فرهنگ/ زهره کهندل: نشستن بر صندلی ریاست دانشگاه آزاد همواره با حاشیههایی همراه بوده است، بزرگترین دانشگاه بخش خصوصی کشورمان با 505 واحد و حدود یک میلیون و 680 هزار دانشجو، سهم بزرگی در آموزش عالی ایران دارد. این دانشگاه بعد از مدیریت طولانی مدت عبدالله جاسبی، در دولت دهم تغییر کرد و سکان آن را فرهاد دانشجو برعهده گرفت. پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، کلید دفتر ریاست این دانشگاه به حمیدمیرزاده رسید و سرانجام هفته گذشته هیئت امنای دانشگاه ، میرزاده را در مهلت یک هفتهای برای استعفا، از کار برکنار کرد و محمدعلی نوریان به عنوان سرپرست جدید این دانشگاه معرفی شد. در گفت و گو با فرهاد دانشجو، رئیس پیشین این دانشگاه، و عضو هئیت علمی دانشگاه تربیت مدرس به الزامات و بایستههای پیش روی سرپرست جدید این دانشگاه پرداختیم که میخوانید.
با توجه به شناختی که از بزرگترین دانشگاه غیردولتی ایران دارید، چه پیشنهادهایی برای سرپرست جدید دانشگاه آزاد دارید؟
به نظرم رئیس جدید دانشگاه آزاد اسلامی باید تمام تلاش خود را برای ارتقای کیفیت در دانشگاه بکند به این معنا که شاخصها و استانداردهای آموزش و پژوهش را در این دانشگاه محقق کند مثلاً نسبت استاد به دانشجو در دانشگاه افزایش پیدا کنند بهویژه رشتههای تحصیلات تکمیلی به نحوی باشد که از شاخص بینالمللی تبعیت کند. در بحث امکانات تحصیلی و آموزشی به ویژه برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی، نیاز است رشتههایی که به امکانات و تجهیزات نیاز دارند خریداری شود و در اختیار دانشجویان قرار بگیرد تا پس از دانشآموختگی، بتوان از آنها در صنعت و جامعه استفاده مطلوب کرد. دانشگاه آزاد، حرکتش را تا رسیدن به نقطه مطلوب متوقف نکند و با دانشگاههای دولتی خوب کشورمان در ارتباط باشد و از تجربیات، تجهیزات و امکانات آنها به صورت تعاملی استفاده کند. تشویقیها برای اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی به سمتی برود که برای انجام پروژههای ملی و رفع مشکلات کشور ترغیب شوند تا ارتباطشان با بخشهای صنعتی هم تقویت شود.
نگاه دانشگاه آزاد باید به سمت رفع نیازهای داخلی کشور و همچنین کشورهای همسایه همچون عراق، افغانستان، سوریه، پاکستان، لبنان و غیره باشد. از این کشورها جذب دانشجو داشته باشد.
