قدس آنلاین - گروه ورزشی - امیرمحمد سلطانپور: وقتی به بحث بازیکنان خارجی در فوتبال ایران میرسیم، واکنشها همیشه متفاوت است. عدهای تعداد بازیکنان بیکیفیت خارجی که به خاطر توانایی بالای دلالان به ایران آمدهاند را آنقدر زیاد میدانند که تنها راه چاره برای آنرا، سختگیری هرچه بیشتر برای جلوگیری از ورودشان میبینند. اما هستند کسانی که از ثمره حضور معدود بازیکنان خارجی با کیفیت که باعث بالا رفتن کیفیت و جذابیت لیگ برتر شدهاند راضی هستند، و معتقدند حتی اگر خرید یک بازیکن خارجی ریسک باشد، ارزشش را دارد.
شاید بر خلاف تمامی لیگهای جهان که مهاجمین در آن بالاترین رقم قراردادها را دارند، لیگ برتر ایران از اندک کشورهایی باشد که باشگاهها برای به دست آوردن مدافع خوب داخلی در آن باید حسابی دست به جیب شوند. به همین دلیل خرید مدافع خارجی با قیمتی معمولا کمتر از مدافعین هم سطح آن در ایران میتواند ریسک شیرینی باشد. باشگاه سیاهجامگان و اکبر میثاقیان در این فصل برای تقویت خط دفاع متزلزل خود که در فصل گذشته آنها را تا لب پرتگاه برد، دست روی دست نگذاشته و یک خرید خارجی ناشناخته را از فوتبال آلمان به مشهد آورده است.
یوره چولاک بازیکنی است که بعد از چندین سال حضور در دستههای پایینتر فوتبال آلمان و البته یک فصل در مقدونیه، ماجراجویی خود را در ایران ادامه میدهد. شاید رزومه وی در 28سالگی آنچنان چشمها را به خود خیره نکند، اما کافی است او را از نزدیک دید تا قد و قامت کلاسیک یک مدافع، به همراه انگیزه بالا را در چشمان و لحن صحبتهای وی حس کرد. به همین بهانه با یوره چولاک در مشهد هم صحبت شدیم؛ ریسک شیرینی که میتواند در پایان این فصل، تاثیر بالایی در جلوگیری از ابتلای مجدد طرفداران سیاهجامگان به انواع بیماریهای قلبی داشته باشد!
* یوره! عدهای می گویند تو کروات هستی و عدهای میگویند آلمانی! کدام را تایید میکنی؟
- تقریبا هر دو را! من در شهر زیبای اسپلیت در یوگسلاوی سابق (کرواسی فعلی) متولد شدم اما خاطرات خوبی از محل تولدم ندارم. چون در همان اولین سالهای زندگیم به خاطر جنگ بالکان به همراه خانوادهام مجبور به فرار از کرواسی و مهاجرت به آلمان شدیم. از 3سالگی در آلمان حضور داشتم. این کشور خانه من نبود اما خانوادهام به خاطر محافظت از خود مجبور به این مهاجرت شده بودند.
* البته از دید فوتبالی و پرورش استعدادهای جوان، خانوادهات یکی از بهترین کشورها را برای مهاجرت انتخاب کرده بودند؛ زیرساختهای فوتبالی آلمان چه کمکی به پرورش یک کودک مهاجر کروات داشت؟
- شکی نیست که آلمان همیشه یکی از خوشنامترین کشورها در پرورش بازیکنان فوتبال بوده و من هم خوششانس بودم که در ردههای پایه در چند باشگاه خوب آلمانی مانند اسجیوی فرایبورگ و در نوجوانی در باشگاه اشتوتگارت پرورش پیدا کردم. قهرمانیهای اخیر آلمان در مسابقات مختلف پایه در اروپا و همینطور جام کنفدراسیونها نشاندهنده عدم توقف پیشرفت فوتبال این کشور است. در مورد لیگ فوتبال آلمان نیز همین نکات مثبت وجود دارد. حتی در لیگهای پایین این کشور همیشه شاهد استادیومهای پر از تماشاگر، عدم مشکلات مالی برای بازیکنان و گرفتن حقوق آنها سر موقع در آخر ماه هستیم که باعث شده بسیاری از بازیکنان فوتبال در کنار اسپانیا و انگلیس، آلمان را به عنوان مقصد مورد علاقه خود انتخاب کنند. همین عامل باعث سخت شدن کار بازیکنان در رسیدن به ردههای بالا در فوتبال آلمان شده، چون آنقدر بازیکن خوب از همه نقاط جهان در لیگهای مختلف آلمان حضور دارند که باید برای طی کردن پلههای ترقی در بهترین شرایط قرار داشته باشید.
