زنی در ایران شلاق نخورده. این بازیگر تا آنجا که من می دانم الان همسر" ناصر تقوایی" از سینماگران بزرگ ایرانی است می توانید از خودش بپرسید.

{می خندد} پس درست است که همه چیز تصویرسازی است ...(اشاره به قدرت رسانه های غربی) مهم این است که رسانه چه چیزی را القا می کند.

*- برگردیم به بحث قبلی، به رغم اینکه به شما دروغ گفته اند اصلاً فرض کنیم این شلاق زده شده باشد. شلاق زدن بد است اما فیلم نساختن درباره وقایع مهم تاریخ کشور زشت نیست؟ مانند ترور دانشمندان هسته ای؟

بله من هم معتقدم موضوع مهمی است و در اروپا دولتها به علت خصومت با دولت شما ممکن است ساخت یا توجه به چنین فیلمی را قدغن کنند اما من شخصا معتقدم باید آزادی بیان باشد همراه با محدودیت.

*- آیا فیلم قلاده های طلا را دیده اید؟

نه، چون هیچکس این فیلم را برای ما نفرستاده است. با کارگردان فیلم صحبت کن و بگو که فیلم را برای ما بفرستند.

*- تونی عزیز! ایران کشوری است با 80 میلیون نفر جمعیت...

... بله، ایران کشوری بزرگ است.

*- عده ی بسیار زیادی از آنان مردمی مذهبی هستند و شباهتی به "تهران من حراج" ندارند...

... بله می دانم

*- و می دانید که ایران بیش از سی سال است که مردمش قربانی تروریزمی است که مورد حمایت آمریکاست؟ از مردم کوچه و خیابان تا رئیس جمهور, نخست وزیر, اعضای پارلمان و...

... بله می دانم

*- خب پس چرا موضعی نمی گیرید وقتی آمریکا برای کشتن دانشمندان ما تروریست می فرستد؟ یا اسراییل هر هفته یکبار تهدید به حمله می کند آیا دفاع از حقوق ما دفاع از حقوق بشر نیست؟

در عکسهای فیس بوک مرا کنار وزیر فرهنگ فلسطین دیده ای و می دانی من طرفدار چه کسانی هستم ... به عقیده من اینجا مساله دو بخش دارد. اسراییل همان آمریکاست اما خود ایران است که با ایجاد مساله هایی نظیر آنچه درباره شلاق زدن بازیگر زن یک فیلم می گویند این فضا را تولید می کند تا بهانه دست آنها بدهد. {تونی هنوز مصرانه سعی دارد ما را به رفتار اگر نگویم خائنانه باید بگویم ابلهانه در حوزه رسانه علیه انقلاب خودمان توجه دهد}

*- ایران گاهی به حقوق بشر احترام نمی گذارد؟ به فرض قبول اما آمریکا با کشتن 250 سرنشین هواپیمیای مسافربری و ایجاد کودتا در ایران به حقوق بشر احترام می گذارد؟

من هم با حرف شما کاملاً موافقم. من ضد امپریالیستم هستم و اینها را که تو می دانی، نمی دانی؟... وقتی تهران من حراج برای نمایش برگزیده شد، فیلم "مشکل ایران نیست" را هم برای اکران برگزیدیم که به شدت علیه مواضع آمریکاست. ما حتی می فهمیم که ارزش خونبهای یک آمریکایی با یک افغان برابر نیست! ولی به عقیده من ایران اگر بیانیه حقوق بشر را امضا کند جلوی حملات اینها را تاحدی سد خواهد کرد.

*- یعنی فکر می کنید جهان آنقدر منطقی است که اگر ما بیانیه حقوق بشر یا غیر آنرا را امضا کنیم از ما حمایت کنند؟

قاعدتاً

*- باید بگویم ما شبیه این بیانیه را امضا کرده ایم ولی وضع همین است که می بینید. به خاطر همین ملت من نسبت به سازمان ملل نگاه خوبی ندارند. آیا فکر نمی کنید حقوق بشر فقط برای مردم غرب صادق است؟ { هنوز افتضاح بان کی مون در این حد که اکنون درآمده، معلوم نبود}

کرامت دیوار ندارد. نخیر من اعتقاد ندارم که غربی ها حقوقشان بیش از دیگران است اما آمریکا چرا! آنها این اعتقاد را دارند و هر رئیس جمهور که مردم را به سوی حقوق بشر دعوت می کند خود کوچکترین اعتقادی به آن ندارد نظیر آنچه با عراق کردند. پس باید تلاش کرد تا سازمانهای غیر دولتی از ایران حمایت کنند.

*- بازهم تضمینی وجود ندارد. آمریکا در قضیه عراق نشان داد اگر توان حمله به کشوری را داشته باشد کوچکترین ارزشی برای سازمان ملل قائل نیست و حمله می کند. آن هم به بهانه سلاح شیمیایی که پیش از این علیه شهرهای کشور من استفاده شد و صدایی از سازمانهای دولتی و غیر دولتی در نیامد.

بله متاسفانه همینطور است. در گوانتانامو هم همینطور است و خیلی جاهای دیگر. ما تا کنون چندین نمایشگاه عکس علیه رفتارهای آمریکا داشته ایم اما حتی یک فیلم برای ما از ماجرایی که گفتی (حمله شیمیایی به شهرها) ارسال نشده است. {تونی باز ما را توجه می دهد به وضعیت عدم حضور ما در رسانه های جهانی و جشنواره های جهانی با فیلمهای ملی و مردمی } بودجه ما را هیچ دولتی تقبل نمی کند لذا وامدار کسی نیستیم و می توانیم حقایق را بیان کنیم.

*- بیشتر چه فیلمهایی درباره ایران به جشنواره شما می رسد یا گزینش می شود؟ آنها که وضعیت عادی را نشان بدهد یا آنها که سیاه نمایی است؟

تا ببینیم منظور شما از سیاه نمایی چه باشد! اما من خوب می فهمم چه منظوری داری. ما با اردنی ها، فلسطینی ها و بسیاری دیگر از کشورهایی که مساله حقوق بشر آنجا جدی است رابطه داریم و خوب می بینیم که بعضی افراد یا سازمانها از حقوق بشر برای فشار بر یک کشور خاص استفاده ابزاری می کنند.

*- در موضوع فلسطین، غزه 22 روز زیر حملات جدی و بمب های غیر مجاز فسفری اسراییل بود. چه واکنشی نشان دادید؟

ماخیلی جدی به این موضوع و دیگر کشورهای اسلامی نظیر بحرین، اردن، تونس ، مصر و سوریه پرداختیم. در موضوع ایران هم الحاق ایران به حقوق بشر اگر اتفاق افتاده باشد مطرح شود. ارتباط سینماگران ایران با سازمانهای مردم نهاد باید جدی شود. در اینصورت مردم ایران حرف خود را در جهان می توانند بزنند.

..

گفتگوی من و تونی بسیار بیش از این چیزی است که خواندید اما همین ها کافی است تا چشم ما را بر سینمای استراتژیک و لزوم حضور در جشنواره های مستقل جهانی بازکند. چرا حزب اللهی ها از حضور در جشنواره ها می ترسند؟  چرا فیلمهای استراتژیک ما حتی در جشنواره های ملی خودمان تا این حد غریبند؟ چه رسد به خارج از کشور؟ آیا دبیر محترم جشنواره فجر و آقای ایوبی و دیگر دست اندرکاران تفکر اعتدالی پاسخی برای این سوال بسیار مهم دارند؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.