این دانشگاه چه سهمی در تولید و اقتصاد دانش بنیان میتواند داشته باشد؟
سهم و نقش بسیار مهمی، دانشگاه آزاد اسلامی باید با نسبت به تأسیس شرکتهای دانش بنیان دقت بیشتری کند تا شرکتهایی با راهکارهای واقعی و عملیاتی فعالیت کنند و بتوانند هم به خودکفایی برسند و هم پاسخگوی نیازهای جامعه باشند. نگاه این دانشگاه باید به تولید علم باشد و مقالات خوبی تولید کند. در نوع مدیریت دانشگاه باید مدیریت علمی و آکادمیک، شکل بگیرد که فراتر از نگاههای حزبی و سیاسی باشد و برای خوشآمد جناحهای سیاسی، فعالیتهای علمی را به تأخیر نییندازند. با توجه به کم شدن دانشجویان دورههای کاردانی و کارشناسی، به جای اینکه رشتههای این دورهها تعطیل شود صندلیهای خالی دانشگاه را با دانشجویان خارجی پر کنند. این رشتهها باید بماند و تقویت شود در تمام دنیا، کشورهایی همچون انگلیس و فرانسه و کشورهای پیشرفته در آموزش عالی، وقتی ظرفیتهای دانشگاهی آنان بیش از تقاضا شد، به سمت جذب دانشجوی خارجی رفتند. بین دانشگاه آزاد و وزارت امور خارجه باید ارتباطی شکل بگیرد تا ورود دانشجویان خارجی، تسهیل شود و بتوان از این ظرفیت استفاده کرد. تعطیل شدن رشتهها برای پر کردن صندلیهای خالی، پاسخ درستی نیست بلکه هدر رفتن هزینههایی هست که تاکنون شده است ولی اگر این رشتهها بماند، میتوان دانشجوی خارجی جذب کرد و از این ظرفیتها بهره برد ضمن اینکه در مسائل فرهنگی هم میتوان به اهدافمان برسیم چون دانشجویی که اینجا درس میخواند فضای ایران را درک میکند و میتواند سفیری برای مردم کشور خودش باشد. ببینید وقتی میگوییم ارتقای آموزش و پژوهش در دانشگاه آزاد اسلامی، منظور توجه به شاخصهای بینالمللی در آموزش عالی است که باید برای آن برنامهریزی شود تا تحقق یابد. مجموعه دانشگاه آزاد با توان داخلی به وجود آمده و زحمت بسیاری برای آن کشیده شده است که نباید هدر برود. نکات مثبت و منفی باید به درستی احصا شود.
در زمان شما و پس از شما، مدیریت مالی دانشگاه موضوع مهم و پرچالشی بود. شما برای کاهش شهریه، ایده تأسیس بانک دانشگاه آزاد را دادید که البته عملیاتی نشد، در این باره به مدیریت جدید چه پیشنهادی دارید؟
ببینید برخی مسائل که در آموزش عالی برای ما، امری طبیعی است برای بسیاری از کسانی که کمتر با آموزش عالی در ارتباط بودهاند مورد پرسش است مثلاً اینکه دانشگاه، درآمدزا باشد. همان زمان بسیاری به ما میگفتند که دانشگاه، وظیفه درآمدزایی ندارد و به نوعی سعی میکردند که جلوی حرکتهای اقتصادی دانشگاه را بگیرند نه اینکه غرضی داشته باشند بلکه فکر میکردند که دانشگاه بنگاه اقتصادی نیست. ما هم معتقدیم که دانشگاه بنگاه اقتصادی نیست اما میتواند درآمد داشته باشد. راهکارهای یک بنگاه اقتصادی با راهکارهای یک بنگاه آموزشی و پژوهشی متفاوت است. برای درآمدزایی، اگر زمینههای ارتباطی دانشگاه را با جامعه هدف که صنعت و بخش خصوصی هست تقویت کنیم، دانشگاه میتواند به درآمدزایی برسد. باید این ارتباط را آغاز کرد و منتظر نباشیم که استاد به صورت انفرادی پروژهای از صنعت بگیرد بلکه دانشگاه باید دنبال پروژههای ملی باشد تا از این طریق هم مشکلات کشور را حل کند هم پولی به دانشگاه تزریق شود. منبع مالی دانشگاه آزاد هم فقط شهریه دانشجویان نباشد. از نگاه من، دانشگاه آزاد میتواند بنگاههای اقتصادی مرتبطی هم ایجاد کند، مدیریت جدید میتواند یک بانک خوب تأسیس کند و میتواند سرمایه دانشگاه را به چرخش بیندازد. بایستی یک سازمان اقتصادی در دانشگاه آزاد تأسیس شود و آن سازمان اقتصادی به سمت راهکارهایی برود که با وجاهت و شأن آموزشی پژوهشی دانشگاه مغایرت نداشته باشد بلکه شأن دانشگاه را هم افزایش دهد و کار اقتصادی هم بکند. وظیفه این سازمان اقتصادی، این باشد که با حفظ منزلت دانشگاه، برایش تولید سرمایه کند تا دانشگاه از نظر مالی نیاز نداشته باشد که دست به جیب مردم ببرد و شهریه را افزایش دهد.
نظر شما