به گزارش قدس آنلاین، برای القاعده هدف اصلی حمله به دشمن و پس از آن ایجاد خلافت اسلامی است با این حال داعش معتقد است که خلافت اسلامی در درجه اول قرار می گیرد و مبارزه با دشمن پس از آن می آید. همین تفاوت مهم باعث تفاوت هایی در تبلیغات دو گروه می شود. همان طور که پیش از این گفته شد در این تحقیق از ۵اصل راهبردی کید و والتر برای تشریح موتور محرکه های گروه های تروریستی استفاده شده است: فرسایش، ارعاب، تحریک، ایذایی و دست برتر.
هدف مورد اول یعنی فرسایش این است که دشمن را متقاعد کند که اگر سیاست هایش را بخواهد ادامه دهد گروه مذکور می تواند هزینه هایی سنگین برطرف مقابل بار کند. مورد دوم به این معنی است که گروه تروریستی می خواهد قدرت خود و ضعف دولت طرف مقابل را به مردم بقبولاند و پس از ان مردم را به انجام عملیات تروریستی علیه دولت مذکر بشوراند.
در راهبرد تحریک گروه مذکور می خواهد که دشمن به سمت پاسخ های نامتناسب و شدید در تلافی حملات تروریستی برود و با همین کار مردم(طرفداران گروه های جهادی) به رادیکالیزم علیه دولت کشیده شده تا با گروه های تروریستی همراه شوند.
رفتارهای ایذایی به معنی ناکارامد نشان دادن میانه رو ها و پس از آن به شکست کشاندن تلاش های صلح جویانه است. در مرحله آخر گروه های تروریستی در پی ایجاد این تصور هستند که آن ها تعهد بیش تری برای مبارزه با دشمن دارند. آنها با این کار می خواهند جنگجوها را از عضوبت در گروه های رقیب بازدارند.
برای انجام این مطالعه سه مجله مذکور تا تاریخ ژانویه ۲۰۱۶ مورد بررسی قرار گرفته اند. برای انجام تحقیق بر اساس ۵عامل گفته شده عکس ها و نوشته های مجلات مذکور مورد بررسی قرار گرفته اند تا راهبرد منظور شده در آن ها مشخص شود. پس از مشخص شدن کدها تعداد تکرار هر یک از آن ها مورد بررسی قرار گرفت که نشان می دهد در طول زمان های مختلف کدام راهبرد اولویت داشته است.
تحلیل محتوای این نشریات نشان می دهد که در پروپاگاندای این دو گروه تفاوت های مهمی وجود دارد. در حالی که القاعده با استفاده از راهبرد اول می خواهد رفتار غرب را تغییر دهد و غرب را مجبور به تغییر عملکرد خود کند دولت اسلامی با استفاده از راهکاری های ارعاب و نشان دادن دست برتر می خواهد جمعیت خلافت خود را افزایش دهد. فرسایش در میان راهبردهای القاعد رتبه اول را داشته و این راهبرد همواره اولویت دار بوده است. در مجله کارهای ایذایی و دست برتر اولویت های دست دوم بوده اند. در حالی که مجله اینسپایر تحریک را راهببردی کلیدی می دانسته در ریسرجنس داستان برعکس بوده است.
پروپاگاندای دولت اسلامی نشان می دهد که این گروه برای مشروع جلوه دادن خلافتش و نیز تثبیت جایگاه خود برای متقاعد کردن مردم سرزمین هایی که فتح کرده است عمدتا بر ارعاب تمرکز نموده است. پس از فشارها و حملات هوایی که علیه دولت اسلامی انجام شد این گروه برای دفاع از خود پروپاگاندای خود را به دستبرتر تغییر داد تا جنگجویان و دیگر گروه های جهادی را به تبعیت از بغدادی ونیز مبارزه تشویق کند.
در راستای هدف افزایش جمعیت خلیفه دولت اسلامی این گروه با استفاده از راهبرد رفتارهای ایذایی قصد داشت تا گروه های دیگر میانه رو را به کناری بزند این تصور را ایجاد کند که جهاد و هجرت به این گروه برای همه مسلمانان کاری الزامی و واجب است.
