*چطور توانستید به یک سخنران جذاب، جوانپسند و دقیق در ارائه راهکارهای سبک زندگی تبدیل شوید؟
برای داشتن چنین ویژگیهایی یک مبلّغ دینی، واعظ یا کارشناس معارف اسلامی باید شخصیتهای بزرگی را در زندگی خودش تجربه کند. در طول دوران زندگی شخصیتهای برجسته زیادی را دیدهام. در جایگاه عرفان با شخصیتهایی همچون آیتالله بهاءالدینی، مرحوم دولابی، آیتالله بهجت، مرحوم صفایی و خیلی از رزمندگانی که در دوران دفاع مقدس ویژگیهای منحصر به فردی داشتند آشنا شدم. وقتی ۱۶ ساله بودم، در فضای جنگ انسانهای بزرگی را دیدم که یکی از آنها شهید عبدالرحمان حیدری از همکلاسیهای من بود. با او سه سال تفاوت سنی داشتم اما او بزرگتر از سن خودش میفهمید. پیکر او هنوز به میهن بازنگشته. دیدن این انسانها کوچکیام را به من یادآوری میکند چراکه آدمها هرقدر خودشان را کوچکتر ببینند فرصت جلوه کردن بیشتری دارند و این قانون زندگی است؛ قانونی که خدا آن را در معادلات هستی قرار داده و مثلا در قالب خصیصهای تحت عنوان فروتنی به وضوح جلوهگر میشود. درواقع حقیقت فروتنی به منصه ظهور نمیرسد مگر اینکه با بزرگان مجالست کنیم. سرگذشت برخی از این بزرگان را در کتابها خواندم و در برابر عظمت وجودیشان کوچکی خودم را حس کردم چراکه دیدن آدمهای بزرگ خیلی از آموزهها را بدون گفت و شنود و طرح خیلی از مسائل منتقل میکند. دومین شاخصه، مطالعه است. بدون تردید داشتن چارچوب فکری و داشتن یک صفحه نظاممند برای فهم حقایق خیلی کمک میکند.
*به عنوان یک مبلّغ دینی چه اهدافی را دنبال میکنید و برای موفقیت بیشتر چه راهکاری دارید؟
مسلما برای مخاطبشناسی موفق باید ابزار ارتباط با مخاطب را در دسترس داشته باشید. مخاطب ما کسی است که در یک فضای پیچیده و تنیده با رسانه و تأثیرگذاری مستقیم سینما، تلویزیون، تئاتر، رمان و طنز قرار دارد. اگر این ابزارها در اختیارتان باشند طبیعتا شما را اصطلاحا در فضای لسان قوم قرار میدهند و منظور را میتوانید عالمانهتر و راحتتر منتقل کنید.
*این مهارت مخاطبشناسی از کجا میآید؟
طلبه رسالتهای مذهبی، دینی و اعتقادی مختلفی برعهده دارد که متأسفانه برخی اوقات شأنهای نابجا برای خودش درست میکند که همانها به موانعی بر سر راهش تبدیل میشوند. از ویژگیهایی که خدا به من عنایت کرده این است که اهل رودربایستی نیستم. چارچوبهایی که برای بسیاری خط قرمز محسوب میشود، اگر عقل و دین پشتوانه آنها باشد برای من هیچ محدودیتی ایجاد نمیکند. به هر حال اهل تکلف نبودن و خود را به زحمتهای نابجا انداختن در مخاطبشناسی نقطه عطفی به حساب میآید. البته به طرف مقابل هم کمک میکند خودش باشد.
