در ادامه برگزاری سلسلهنشستهای فیلمهای گروه هنر و تجربه، شامگاه شنبه فیلم مستند «خونه» با حضور محمد خدایار قافانی (کارگردان) و داود عباسی (مدیر فیلمبرداری) در محل سینما هویزه مشهد به نمایش درآمد.
در ابتدای جلسه، قافانی درباره چگونگی ورودش به سینما گفت: من قبل از اینکه فعالیت روزنامهنگاری داشته باشم، فعالیت سینمایی هم میکردم و در واقع از طریق سینما به روزنامهنگاری وارد شدم. سال ۸۹ اولین فیلم کوتاهم را ساختم. در واقع «خونه» دومین فیلمم محسوب میشود.
کریم مسیحی گفت برو فیلم مستند بساز
وی افزود: آن زمان من سرگرم کار روی یک پروژه تحقیقاتی درباره خانههای قدیمی بودم که از طریق یکی از دوستانِ روزنامهنگارم با این خانه آشنا شدم. از طریق وی با زندهیاد شهین، مستوفی دختر میرزا حسن، قرار گذاشتم و ماجرای ساختن فیلم شروع شد. بعد با شهید سیدمهدی میرافضلی صحبت کردم که قرار بود کمکم کند تا این مستند ساخته شود اما با امکانات ما ساخته نشد تا اینکه خود وی به شهادت رسید. سرانجام در سال ۹۰ موفق شدم با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی فیلم را به سرانجام برسانم.
وی در ادامه درباره وضعیت خانههای قدیمی در ایران گفت: من قبل از اینکه به اینجا بیایم، سری به توس و قبر فردوسی بزرگ زدم. صحنههای اسفناکی دیدم. یادگاریهایی که روی دیوارههای کاهگلی دروازه توس نوشته شده بود، خیلی دردناک بود. متأسفانه ما با تاریخ کشورمان نامهربانیم و وقتی با تاریخ اینگونه برخورد میکنیم، در واقع داریم سرنوشت امروزمان را رقم میزنیم.
این کارگردان ادامه داد: سالها پیش کتاب «واژههای سینمایی» به بازار آمده بود. من خیلی دوست داشتم همه این اصطلاحات را یاد بگیرم. یادم میآید یک روز واروژ کریم مسیحی به من گفت: ببین! اینها را بگذار کنار، برو فیلم مستند بساز. گفتم من دوست دارم قصه بگویم، دوست دارم فیلم داستانی بسازم. گفت: توی فیلم مستند همه این کارها را بدون اینکه بدانی، انجام میدهی و نیازی به یادگرفتن این همه اصطلاح نیست. بعد از ساخت فیلم مستند واقعاً جهانم دگرگون شد. در فیلم داستانی با پیرنگهای خیلی مشخص و خط داستانی خیلی مشخص و روشن مواجه هستی. این را در سینمای مستند باید به فرم تبدیل کنی و این فرم است که روایت را میسازد. فرم قصه را نمیسازد ولی روایت را شکل میدهد. شما در مستند باید به فرمی برسی که در واقع جایگزینِ آن قصه در فیلم داستانی شود.
وی درباره ایده اولیه چگونگی فیلمبرداری کار گفت: ایده اولیه ما برای این فیلم آن بود که دوربین یک روح سرگردان باشد. اگر میدیدید هیچ مصاحبهای روی سهپایه نبود و همهاش روی یک کِرین دستساز گرفته شده که آن را داوود عباسی ساخته بود، قرار بود این روح سرگردان از گمگشتگی به یک نظمی درست برسد. به خاطر همین از لنز واید استفاده کردیم وخواستیم زاویه نگاهمان آن روح در برابر آن سوژه باشد.
این کارگردان در ادامه درباره نوع صدا برداری این پروژه اضافه کرد: به هر حال همانطور که گفتم، ما در این کار دوربین را به شکل روح دیده بودیم. این روح، روح تاریخی است و با یک اَصوات رئالِ خیلی روشن روبهرو نیست. یک اصواتی از گذشته با خودش میآید اما با آدمهای امروز و با آن رئالیته موجودشان مواجه نیستیم.
هیچ اتفاقی قابل پیشبینی نیست
داوود عباسی، فیلمبردار مستند «خونه»، نیز درباره تفاوت فیلمبرداری یک فیلم مستند با داستانی چنین توضیح داد: در کار داستانی معمولاً ما با یک ذهنیت نوشتهشدهای مواجه میشویم ولی در مستند نه. اولین چالش ما ساختار اصلی است که به محتوا و فرم برمیگردد. در این کار نیز قبل از شروع ما درباره این صحبت میکردیم که چگونه به قالبی برسیم که فرم اصلی کار دربیاید و چطور میتوانیم محتوای اصلی را نشان بدهیم.
وی افزود: اولین شرط کار در اثر مستند این است که شما آماده هر اتفاقی پیشبینیناپذیری باشید و این ذات مستند است. ما کاملاً کنترلشده جلو نمیرویم بویژه اینکه کار، سوژهمحور است. واقعاً سوژه این امکان را ندارد که بگوییم ما به او خط میدهیم و بخواهیم آنطور که ما میگوییم، جلو برود.
نظر شما