مریم احمدی شیروان:عضو هیئت مدیره انجمن روانشناسی ایران در گفت و گو با خبرنگار ما میگوید: یکی از معضلات اساسی کار روانشناسان در کشور این است که به ابعاد مختلف روانشناسی کمتر توجه است.روانشناسی که باید در خدمت کودکان، مدارس، زندانها، نظامیگری، کارخانهها و... باشد، نادیده گرفته شده و بیشتر به روانشناسی بالینی و اختلالات پرداخته میشود. روانشناسی بالینی و اختلالات رفتاری تقریباً تنها جایی است که روانشناسها توانستهاند حداقل کارآیی و بازار کار داشته باشند.اما باید به ابعاد مختلف و خصوصاً قسمتهای کاربردی این رشته توجه شود تا روانشناسها جذب خدمت در آن مراکز شوند.
باید به مردم آموزش داده شود که روانشناسان فالگیر، طالع بین و معجزهگر نیستند. انتظارات از آن ها باید معقول باشد و مردم بدانند در راستای کار روانشناسان، خودشان چه نقشی دارند دکتر پروانه محمدخانی میافزاید: مشکلات دیگر این رشته به دانشگاهها مربوط میشود چرا که آنها بسیار ضعیف عمل میکنند و سبب شدهاند روانشناسی از شکل کاربردیاش دور شود. شاهد هستیم که رشتههایی مانند پرستاران، کاردرمانگران، فیزیوتراپها، گفتار درمانها و... با مدرک کارشناسی میتوانند شاغل بوده و مستقل کاری انجام دهند، اما روانشناسان بخاطر دروس تئوری ارائه شده در دوره لیسانس و توجه کم به جنبههای کاربردی، پس از دریافت لیسانس روانشناسی کار خاصی برای انجام دادن ندارند. علاوه بر آن در دورههای کارشناسی ارشد و دکترا هم قسمتهای کاربردی و عملی دروس کم است، در نتیجه افراد آنطور که باید، برای ورود به بازار کار کارآمدی ندارند و این از ضعف سیستم آموزش عالی در کشور ما است. البته در جاهای دیگر دنیا رشتههای دانشگاهی نقصهایی دارند، اما توسط نظامهای غیردانشگاهی و غیرحرفهای که پلهایی برای انتقال افراد از پشت میز دانشگاه به پشت میز کار هستند، افراد فرصت کارآموزی، حرفهای و زبده شدن و ارائه خدمات پیدا میکنند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه روانشناسی خدمات بسیار نوین و جدیدی در کشور است میگوید: تا حدود ۱۳ سال پیش، هنوز سازمان نظام روانشناسی شکل نگرفته بود و با احتساب کارهای انجام شده در سازمان بهزیستی کشور، عمر بیشتر از ۲۰ سال برای این رشته نمیتوانیم در نظر بگیریم، اما با این وجود مورد اقبال عمومی قرار گرفته و مردم از آن استفاده میکنند.
وی در ادامه اضافه میکند: این رشته با چالشهایی روبرو است. به طور مثال بعضی از دانش آموختگان این رشته آنطور که باید برای ارائه خدمات مجرب نیستند. هر چند که گاهی انتظار از روانشناسان معقول نیست. نمیتوان انتظار داشت شخصی که عمری با یک تفکر و مشکلات خو گرفته، با یک یا دو جلسه تغییر اساسی در او رخ دهد. باید به مردم آموزش داده شود که روانشناسان فالگیر، طالع بین و معجزهگر نیستند. انتظارات از آن ها باید معقول باشد و مردم بدانند در راستای کار روانشناسان، خودشان چه نقشی دارند و روانشناسان چگونه می توانند برای آن ها فایده بیشتری داشته باشند.
محمدخانی در پایان میگوید: روانشناسی شغلی بسیار ظریف است. در این رشته جای آموزشهای حرفهای خالی است و معتقدم باید به تدریج افراد به شکل نظامدار، سازمان یافته و نظارت شدهای آموزشهای لازم را ببینند تا در ارائه خدمات توانمند شوند.وزارت علوم، بهداشت و افراد متولی آموزش روانشناسها باید تلاش کنند این رشته هر چه بیشتر به سمت کاربردی شدن سوق پیدا کند.
نظر شما