دست و پاهای خود را گم کرده است، دلهره و نگرانی امان او را بریده، در مقابل میز مهدی حقدادی،قاضی ویژه جرایم رایانهای دادسرای انقلاب قرار میگیرد، نمیداند چه بلایی قرار است سر زندگیاش بیاید، با التماس از قاضی میخواهد هر چه زودتر متهم را دستگیر کند.
باتوجه به اینکه قاضی حقدادی بارها در رسانهها به شهروندان اعلام کرده بود، به هویت افراد در شبکههای مجازی اعتماد نکنند، مراجعه به دستگاه قضایی باید آخرین راهکار برای مردم و شاکیان باشد نه اولین راه، اما متأسفانه بازهم پروندههایی در مقابلش قرار میگیرد که زنان جوان در گروههای مختلط به راحتی گول وعدههای فریبنده افراد فرصت طلب را میخورند.
زن جوان که رنگ از رخسارش پریده بود، در ادامه به قاضی پرونده از اتفاقی که برای او افتاده است، میگوید: درست است که ١٠سال از زندگی زناشوییام با رضا میگذرد اما از همان روزهای اول سر هر موضوعی با هم اختلاف داشتیم،هیچ موقع یادم نمیرود بعد از چند ماه خانه داری، دیدم آب من و رضا در یک جوی نمیرود،خواستم از او جدا شوم،موضوع را با مادر و پدرم در میان گذاشتم اما آنهاآنچنان با این موضوع مخالف کردند که حرفم را همان جا پس گرفتم.
از همان روز به بعد سعی کردم بخاطر خانوادهام که شده با او بسازم اما انگار زندگی سرسازش با من را نداشت چرا که بعد از مدتی متوجه شدم رضا به شیشه اعتیاد پیدا کرده و بخاطر اینکه دیگر توان کاسبی ندارد، میخواهد مغازهاش را واگذار کند، از یک طرف به فکر این بودم که چطور با این مشکل کنار بیایم، از طرف دیگر به این فکر میکردم اگر از او جدا شوم با دو تا بچه قد و نیم قد کجا بروم و از کجا پول خورد و خوراک آنها را بیاورم.
انگار باورم شده بود آدم بدبختی هستم تا اینکه یک روز که درگیر افکار بهم ریختهام بودم، از طرف سمیرا دوست دوران دبیرستانم که از جریان زندگیام باخبر بود، پیامکی برای من ارسال شد که نوشته بود اگر در یک گروه تلگرامی عضو شوم و درخواستم برای کار را در آنجا مطرح کنم میتوانم شغل مورد نظر را پیدا کنم.
چند روزی از زمان پر کردن فرم کاریابیام گذشت تا اینکه یک روز از طرف مردی که خود را محمود معرفی کرد، پیامی ارسال شد، او هم مثل من جویای کار بود، کمی با هم صحبت کردیم متوجه شدم شرایط محمود هم مانند من است ، او در نوع ارتباطش با من سعی داشت، هر طور شده دلم را بدست بیاورد، بعد از چند سؤال در مورد زندگیام در همان لحظات اول آنچنان شیفته همدیگر شدیم که انگار سالها از دوستی مان میگذرد.
چند روزی گذشت، میدیدم که رضا بخاطر اعتیادش کاری به کار من ندارد، من هم از فرصت استفاده کردم و ارتباطم را با محمود بیشتر کردم.
محمود با اینکه زن وبچه داشت،اما تلاش میکرد نیازهای عاطفی و روحی من را تأمین کند، آنقدر صمیمی شدیم که خصوصی ترین عکسهایم را برایش ارسال کردم تا ارتباطش را با من قطع نکند. اندک اندک رابطه تلفنی و پیامکی مان به رابطه دیداری ختم شد.
قرار بود با کمک او کارهای طلاقم را انجام دهم و از رضا جدا شوم ، در مرحله پایانی طلاق بودم که متوجه شدم، باردار هستم. موضوع را با محمود در میان گذاشتم اما محمود به محض اطلاع از این موضوع که این بچه اوست از من خواست هر جور شده این جنین حاصل از رابطه نامشروع را از بین ببرم.
هر چند میدانستم این کار از پایهاش خلاف بوده ولی دلم نمیآمد. رفته رفته متوجه بی مهریهای محمود شدم اما با خودم فکر میکردم او هم مانند من درگیر زندگیاش است، روزها از پی هم میگذشت و محمود هرروز ارتباطش را کمتر و کمتر میکرد به پیامهایم جواب نمیداد و تلفنهایم بی پاسخ میماند.
باورم نمیشد مردی که روز و شب قربان و صدقهام میشد حالا دیگر حاضر نیست حتی پیامم را جواب دهد، از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم محمود برای او پیام فرستاده اگر از زندگی او نروم و بچه را از بین نبرم، تمام عکس و فیلمهای من را که در اختیارش بود، برای خانواده شوهرم ارسال میکند، تا آنها از قضیه رابطه نامشروعم باخبر شوند. اوایل فکر میکردم، صحبتهایش فقط یک تهدید است، من هم متقابلاً تهدید کردم که موضوع را با زنش در میان میگذارم اما از طریق خواهرشوهرم متوجه شدم که تمام عکسها و فیلمهای من را در اختیار آنها قرار داده است.
او که دیگر از شدت گریه توان صحبت کردن نداشت، از قاضی پرونده درخواست کمک کرد. در ادامه قاضی حقدادی میگوید: در این پرونده میتوان به روشنی توجه نکردن به آسیبهای فضای مجازی را مشاهده کرد که هم موجب هتک حیثیت یک خانواده شده و هم کیان یک خانواده را با چالش روبه رو کرده است.
قاضی حقدادی میافزاید: اگرچه متهم با هماهنگیهای پلیس فتا دستگیر و روانه زندان شد تا دوسال حبس تعزیریاش را تحمل کند اما آیا دو خانواده درگیر این پرونده دوباره مانند گذشته به زندگی ادامه خواهند داد ؟ به طور قطع نداشتن فرهنگ استفاده از فضای مجازی و بی بندوباری در روابط مجازی باعث خواهد شد تا لطمههای شدیدی به زندگی خانوادهها در دنیای واقعی وارد شود و فرزندان این خانوادهها نخستین قربانی خواهند بود.
نظر شما