* در دوران نوجوانی یکی از بازیکنان آیندهدار کروات محسوب میشدی و به حضور در بالاترین سطح لیگ فوتبال آلمان هم بسیار نزدیک بودی؛ چه دلایلی باعث شد که شرایط برای این اتفاق فراهم نشود؟
- من دوران خوبی را برای تیم ملی زیر 19سالهها و زیر 20سالههای کرواسی گذراندم و 20بازی ملی و دو گل، کارنامه من در آن دوران بود. همزمان اولین قرارداد حرفهای خود را هم با باشگاه کایزرسلاترن امضا کردم. اما در آن زمان این تیم در بوندسلیگای یک بازی میکرد و من به عنوان یک بازیکن زیر 20سال کار بسیار سختی برای حضور در ترکیب ثابت این تیم داشتم. با اینکه با تیم اصلی تمرین میکردم اما شرایط برای حضور من مهیا نمیشد و به همین دلیل در تیم دوم کایزرسلاترن به میدان میرفتم. همین اتفاق در مونیخ 1860 نیز برای من رخ داد. پس از آن نیز در تیمهای زیاد دیگری در آلمان حضور داشتم و تجارب خوبی به دست آوردم.
*قبل از سیاهجامگان مدتی هم در مقدونیه بازی کردی. چه شد که برای اولین بار آلمان را ترک کردی؟
- توماس برداریچ که اصلیت او هم کروات است و سابقه بازی برای بایرلورکوزن و تیم ملی آلمان را دارد، سرمربی تیم اشکندیا در لیگ مقدونیه بود. باشگاهی که با پول زیاد خود و سرمربیگری فردی مانند برداریچ قصد داشت به مسابقات اروپایی نیز راه یابد. من فصل گذشته در تمامی بازیهای این تیم حضور داشتم و نایب قهرمان لیگ مقدونیه شدیم. با اینکه در مسابقات پلیآف برای صعود به لیگ اروپا حضور داشتیم، برداریچ از این تیم جدا شد. جدایی او به همراه شرایط بیثبات سیاسی کشور مقدونیه که دائما شاهد درگیریها با آلبانی است حتی بعضی مواقع در مسیر رفتن به استادیوم نیز میتوانست خطر جدی برای بازیکنان به وجود بیاورد. همه این دلایل باعث شد که من به فکر خروج از این باشگاه بیفتم.
* از چه زمانی متوجه علاقه سیاهجامگان برای به خدمت گرفتنت شدی؟
- من در مقدونیه کارم را با مربی جدید باشگاه شروع کرده بودم و در اردوی پیشفصل برای شرکت در مسابقات مقدماتی لیگ اروپا قرار داشتیم. البته همانطور که گفتم در فکر خروج از باشگاه بودم و این تصمیم خودم را با مدیر و سرمربی نیز در میان گذاشته بودم. در این بین مدیر برنامههایم به سراغ من آمد و گفت که یک باشگاه در لیگ برتر فوتبال ایران ویدیوی بازیهای من را دیده و علاقهمند است که من را به خدمت بگیرد. او گفت که آنها در اردوی استانبول حضور دارند و برای من بلیت رفتن به آنجا را هم گرفتند. پرواز من به آنجا تنها یک ساعت طول میکشید؛ من هم گفتم چرا که نه؟
* آیا پیش از این چیزی از ایران و فوتبال آن شنیده بودی؟
- آرایشگر من در آلمان ایرانی بود و باید بگویم خیلی چیزها از ایران برای ما تعریف کرده است! وی دائما از فوتبال ایران، پرسپولیس و استقلال و شور و هیجان تماشاگران برای ما میگفت. وقتی به او گفتم از باشگاهی در مشهد که در لیگ برتر بازی میکند پیشنهاد دارم گفت حتی یک لحظه هم درنگ نکنم. فکر کنم آرایشگرم یکی از پررنگترین نقشها را در آمدنم به ایران داشت (خنده). البته بعد از آنکه صحبت از علاقه یک باشگاه ایرانی به من به میان آمد در گوگل و یوتیوب در مورد ایران شروع به تحقیق کردم و بهترین چیزی که در مورد فوتبال ایران دیدم، ورزشگاههای پر از تماشاگر بود. این شور و اشتیاق تماشاگران به فوتبال را در تنها در آلمان دیده بودم که حتی در دستههای پایین هم وجود داشت. بعد از دیدن این تماشاگران در استادیوم های ایران تصمیم برای آمدن به ایران برایم آسانتر هم شده بود.
* برادر کوچکترت یعنی آنتونیو، فصل خوبی را از نظر فردی در بوندس لیگای یک در دارمشتات سپری کرد. آیا پیشرفت او، در فوتبال تو نیز تاثیرگذار بوده؟ با او در مورد آمدن به ایران مشورت کردی؟
- البته به عنوان برادر بزرگتر آنتونیو، تاثیرپذیری کمی از وی داشتهام و این من بودم که باید همیشه حواسم به وی باشد و تلاش کنم نمونه خوبی برای پیشرفت وی باشم.. البته اگر من نیز برادر بزرگتری داشتم شاید میتوانستم پیشرفت بیشتری در آلمان داشته باشم. البته زمانی که در مقدونیه بودم برادرم و خانوادهام به دلیل شرایط ناامن آنجا دائما نگران بوده و با من در تماس بودند. زمانی که آنتونیو متوجه شد که از ایران پیشنهاد دارم به من گفت که حتما بروم.