*در فضای فرهنگی امروز ناهنجاریها و معضلات اجتماعی دست به دست هم دادهاند تا مسائل دینی در کشور کمرنگتر شوند. چطور میتوان در بستر هیئت به نهادینه شدن فرهنگ سبک زندگی اسلامی در جامعه دست پیدا کرد؟
همخوانی دین با فطرت فضای دین را دلپذیر کرده. فکر میکنم نه تنها در فضایی که آسیبهای اجتماعی وجود دارد بلکه در دل آدمهایی که موضع جدی دارند و ضددین هم هستند میتوان نفوذ پیدا کرد. دست و پای حرفهای دین دست و پایی قوی است و راه را باز میکند. ممکن است بعضیها پشت درب سوءتفاهم برخی باورها و حرفهای دین باقی مانده باشند اما بالاخره در را باز میکنند و وارد میشوند. هیچگاه به فکر قانع کردن همدیگر نباشیم اما برای برقراری یک گفتمان و تعامل سازنده تلاش کنیم.
*با توجه به هجوم تبلیغات دشمنان و ایجاد سبک زندگی غربی در جامعه چه به واسطه هنرهای نمایشی و چه از دریچههای تبلیغی دیگر، چقدر مسیر شناخت بهتر سبک زندگی اسلامی را طی کردهایم؟
هرچند کم اما پیش رفتهایم ولی هجوم تبلیغات دشمنان و مرزهایی را که تصرف کردهاند آنقدر دامنه عمیق و گستردهای دارند که تا افق روشن فرسنگها فاصله داریم. زیرا تمایلات و بسیاری از رفتارهایمان دستخوش دستبردهای جدی هستند و باید توجه به موضوع سبک زندگی اسلامی را بیش از هر زمان دیگری جدی بگیریم.
*هیئتها در این زمینه چه نقشی دارند؟
اعتقادم بر این است اگر هیئت تنها امکان رشد تربیت دینی نباشد یکی از بهترین و بینظیرترین امکانات رشد تربیت دینی را فراهم میآورد. چون آنجا عواطف، تمایلات و گرایشهای درواقع باطنی به صورت ناخودآگاه شکل میگیرد. فهم دینی مخصوصا آنجا که یک روحانی باصفا در منبر حضور دارد، تبیین معارف الهی انجام میشود و کارکرد فوقالعادهای دارد.
*مهمترین آسیبهایی که هیئتها را تهدید میکند چیست؟
مهمترین خلأ و ضعف موجود در بسیاری از هیئتها، حضور نداشتن یک روحانی باسواد برخوردار از معنویت است که بتواند به لحاظ فکری و مدیریتی، جریان هیئتهای مذهبی را جلو ببرد. وقتی هیئتها فقط روی جریانات احساسی و شور- که آن هم لازم است- متمرکز میشوند آسیبها یکی پس از دیگری ایجاد میشوند. رفاقتهای افراطی، رو آوردن بچههای هیئتی به بعضی از حاشیهها که گاهی اوقات مضر و اشتباهند مثل رو آوردن به قهوهخانهها، تمایل به استفاده از سیگار و... فضای معنوی و تعهدی هیئت را به حاشیه میبرد و در نتیجه نگاه جوان هیئتی ما را نسبت به برخی موضوعات مهم مثل درس خواندن، خانوادهدوستی و تعهدات اجتماعی رفته رفته کمرنگ میکند.
*چه تفاوتی میان سخنرانی علمی در مجامع دانشگاهی و منبر رفتن در حسینیهها و هیئتهای مذهبی وجود دارد؟
تفاوت در فرم آن است. یادم میآید چند وقت پیش در جمعی از اساتید دانشگاه هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی بابلسر جلسهای تحت عنوان دانشافزایی راجع به حقیقت انسان سخنرانی کردم و اساتید حاضر که به لحاظ سطح علمی در جایگاه بسیار بالایی قرار داشتند آنقدر از این بحث لذت بردند که رزومه علمی بنده را جویا شدند. مهمترین رزومه من این است که طلبه هستم و حرف خدا و پیامبر(ص) را به مخاطبین انتقال میدهم. حتی این تعبیر را به کار بردم که من روضهخوان امام حسین(ع) هستم.
