قدس آنلاین - امیرحسین قاضیزاده نمایندۀ دورههای هشتم، نهم و دهم مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی که به روایت خود از سن سیزدهسالگی بهواسطۀ خانوادهاش آیتالله طبسی را میشناخته است، ایشان را فردی سادهزیست، مدیر انقلابی میداند. متن کامل این مصاحبه به شرح زیراست:
شاخصهای مدیریتی آقای طبسی در این مدت طولانی که در آستان قدس حضور داشتند چه بود؟
خدا حضرت آیتالله طبسی را رحمت کند. ایشان یکی از مؤثرترین افراد در تأسیس انقلاب در خراسان، چهرۀ ملی و مورد اعتماد امام (ره) و مقام معظم رهبری بودند؛ نگاه نافذ و شناخت دقیقی از مسائل سیاسی و اجتماعی داشته و نیروی مقتدر و قوی بودند. فردی بودند که چه در جریان پیروزی انقلاب و چه در جریان ادارۀ آستان قدس و مسائل مرتبط با انقلاب بسیار قدرتمند عمل میکردند.
از نظر من میتوان دو، سه خصوصیت برای مدیریت ایشان ذکر کرد؛ یکی از این خصوصیات بحث ثبات مدیریت است.
میدانید در اول انقلاب آستان قدس غارتشده تحویل آقای طبسی شد؛ هیچ اموال و دارایی وجود نداشت، فقط املاک، موقوفات و آن حرم کوچک مانده بود که نتوانسته بودند، ببرند. بعد از انقلاب هم دولتها از منابع آستان قدس استفاده کردند، اما کمکی به آستان نکردند. بسیاری از زمینهایی که متعلق به آستان قدس است برای ارائۀ خدمات به دستگاه دولتی داده شد و هنوز که هنوز است آستان قدس حجم زیادی طلبکار است.
یادم است زمانی که در مجلس هشتم بهعنوان نماینده انتخاب شدم، تا آن زمان بسیاری از بدهیهای دولت داده نشده بود و ما ردیفی ایجاد کردیم که بخشی از بدهیهای آستان قدس داده شود؛ هنوز که هنوز است طلبهای آستان قدس از دولت بیشتر شده که کمتر نشده است.
آستان قدس به بازسازی هویزه کمک کرد و حتی به دولت در جنگ کمک مالی کرد. از آن طرف اذیت و کارشکنی زیادی را شاهد بود، دولت نه تنها کمک نکرد بلکه حاضر نشد در مورد منطقۀ ویژه سرخس به آستان قدس مجوز بدهد و هنوز که هنوز است این مجوز داده نشده است.
حضرت آیتالله طبسی در چنین شرایطی آستان قدس را توسعه دادند. اکنون حرم امام رضا (علیهالسلام) بزرگترین حرم مذهبی زیارتی و مرکز زیارتی جهانی است. میگویند مجموع مسجدالنبی و مسجدالحرام به اندازۀ حرم امام رضا (علیهالسلام) نمیشود و اگر تمام حرمهای عراق را با هم جمع کنید به اندازۀ حرم امام رضا (علیهالسلام) نمیشود.
به نظر میرسد در این شرایط جنگ و بعد از آن، مدیریت قوی پشت کار بوده که سازمان عریض و طویلی که ۴۰-۳۰ هزار پرسنل دارد را مدیریت کرده و توانسته آنها را جلو ببرد و خدمات فراوانی ارائه کند.
ثبات مدیریت، اقتدار در اعمال مدیریت و مدیریت قدرتمند. خصوصیت سوم استفادۀ مفید از نیروهای متخصص بومی و بهکارگیری آنها بود. البته ایشان از مشاوران غیربومی و افرادی که در عرصههای مختلف کارشناس بودند استفاده میکردند، ولی کار را به اهل همان منطقه میسپردند. مجموعۀ این موارد باعث شد آستان قدس در این سیواندی سال (۳۶-۳۵) که ایشان مدیریت کرد، توسعه پیدا کرده و با تمام نداریهایش بهعنوان یک سازمان قدرتمند اقتصادی شناخته شود.
مدیریت ایشان را از نظر فرهنگی چطور میبینید؟
ایشان در حوزۀ حرم کارهای فرهنگی خوب و مناسبی انجام دادند و انصافاً برنامههای متنوع و مفصل داشتند. کسانی که به زیارت میآمدند، میتوانستند از فضای معنوی حرم بهخوبی استفاده کنند. شاید اتفاق بدی که افتاد عدم پیوند فرهنگی شهر مشهد با حرم بود. مشهد چه به لحاظ بافت، معماری، توسعۀ حاشیۀ شهر و مظاهر زندگی مادی متناسب با حوزۀ فرهنگی حرم رشد پیدا نکرد و نتوانست مقدس بودن خودش را حفظ کند. تناسبی بین بافت فرهنگی داخل حرم با بافت فرهنگی شهر مشهد وجود ندارد؛ البته مدیران محلی-ملی استان، شهردار در این موضوع مسئول هستند، شاید باید حوزۀ مأموریتها فراتر از حرم تعریف میشد.
