قدس: به نظر شما مناقشه قطر و عربستان به کجا می انجامد و می تواند چه کارکردی برای ایران داشته باشد؟
چالش در روابط عربستان سعودی با قطر به رقابت های منطقه ای، اختلافات مرزی، تاریخی و سنتی بازمی گردد که بین این دو کشور از گذشته تا به الان وجود داشته است. اما عامل اصلی تنش در بین قطر و عربستان به دو عامل سیاست های افراط گرایانه سعودی ها و سیاست های امروز آمریکا در قبال غرب آسیا باز می گردد.
عربستان از گذشته و به ویژه پس از روی کار آمدن حاکمیت ملک سلمان به دنبال برقراری سیاست های افراط گرایانه خود در قبال منطقه بوده است. این سیاست های افراطی مختص قطر نیست و از ابتدای روی کار آمدن شاه زاده ملک سلمان تنش جدی در روابط سعودی ها با کشورهای همسایه به وجود آمده است که از آن ها می توان به تجاوز نظامی همه جانبه علیه ملت مظلوم یمن، حاکم کردن سیاست های افراطی در قبال کشورهایی چون فلسطین، سوریه و عراق، حمایت های همه جانبه از تروریسم به ویژه جریانات تکفیری از جمله داعش و سیاست هایی که در قبال ایران داشته؛ اشاره کرد.
همچنین در دو سال اخیر عربستان رقابت راهبردی در روابط خود با ایران انجام داد که از جمله آن ها می توان به قطع روابط سیاسی، اقدامات اقتصادی علیه ایران از جمله تلاش برای کاهش قیمت نفت، ورود به حریم امنیتی ایران و حمایت از تروریسم برای ورود در حوزه امنیتی کشور ایران اشاره کرد که در رابطه با موضوع قطر نیز این نوع نگرش مستثنی نیست.
آن چه که واضح است سیاست افراطی سعودی ها در منطقه است که با تلاش برای تجاوز به یمن خواستند نشان دهند که باید کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس از سیاست ها و حاکمان جدید این کشور تبعیت کنند که این مسئله سبب رقابت منطقه ای بین قطر و سعودی ها شد. در حقیقت عربستان سعودی می خواهد سلطه و هژمونی خود را بر کشورهای کوچک منطقه تحمیل کند.
گسترش فضای افراط گری در منطقه در چارچوب سیاست های آمریکا و سیاست هژمونی سعودی ها بود که حال شاهد بحرانی شدن روابط سعودی ها با قطر هستیم.
مسئله مهم این است که آیا آمریکا می تواند با واسطه گری های خود در منطقه به هدف دریافت بهره اقتصادی از قطر دست یابد و بحران قطر پایان یابد. به عقیده من شاید با واسطه گری های کشورهایی همچون آمریکا، بحران قطر به صورت مقطعی پایان یابد اما در حقیقت عمق این بحران به حدی است که قطر و عربستان هرگز به روابط گذشته خودشان نخواهند رسید.
یارگیری های جدید در منطقه و بحران روابط قطر و عربستان نشان داد که شورای همکاری خلیج فارس که مدعی یکپارچه بودن سیاست ها و امنیت منطقه بودند از هم فروپاشید. امروز دیگر یکپارچگی در شورای همکاری خلیج فارس دیده نمی شود؛ اگرچه از ابتدا نیز وجود این شورا تصنعی بود.بنابراین در روابط این دو کشور نه تنها بهبودی ایجاد شد بلکه ما شاهد صف بندی های جدیدی در منطقه خواهیم بود.
ایران همواره بر صلح و برقراری امنیت منطقه و بومی سازی آن برای جلوگیری دیگران از مداخله تلاش داشته است. علاوه بر این ایران به دنبال مقابله با اشغالگران و حمایت از ملت های مظلوم در برابر متجاوزین بوده که در قبال آن سیاست های همکاری با دولت های عراق و سوریه دارد. چرا که ما معتقدیم نباید بحران ها بهانه ای به مداخله گری اشغالگران منطقه بدهد.
امیدواریم به زودی در منطقه شاهد همکاری های دسته جمعی باشیم تا بتوان در برابر سیاست های اشغالگران و تجاوزهایی که در منطقه انجام می شود؛ مقابله کرد.
قدس:چرا ترکیه در این مناقشه ورود مستقیم داشته است؟ آیا روابط اعراب و ترکیه تیره خواهد شد؟
قطر همسویی و یک حرکت حمایتی از جریان اخوان را در منطقه دنبال می کند که سبب به وجود آمدن هم موضعی در سیر روابط بین قطر با ترکیه شده است. این در حالی است که سعودی ها امروز تلاش در ترویج وهابیت در منطقه دارند که این یکی از عوامل تشدید رقابت و بحران بین قطر و عربستان است.
طبیعتا یارکشی هایی جدیدی از سوی قطر دیده می شود. به طوری که امروز ترکیه از موضع قطر حمایت می کند بر خلاف این که با عربستان سعودی نیز در روابط دو جانبه و موضوعات منطقه ای تعامل و همکاری دارد.
قدس:با توجه به حمایت آمریکا از عربستان و انگلیس از قطر؛ نقش آمریکا و انگلیس در این مناقشه چیست ؟
سیاست هایی که امروز آمریکا در قبال غرب آسیا ایفا می کند و نقشی که به سعودی ها در عملی کردن آن ها داده عامل دیگری است که بحران قطر را افزایش می دهد و در تشدید تنش ها نقش موثری دارد. به طوری که آمریکا، عربستان را به عنوان اولین کشور خاورمیانه برای سفر انتخاب کرد و همچنین در کنفرانسی که برخی از رهبران کشورهای اسلامی در آن شرکت داشتند؛ حضور پیدا کرد و مواضع قابل توجهی گرفت.
از جمله این مواضع تلاش بر تشدید محوریت سعودی ها در منطقه و تحولاتش و اعلام تشکیل این اجتماع با هدف مبارزه با تروریسم بود. ترامپ در مقوله تروریسم اشاره ای به جمهوری اسلامی ایران، حزب الله و جریان هایی مثل حماس را داشت.
این به معنای نقش آمریکا در تعیین پادشاه و ولیعهد عربستان است تا از طریق آن ها بتواند طرح و سناریوهای خود را در منطقه عملی کند که حمایت از ترویسم و داعش به دنبال ایجاد بی ثباتی و گسترش ناامنی در منطقه برای دستیابی به مدیریت در فضای ناامنی و حد و مرز امنیتی از جمله این سیاست ها بود.
قدس:به نظر شما با پیروزی های موصل و حلب و اخراج کامل داعش از عراق و سوریه مقصد بعدی داعش کجا خواهد بود؟
آمریکا در حقیقت به نوعی داعش را برای دستیابی به سیاست های خودشان مدیریت می کند. چرا که وجود جریانات تکفیری بهانه حضور نظامی آمریکا و مداخله گری او در منطقه است. به همین خاطر است که پس از شکست داعش در موصل و سوریه آن ها به کمک آمریکایی ها و انگلیسی ها به یمن، لیبی و افغانستان منتقل می شوند که همانطور که می بینید امروزه در مناطق مثلی افغانستان داعش در حال رشد است. در حال حاضر داعش میتواند آسیای مرکزی و منطقه سین کیانگ چین را تهدیدات امنیتی و اقتصادی کند که این نیز جز سیاست های آمریکا است.
نظر شما