تعقیب این پرونده از سوی پلیس در نهایت به شناسایی عامل انتشار عکسهای زن جوان در فضای مجازی منجر شد و این متهم تسلیم قانون گردید، اما آیا این مجازات میتواند زندگی خانوادگی زن جوان را به او بازگرداند، شوهرش میگوید دیگر تمایل به زندگی با او ندارد، این در حالی است که آبروی زن جوان پیش تمام فامیل خود و شوهرش رفته است و از این پس باید زندگی را به سختی بگذراند.
سرهنگ محسن باقرزاده فرمانده انتظامی شهرستان سرخس در گفتوگو با خبرنگار خط قرمز به تشریح ماجرای عجیب انتشار عکسهای این زن جوان پرداخت.
زن جوان پس از ارجاع شکایتش به پلیس فتا در مقابل افسر بازجو قرار گرفته و در حالی که اشک پهنای صورتش را پوشانده است میگوید: تمام زندگیام بخاطر انتشار این تصاویر بر باد رفت، اکنون شوهرم میگوید دیگر نمیخواهد با من زندگی کند و آبرویم پیش تمام فامیل و آشنایان رفته است.
زن جوان در ادامه به افسر پرونده میگوید: 4 سال قبل با جوانی آشنا شدم و میان ما ارتباط عاطفی شکل گرفت، این جوان مدتی بعد برای خواستگاری اقدام کرد و نامزد شدیم، در دوران نامزدی برای این مرد جوان تعدادی از عکسهای خصوصیام را ارسال کردم و اطمینان داشتم که عکسها به دست غریبه نخواهد رسید.
مدتی بعد اما به این نتیجه رسیدیم که در بسیاری از موارد با هم اختلاف داریم و تفاهم لازم برای یک زندگی مشترک بین ما نیست، بخاطر همین قبل از اینکه سایر آشنایان خبردار شوند نامزدی را بهم زدیم و خیلی محترمانه هر کس دنبال زندگی خود رفت، بعد از آن هم هیچ ارتباطی با هم نداشتیم که بخواهد بین ما ایجاد کدورت کند که منجر به انتشار این عکسها شود.
زن جوان در ادامه یادآور میشود: یک سال از این نامزدی میگذشت که جوان دیگری به خواستگاریم آمد، تقریباً شرایط زندگی را داشت و در گفتوگو با یکدیگر متوجه شدم که تفاهم لازم را هم داریم، خانوادهام هم پس از تحقیقات لازم پاسخ مثبت دادند و ازدواج ما سر گرفت. از زندگیام راضی هستم و شوهرم هم مرد زندگی و خوبی است.
اما نمیدانم چه شد که ناگهان نامزد سابقم عکسهایی را که در اختیار داشت در فضای مجازی منتشر کرد، دعا میکردم که شوهرم از این ماجرا بیخبر بماند اما اینگونه نشد، شوهرم خیلی زودتر از آنچه توقع داشتم از ماجرا مطلع شده و عکسها را در فضای مجازی دید.
او با عصبانیت تمام به خانه آمد و از من توضیح خواست، من هم که نامزدی سابقم را از او مخفی کرده بودم مجبور شدم تا ماجرای این نامزدی را برایش بازگو کنم، اکنون همسرم میگوید که من دروغ گو هستم و معلوم نیست چه اتفاقات دیگری در زندگیام افتاده که از او پنهان کردهام، او میگوید دیگر به من اطمینان ندارد و حاضر به ادامه زندگی با من نیست.
پس از این بود که مأموران وارد عمل شده و براساس اظهارات شاکی، جوانی که نامزد اول زن جوان بود را به پلیس احضار کردند، مرد جوان که مظنون اصلی این پرونده بود پس از مواجهه با شکایت دختر جوان لب به سخن گشود و گفت: بنده پس از بر هم خوردن نامزدی تا مدتی تصاویر ارسالی از سوی این زن را در سیستم رایانه شخصیام ذخیره کرده بودم، اما پس از مدتی که دیگر خاطرم جمع شد ما برای زندگی با هم مناسب نیستیم و او هم مرا فراموش کرده، اقدام به پاک کردن تمام تصاویر از روی سیستم رایانه شخصیام کردم، بنابراین من هرگز مرتکب چنین کاری نشدم و هرگز این تصاویر توسط من منتشر نشده است.