مبارزات انقلابی ایشان در مشهد چگونه بوده و با کدامیک از بزرگان همراه بوده و فعالیت میکردهاند؟
حضرت آیتالله طبسی محور مبارزه بودند. مثلث آیتالله طبسی، شهید هاشمینژاد و مقام معظم رهبری محور مبارزات در خراسان بودند؛ با امام در ارتباط بودند و شرق کشور را مدیریت میکردند. طلبهها و فضلایی که برای سخنرانی اعزام میشدند شاگردان اینها یا افرادی بودند که با این مجموعه مرتبط بودند و حضرت آیتالله طبسی در آن ایام نقش بسیار پررنگ و محوری داشتند؛ حتی در ایامی که آقا به ایرانشهر و چابهار تبعید شده بودند، نقش ایشان در مبارزه جدیتر شده بود. ایشان در آن ایام تمام بیانیههای مهم انقلابی را نوشته و حتی قرائت میکردند؛ فرد شناختهشده و شجاعی بودند و چندین بار توسط ساواک دستگیر شده، زندانی و شکنجه شدند.
مواضع و عملکرد سیاسی ایشان در مقاطع حساس تاریخ انقلاب چگونه بوده است؟
ایشان در اوایل انقلاب رهبر سیاسی جریان انقلابی در خراسان بودند، چه در جریان بنیصدر و چه در بحثهای مربوط به حزب جمهوری و منافقین مواضع ایشان ممتاز بود. ایشان این اواخر تلاش کردند بعضی از کسانی که در فتنه بوده یا همراهی کردند را دعوت کرده و آنها را برگردانند، اما وقتی از آنها ناامید شدند، علیه آنها و جریان فتنه مواضع محکم و روشنی گرفتند. ابتدا تلاش کردند بعضی از این افراد را با انقلاب آشتی بدهند، مدتی که گذشت و دیدند نمیتوانند روی آنها اثرگذاری کنند، علیه آنها موضع کاملاً روشن و انقلابی گرفتند که سخنرانی معروف ایشان در ایام ۹ دی و در حرم مطهر به همین علت بود. قبل از ۹ دی، در ۸ دی راهپیمایی عظیمی در مشهد جلوتر از بقیه استانهای کشور اتفاق افتاد و ۹ دی هم دوباره تکرار شد که سخنران راهپیمایی ۸ دی در مشهد حضرت آیتالله طبسی بود.
رابطۀ ایشان با مقام معظم رهبری چگونه بود؟
من ندیدم آقا در ارتحال کسی گریه کنند، ولی در ارتحال آقای طبسی گریه کردند. حضرت آیتالله طبسی برای حضرت آقا یک دوست قدیمی و محرم راز بودند. حضرت آقا سالی دو بار به مشهد و حرم میآیند به زیارت امام رضا (علیهالسلام) میروند و با آقای طبسی بهعنوان کسی که میتوانند مکنونات قلبی خودشان، حتی اعضای خانواده و بحثهای خانوادگیشان، نه فقط اجتماعی و سیاسی را مطرح کنند، صحبت میکنند. واقعاً مثل دو برادر بودند. گاهی دوست انسان از خواهر و برادر نزدیکتر است. یک فرد میتواند حرفهایی به دوستش بزند که به برادر تنی یا پدر و مادرش نمیتواند بزند. من این جایگاه را برای آقای طبسی نسبت به آقا میدیدم. ارتباط آقای طبسی با آقا یک ارتباط معمولی نبود. من نمیشناسم آقا آن نوع رفاقت را با کسی دیگری داشته باشد، این رفاقت، صمیمیت و برادری را فقط بین آقا و آیتالله طبسی میدیدم نه کس دیگری.
حضرت طبسی بااینکه سنشان کمی بیشتر از آقا بود (فکر کنم همسن آقای هاشمی و از حضرت آقا بزرگتر بودند)، ولی در ادبیات و گفتوگو کاملاً مطیع و خاضع بودند، حتی وقتی از آقا پشت تریبون صحبت میکردند. در نطقها و صحبتهای ایشان در روز اول فروردین و قبل از سخنرانی آقا کاملاً خضوع و احترام فوقالعادهای در کلام ایشان نسبت به مقام معظم رهبری میبینید. درحالیکه مثل برادر بودند، آدم احساس میکرد صمیمی صحبت کنند؛ ایشان بااینکه صمیمیترین دوست مقام معظم رهبری بودند، در کلامشان احترام فوقالعادهای نسبت به آقا دیده میشد.
