قدس آنلاین - گروه استان ها- رقیه توسلی: و شادی ها که از راه برسند و اشک های ذوق؛ باز می دویم سمت دل. سمتی که چشم هایمان می چرخد. سمتِ خراسان. که هوای زیارت، روبراه ترین احساس عالم است.
امام رضاجان! بیکران سال است، یادتان را دوست داریم... حرم تان را... امواج رئوف مشهدتان را... آن صفا و مرامِ صاحبخانه گی تان که در قلم نمی گنجد... دقایق بی ریایی که شوریدگی مان را آنجا گم می کنیم.
حضرتا! هروقت صلوات هایمان را تا دیارتان می آوریم، معجزه رخ می دهد. غریبی را سیل می برد. زندگی مان، ستاره و آفتاب می بیند. و شادی از در وارد می شود و قرار.
هروقت یا علی بن موسی الرضا را با السلام علیک همراه می کنیم، علاج زخم ها از روزن ها فرو می ریزند. نور می تابد. انگار فرشته ها تا شهرِ صبوری، پا به پایمان می آیند. اصلاً می بینیم ظلمت از اقلیم مان می گریزد.
وصال و مهر و نیکی را می بینیم. تهیدست دوستی تان را. مولایی و سروری تان را، ای از خاندان اولیا.
بیکران سال است خیرخواهی تان، قسمتِ عالمیان شده و کسی را داریم که هشتمین دستگیر است. شهید است، سلطان است، ضامن است، شفیع است و غریبی ست که سایه سرش به تمام آشنایانِ گردون تنه می زند. به تمام نیک هایی که می شناسیم.
پس آخر ما را چه باک از عظمتِ رنج ها! چه باک از کوتاه و بلندِ روزگاران! از حُزن های پاره وقت و عمیق! که در خلسه و سر و سامان یک دخیل ایم.
ما مجنون ایم و معشوقی داریم که هرروز او را حضرتِ عشق، خطاب می کنیم. با «السلام علیک» هایمان.
نظر شما