اظهارات مرد جوان معمای پیچیدهای را پیش روی مأموران پلیس فتا قرار داد، در حالیکه جز زن جوان و نامزدش کسی دسترسی به این تصاویر نداشت و هیچکدام هم اقدام به انتشار تصاویر نکرده بود، پس این عکسها چطور سر از فضای مجازی درآورده بود.
در این زمان بود که پلیس به تحقیق از مظنون اصلی ماجرا ادامه داد، آنها یقین داشتند که هر چه درز کرده از رایانه نامزد اول زن جوان بوده است و باید این عامل شناسایی شود.
تا اینکه ردیابیها و ردزنیهای تصاویر منتشر شده کلید قفل این پرونده را باز کرد و متهم اصلی پرونده شناسایی و به مرکز پلیس هدایت شد.
این متهم برخلاف آنچه انتظار میرفت دختری جوان بود، دختری که هیچ شناختی از شاکی پرونده نداشت، زن جوان شاکی هم اصلاً او را نمیشناخت، پس چرا باید عکسهای او را منتشر کرده باشد؟
متهم دستگیر شده در مقابل افسر بازجو قرار گرفته و در مقابل مستندات فنی و ادله دیجیتالی لب به اعتراف گشود.
دختر جوان که متهم اصلی این پرونده بود گفت: مظنون پرونده (نامزد اول) با من ارتباط داشت، او به من قول ازدواج داده بود و بر همین اساس اقدام به پیریزی زندگی کرده بودم، این در حالی بود که او مدتی قبل از آشنایی با من با شاکی نامزد کرده بود و زمانی که با من آشنا شد نامزدیشان بهم خورده بود. مدتی از نامزدی ما گذشته بود که مظنون پرونده گفت باید نامزدی را بهم بزنیم چرا که ما به درد هم نمیخوریم و زندگی ما آیندهای نخواهد داشت، اما من زیر بار نمیرفتم و حاضر نبودم از چند سال از عمرم را که پای مظنون پرونده گذاشتم براحتی بگذرم. در همین حال دنبال دلیل بر هم زدن نامزدی بودم که خبرهایی از نامزدی او و شاکی پرونده شنیدم، اما نمیدانستم که این نامزدی مربوط به مدتها قبل بود و به پایان رسیده است.
از دیگر سو وقتی در رایانه شخصی مظنون پرونده (نامزد اول شاکی) میگشتم با تصاویر زنی جوان رو به رو شدم که از تمام آنها کپی گرفتم و احساس کردم این زن عامل برهم خوردن نامزدیمان بوده است.
در همین حال هنوز امیدوار بودم که به زندگی ادامه دهم اما مظنون پرونده بعد از مدتی به طور کل ارتباطش را با من قطع کرد، من هم که گمان میکردم زنی که در عکسها بوده عامل عمل ناجوانمردانه نامزدم بوده است، بدون کسب اطلاعات بیشتر اقدام به انتشار عکسهای شاکی در فضای مجازی کردم تا از آنها انتقام بگیرم.
اکنون از کارم پشیمانم، شاید اگر بیشتر تحقیق میکردم میفهمیدم که نامزدی آنها مدتها قبل به پایان رسیده و شاکی هیچ نقشی در برهم زدن زندگی من نداشته است. اکنون بخاطر این تصمیم نابجا که از سر عصبانیت گرفتم هم زندگی خودم را تباه کردم و هم زندگی یک زن دیگر را.
سرهنگ باقرزاده با بیان اینکه متهمان به همراه پرونده راهی دادسرا شدند تأکید کرد که فضای مجازی محل عقده گشایی و کینه جویی نیست.
نظر شما