خاطرهای از ایشان در خصوص توصیه به جوانان برای عملکرد انقلابی دارید؟
من از بچگی آقای طبسی را میشناختم، چون پدر و مادرم با ایشان آشنا بودند. ایشان خطبۀ عقد من و خانمم را خوانده بودند و ارتباط خیلی نزدیک و نسبتاً خوبی (نمیخواهم بگویم صمیمانه، ما جای بچۀ ایشان محسوب میشدیم) هم با ایشان و هم با بعضی از اعضای خانوادهشان داشتیم. همان زمان که خطبۀ عقد ما خوانده میشد، ایشان نیمساعتی با من و خانمم در این مورد که باید خودتان را برای اسلام آماده کنید و خانواده و زندگی که دارید در راه این باشد، صحبت کردند. به من گفتند مانع همسرتان نشوید و به همسرم هم توصیه میکرد که مانع آقا نشوید و مسائل زندگی باعث نشود که مثلاً همسر شما نتواند به وظایفش نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی عمل کند. ایشان روحیۀ انقلابی داشت و به شدت استکبارستیز بود.
ایشان تا چه حد به سادهزیستی در زندگی شخصیشان اهمیت میدادند؟
ایشان در زندگی شخصی بسیار سادهزیست بود. من خانه ایشان را دیدهام، خانهشان همان خانۀ سادهای بود که قبل از انقلاب داشتند. ۵ درصد حق تولیت کلیۀ موقوفات به ایشان میرسید؛ از هر درآمدی که از موقوفات آستان قدس حاصل میشد، ۵ درصد متعلق به ایشان بود که بسیاری از ساختوسازهایی مانند کتابخانۀ جدید حرم و بیمارستان رضوی از محل آن ۵ درصد است.
آیا از محل این درآمد ۵ درصد در زندگی شخصیشان استفاده کردند؟
نه هیچ استفادهای نکردند. حتی خانوادهشان را اینگونه تربیت کرده بودند. شنیده بودم بیمارستان رضوی را از این محل ساختهاند. کتابخانۀ حرم و کارهایی برای مشهد انجام دادهاند. اگر در جاهای دیگری کاری انجام شده من اطلاعی ندارم.
وقتی ایشان به رحمت خدا رفت، مبلغی در حساب مانده بود که طبیعتاً بعد از فوت ایشان متعلق به ورثهشان است. وقتی به خانم ایشان مراجعه میکنند، میگوید اگر حاجآقا طبسی این پول را حق ما میدانست، به ما میگفت، اگر نگفته، پس متعلق به ما نیست و بااینکه شرعاً و عرفا حقشان بود و نیاز هم داشتند، حاضر نشدند آن پول را برداشت کنند.
رفتار درازمدت آقای طبسی باعث شد که خانوادۀ ایشان هم بر همان سیاق عمل کنند. ایشان تا زنده بود از حق خود گذشت، خانوادهاش میتوانستند از حق خودشان نگذرند، ولی این پول را نپذیرفتند. ایکاش عمدۀ مسئولان ما در زندگی شخصی خودشان اینگونه باشند.
رابطۀ جریان اصلاحطلب و چپ با ایشان چگونه بود؟
دورۀ دانشجویی با ایشان خیلی در ارتباط بودم و رفتوآمد زیادی داشتم، چون از قبل با پدر و مادرم آشنا بودند. سال ۶۹-۶۸ عضو شورای مرکزی اتحادیۀ انجمنهای اسلامی دانشجویان (تحکیم وحدت آن موقع) بودم و به خاطر ارتباط با آقای طبسی استیضاح و از تحکیم وحدت اخراج شدم. آن زمان این آقایان چپ اینقدر با آقای طبسی دشمن بودند که به خاطر ارتباط با آقای طبسی و اینکه عضو شورای مرکزی بودم، در دانشگاه با من بد برخورد میشد و من را مهرۀ آقای طبسی ذکر میکردند. آن زمان دانشگاهها دست چپیها بود و من را از تحکیم اخراج کردند. معیار برخورد با نیروهای انقلابی، ارتباطشان با آقای طبسی بود و به خاطر ارتباط با آقای طبسی ما را توبیخ میکردند.
حال بعضی از اینها طرفداران آیتالله طبسی شدهاند! جالب است، جای سؤال و تعجب است؛ اینها نگاه ابزاری به شخصیتها دارند، همین نگاه را نسبت به آقای ناطق و آقای هاشمی داشتند وگرنه تمام این حرف و حدیثها و داستانها که بچههایش خوردند و ملکهای فلان متعلق به اینهاست، این حرفها را اول همین حضرات چپ برای اینها درست کردند. به نظر من ظلمی بود که نسبت به آقای طبسی اتفاق افتاد، نگاه ابزاری این آقایان بوده و میخواهند همه را مهرۀ خودشان کنند برای اینکه منویاتشان را پیش ببرند. خدا رحمت کند حضرت آیتالله طالقانی را؛ جریان چپ در اول انقلاب همین کار را با آقای طالقانی کردند، نوع نگاهشان به شخصیتهای مذهبی، محبوب و صاحب قدرت ابزاری است.
* این مطلب در ویژه نامه «یار صادق انقلاب» به چاپ رسیده که به مناسبت نخستین سالگرد ارتحال آیت الله واعظ طبسی توسط روزنامه قدس منتشر شده است.
*جهت دریافت ویژه نامه اینجا کلیک کنید
نظر شما