* به عنوان یک واعظ، کارشناس و استاد دانشگاه در زمینه سبک زندگی اسلامی فکر میکنید چقدر تأثیرگذار بودهاید؟
در اینگونه مباحث، تأثیرگذاری قابل اندازهگیری و سنجش نیست اما بدانید اگر پیگیری این موضوع و عرصه بیفایده بود حتما از این کار دست میکشیدم. خیلی دلم میخواست امام خمینی(ره) را از نزدیک ببینم و از وجود ایشان بهره ببرم. این روزها که خبرهای عجیب و غریب به گوش میرسد و مسائل مخاطرهآمیز در کشور مطرح میشوند خیلی دوست دارم دیدگاه رهبر انقلاب و معاشرت و واکنشهای ایشان را از نزدیک ببینم.
*مهمترین ویژگی شما از نظر خودتان چیست؟
خیلی اهل مدارا هستم و مردم را از صمیم قلب دوست دارم؛ حتی کسانی که گاهی اوقات با طعنه و کنایه به لباس من و خود من توهین میکنند. شاید عدهای را هم دوست نداشته باشم که تعدادشان به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. عموما نسبت به مردم احساس خیلی خوبی دارم تا جایی که برای اشتباهاتشان دنبال توجیه منطقی و اصولی هستم.
*شاخصههای هیئت امروزی چیست؟ به تعبیر دیگر اصلا شما عنوان هیئتهای امروزی را قبول دارید؟
طبیعتا به لحاظ فرم هیئت امروزی معنا دارد چراکه هیئتهای امروزی به کارکردهای جدیدتری نزدیک شدهاند. در این میان برخی هیئتها به تولید فرهنگی میپردازند و در فضای مجازی و امور رسانهای فعالیت دارند. در گذشته آنقدر شاهد تأثیرات فرهنگی و اجتماعی هیئتها در جامعه نبودیم. همین تأثیرگذاریهای فراگیر جزو ویژگیهای هیئتهای امروزی است.
* عدهای میگویند مردم به هیئت میآیند تا نیازهای روحی و معنوی خود را ارضا کنند اما ورود به مباحثی چون مسائل سیاسی آنها را از هدف دور میکند. از جایگاه یک سخنران و جامعهشناس چه نگاهی به این مسئله دارید؟
هیئت به دو بخش اطلاق میشود. هیئتی که سکولار باشد و حسین زمان خودش را نشناسد و منیتهای جریان باطل را تشخیص ندهد که در بهترین حالات یک ثواب میبرد اما انتهای هیئتهایی که سکولار نباشند اگر تاریخ تکرار شود در حادثه کربلا به یاری امام حسین(ع) میآیند و در رکاب آن حضرت به شهادت میرسند. به هر حال هیئتی که سکولار باشد و دغدغه دینی ندارد در تراز نیست و دغدغه اجتماعی ندارد. این یک هیئت بیبرکت است.
گاهی نمیدانم به نفع ماست
بدون شک سوالات و ابهاماتی در جامعه وجود دارد که اهل فن در هر عرصهای باید به آنها پاسخگو باشند و افراد هم باید با اشراف مسائل را تحلیل کنند و دقیق جواب بدهند. حجتالاسلام سرلک در محافل دانشگاهی و جلسات مذهبی بدون رودربایستی و کمال آرامش پاسخ جوانان را میدهد. او در این خصوص نظر جالبی دارد و میگوید: «باید بپذیریم خیلی چیزها را نمیدانیم. تورم اطلاعاتیای که در ذهن برخی باعث ایجاد یک پندار غلط شده که «همه چیز را میدانم» واقعا باید آن را رها کنیم. اینکه خیلی از بچههای دانشجوی ۱۹ ساله ما ادعا دارند همه چیز را تشخیص میدهند یک ادعای عجیب و واهی است. در جامعه ما متأسفانه به دلیل فراوانی دسترسیهای اطلاعاتی و توسعه شبکههای مجازی بعضی گمان میکنند همه چیز را میدانند. مخصوصا در مباحث اسلامی به دلیل اشتراک در مخازن واژگانی گمان میکنند از همه این مسائل آگاهی دارند. مهمترین توصیهای که دارم این است که گاهی اعلام اینکه در برخی از موضوعات چیزی را نمیدانیم به نفع ماست».
نظر شما