* از اولین حضورت در جمع سیاهجامگانیها در استانبول بگو...
- سفر به استانبول برای توافق با باشگاه برایم تجربه جالبی بود. من در آنجا با 10نفر از مسئولان، از مالک باشگاه تا مربیان تیم صحبت کردم و البته صحبتهای مهمی هم با گوران یرکوویچ به عنوان تنها بازیکن خارجی سیاهجامگان داشتم. او می توانست به عنوان یک خارجی حاضر در فوتبال ایران چیزهای زیادی به من در مورد شرایط موجود بگوید و با چیزهای زیاد مثبتی که در مورد شرایطش در ایران و مشهد گفت، نقش زیادی در به نتیجه رسیدن تصمیمم داشت. البته آقای میثاقیان هم در صحبتهایش با من بسیار صادقانه برخورد کرد. او از مشکلات تیمش در فصل گذشته و تلاش برای سقوط نکردن تا آخرین هفته گفت. او گفت فصل پیش خوششانس بودند که به دسته پایینتر سقوط نکردند و در این فصل به بازیکنانی مانند من نیاز دارد تا گلهای کمتری در مقابل رقیبان دریافت کنیم. ما در آنجا جلسه طولانی حدود 5ساعته با مربیان و مسئولان داشتیم. سیاهجامگانیها تنها ویدیوی بازیهای من را دیده بودند و طبیعی بود که بخواهند از نزدیک با شخصیت من آشنا شوند. مسلما مربی میخواهد در چشمان بازیکنش عطش برای کمک به تیم را ببیند نه اینکه فقط آمده باشد تا مقداری پول بگیرد و خداحافظی کند.
* فرآیند عقد قراردادت با سیاهجامگان از آن چیزی که پیش بینی میشد طولانیتر شد، دلیل آن چه بود؟
- من در حالی با سیاهجامگان به توافق رسیدم که هنوز یک سال دیگر با باشگاهم در مقدونیه قرارداد داشتم. آنها از توافق من با باشگاهی در ایران مطلع شدند و به همین دلیل برای فسخ قرارداد طلب پول بیشتری کردند. در چند سایت نقلوانتقالات خبر عقد قرارداد من با سیاهجامگان آمده بود و زمانی که مدیرعامل باشگاه من را به دفترش دعوت کرد، دیدم که همه چیز را میداند. البته خوشبختانه بعد از چند روز پیچیدگی در زمینه فسخ قرارداد دو طرف به توافقی دست یافتیم که میتوانست مجوز من برای حضور در سیاهجامگان را فراهم کند. البته همانطور که گفتم کار بسیار پیچیده شده بود و در مواقعی من حتی با خودم فکر میکردم که امکان جدایی از باشگاه دیگر برایم وجود ندارد. اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و اکنون در مشهد هستم.
* با اینکه در تمرینات سیاهجامگان در مشهد در فرم ایدهآلی قرار داشتی اما عدم حضورت در تمرینات پیش فصل سیاهجامگان نکته منفی برایت محسوب نمیشود؟
- متاسفانه به دلیل فرآیند پیچیده فسخ قراردادم نتوانستم در اردوی تیم در استانبول برای تمرینات شرکت کنم اما خوشبختانه به دلیل حضور در تمرینات پیشفصل تیمم در مقدونیه برای شرکت در مسابقات مقدماتی لیگ اروپا، از فرم بدنی خوبی برخوردار بودم که میتوانست من را از دیگر بازیکنان تیم جدیدم آنچنان عقب نیندازد. البته مشکل من این بود که در هیچ بازی حضور نداشتم اما بازیکنان سیاهجامگان حداقل دو بازی تدارکاتی را پشت سر گذاشته بودند. اما اکنون هر روز که بیشتر میگذرد با شرایط تیم و دیگر بازیکنان و خواستههای مربی بیشتر آشنا میشوم.
* اکنون حدود دو هفته است که در ایران حضور داری و روزهای اول حضورت هم بسیار فشرده بود!
- بله. زمانی که من برای حضور در تست بدنی به تهران رفتم تا در کنار دیگر بازیکنان سیاهجامگان در آنجا شرکت کنم، مدت 20ساعت بود که در پرواز و فرودگاه ها از مقدونیه به استانبول و از آنجا به تهران حضور داشتم. البته بعد از آن هم نخوابیدم و به همراه تیم به مشهد آمدیم. در اولین حضورم در مشهد باید بگویم از فرودگاه این شهر بسیار خوشم آمد و حتی به گوران گفتم چه فرودگاه زیبایی! البته میدانم که حرم بزرگ و مقدسی نیز در این شهر وجود دارد اما هنوز فرصت بازدید از آن را نداشتهام. اما چیزی که در این چند روز در ایران دیدم بسیار متفاوت از چیزی است که در رسانهها از ایران میشنیدم. واقعا توقع این خیابانهای تمیز و این مردم گرم و صمیمی را نداشتم.
نظر شما