تحریک در میان راهبردهای اصلی پروپاگاندای دولت اسلامی نبوده است با این حال برخی ممکن است استدلال کنند که حجم خشونت انجام شده توسط این گروه به خاطر فرسایش نبوده بلکه به خاطر ایجاد راهبرد تحریک طرف مقابل بوده که خود به خود پس از این حجم از خشونت به وقوع پیوسته است.
مهم ترین تفاوت میان القاعده و دولت اسلامی را می توان همین راهبرد فرسایش دانست. ۴۳ درصد مقالات اینسپایر و ریسرجنس از راهبرد فرسایش استفاده کرده اند در حالی که در نشریه دولت اسلامی این راهبرد یکی به آخر و تنها در ۱۳ درصد مقالات استفاده شده است. این تفاوت نحوه نگرش به دشمن یعنی غرب را در این دو گروه نشان می دهد.
عمده پیام های القاعده بر این پایه استوار است که بتوانند رفتار آمریکا و متحدانش را از طریق تهدید به جهاد تغییر دهند. القاعده برای متقاعد کردن شهروندان غربی به این که سیاست های دولت شان باعث شده محیط زندگی و کشور آن ها نا امن شود از تهدید حملات گرگ های تنها یا حملات فردی استفاده کرده است. در همین راستا بود که نشریه اینسپایر القاعده دائما دستورالعمل هایی جزئی براس ساختن بمب هایی با وسایل آشپزخانه منتشر می کد تا کسانی که می خواهند جهاد کنند با استفاده از این دستورالعمل ها کار خود را انجام دهند. این دستورالعمل ها شامل بمب های آشپرخانه ای، ساخت مواد انفجاری، بمب های آتش زا، تصادفات جاده ای و بمب هایی برای انفجار ماشین می شد.
سرآشپز القاعده اصطلاحی بود که برا نویسنده این مقالات به کار می رفت که در آن ها نوشته شده بود می توان با ایندستورالعمل ها حتی در آشپزخانه مادرتان بمب بسازید و این متدهای ترور را اجرا کنید: «جهاد فردی علیه غربمخصوصا وقتی که شدت پیدا کند، باعث ایجاد جو ترور، خشم و نارضایتی عمومی از دولت و سیاست هایش در میان مردم خواهد شد. سیاست هایی که باعث شده گروه ها علیه آن کشور دست به جهاد فردی بزنند».
در این راستا حملات موفق نتیجه سیاست های تجاوزکارانه غرب نسبت به امت اسلامی خوانده می شود. برای مثال کشتار ماراتن بوستن نتیجه مستقیم کشتار، جراحت، به زندان انداختن و شکنجه زن، مرد، بچه و پیر و نوجوان مسلمانی دانسته شد که (توسط غرب) در سراسر جهان اسلام در حال اجراست. کشتار شارلی ابدو نیز در نتیجه همین سیاست ها اعلام شد، چرا که پس از کشتار گفته شد: «بار دیگر به شما می گوییم: به توهین های تان علیه پیامبر و مقدساتپایان دهید. بیش از این خون ما را به جوش نیاورید. از سرزمین های ما خارج شوید. غارت منابع ما را پایان دهید. درغیر این صورت انتظار خداوند از ما کاری جز ترور و تراژدی نخواهد بود. »
استفاده دولت اسلامی از راهبرد فرسایش امامتفاوت از القاعده و در خدمت هدفش برای ساختن خلافت اسلامی بود. داعش با برجسته کردن حملات تروریستیدولت اسلامی نشان می داد که اگر حملات ائتلاف به این گروه ادامه پیدا کند کشورهای حمله کننده باید هزینه ای سخت برای آن بپردازند. پس از این که دولت اسلامی سر جیمز فولی خبرنگار امریکایی را برید نامه ای از قول این روزنامهنگار منتشر کرد که مرگش را حاصل حملات علیه دولت اسلامی متوسط آمریکا می دانست. ساقط کردن جت روسی ونیز حمله اواخر ۲۱۰۵به پاریس نیز خون خواهی و نتیجه رویکرد حملات هوایی پاریس و مسکو علیه این گروه خوانده شد.
نظر شما