قدس آنلاین- در روزهای گذشته با انتشار خبر تخریب خانه تاریخی نائل در اصفهان، شاهد واکنشهای متعددی نسبت به این قضیه هستیم؛ اما جالبترین برخورد با این موضوع را از سوی متولیان میراث فرهنگی شاهدیم که ضمن هشدار و تهدید تخریب کنندگان این اثر، تأکید کردهاند که حتی اگر لازم باشد عین این خانه تاریخی را که به ثبت ملی نیز رسیده، بازسازی میکنند. این در حالی است که در پیش چشمان مدیران این حوزه دهها خانه تاریخی رو به نابودی مطلق میرود.
توهین به فرزانگی یک ملت
شواهد حکایت از آن دارد که هماهنگ با ریتم پر شتاب ثبت ملی و بینالمللی مواریث فرهنگی، روند تخریب آنها بخصوص خانههای تاریخی نیز بشدت در حال وقوع است.
رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران با تشریح وضعیت بناهای موجود به گزارشگر میگوید: گرچه ملت ما نسبت به ارزشمندی آثار فرهنگی آگاهی داشته و از آن صیانت میکنند، اما گاهی افراد سودجو در سایه کمبود منابع انسانی و امکانات و البته نبود برنامه از سوی دستگاههای متولی دست به تخریب آثار میزنند. بنابر این برای تغییر در این وضعیت نیازمند ایجاد نهضتی مردمی برای حفظ میراث فرهنگی هستیم. پس باید مردم نسبت به این قضیه حساسیت بیشتری نشان دهند تا مواریث تاریخی ما مورد دستبرد و تعدی متخلفان قرار نگیرد.
حسن خلیل آبادی، همچنین میافزاید: در حال حاضر دو گونه خانه تاریخی در کشور داریم که بخشی به ثبت ملی رسیده، اما حجم بالایی از ابنیه تاریخی ما هنوز به ثبت نرسیده و این گروه بیش از دیگر موارد در خطر تخریب و نابودی قرار دارد. ناگفته نماند خانههایی نیز که به ثبت ملی و یا حتی جهانی رسیده کج دار و مریز مورد حفاظت قرار دارد و به واقع به صورت فنی و تخصصی نگهداری نمیشود.
ترویج بدل اندازی فرهنگی
با انتشار خبر تخریب خانه نائل میتوان حجم اندوه فعالان این حوزه را بیش از پیش حس کرد. گویا این حادثه تلنگری است که بغض فرو خوردهای را میترکاند. براستی چرا عادت کردهایم زمانی به درمان بیندیشیم که این زخمهای مداوم و کهنه سیمای هویت ما را زشت کرده است؟
مهندس احمدرضا حشمتی، کارشناس رسمی دادگستری در رشته ابنیه و آثار باستانی نیز در این باره به گزارشگر ما میگوید: در این حادثه ما به دنبال مقصر نیستیم اما باید آسیب شناسی شود که چرا اتفاق میافتد؟ علاج واقعه قبل از وقوع باید میشد و حالا نوشدارو بعد از مرگ سهراب به چه دردی میخورد؟
وی در واکنش به ادعای بازسازی این بناها میافزاید:گرچه بنابر قانون میتوان بنای تخریب شده را بازسازی کرد اما تمام ارزش یک اثر تاریخی در کالبد آن خلاصه نمیشود. بلکه مسائلی همانند معمار، دورهای که بنا شده و اجزای آن همه جزو تاریخ اثر بوده و حائز اهمیت است. بنابر این نمیتوان در نگهداری سهل انگاری کرد تا آثار یادشده تخریب شود بعد بگوییم حال آن را عین به عین بازسازی میکنیم. چنان که ساختمان بلدیه تهران که تخریب شده را نیز میخواهند در میدان توپخانه بسازند. مگر این ساختمان همان ساختمان اولیه میشود؟ پس شأن و شخصیت این بنا چه میشود؟ این واقعیت قضیه این است که بنای موجود اصالت اثر تخریب شده را ندارد.
این صاحبنظر حوزه میراث فرهنگی تأکید میکند:امروز نسبت به تخریب خانه نائل واکنش نشان میدهند، اما زمانی که این محل به ثبت ملی رسید آیا شهرداری مطلع شده و آیا زمانی که شهرداری قصد تخریب داشته مکاتبهای با سازمان میراث فرهنگی صورت گرفته است؟ آیا میراث فرهنگی مجوزی برای تخریب ارائه کرده یا خیر؟ ما هیچ اطلاعی از زوایای این مسئله نداریم که باید روشن شود.
وی میافزاید: پیش از این نیز تجربیاتی از تخریب بناهای تاریخی حتی در پایتخت داشتهایم، چنان که وقتی سرای دلگشا مقابل میدان ارگ تخریب شد هیچ کس به دنبال این نبود که بداند آیا مالک خودسرانه تخریب کرده؟ آیا با مجوز میراث نبوده است؟ به نظرم تخریب خانه نائل آخرین پرونده تخریب نیست، همان طور که اولین نیز نبوده است. امروز خانه تاریخی نائل تخریب شده، چون واکنش و برخوردی با تخریبهای گذشته صورت نگرفته است. چنانکه پیش از این نیز دهها مورد تخریب در کشور همانند حمام سید محسن در بازار، خانه صداقت و موارد دیگر را شاهد بودیم که هیچ متخلفی مجازات نشده است. همچنین درباره خانه نائل مدتها پیش نسبت به تخریب آن اظهارنظر شده، اما جدی نگرفتند در واقع مسئولان میخواستند از این خانه خلاص شوند. به هر روی برای پیشگیری از دیگر موارد باید به بازنگری قوانین پرداخت و دستورعملهایی برای شهرداریها و سازمانهای میراث فرهنگی کشور ارسال کرد تا کاستیهای این عرصه مشخص شود.
خلیل آبادی، عضو شورای شهر تهران نیز میگوید: ما نمیتوانیم آثار تخریبی بازسازی شده را بسازیم و این دیگر اثر تاریخی نیست و ماکت محسوب میشود بلکه، باید از آثار یادشده نگهداری و در صورت آسیب این بناها نسبت به مرمت آنها اقدام کرد، چرا که وظیفه میراث فرهنگی بازسازی آثار نیست، بلکه حفاظت و مرمت آن هاست. ارزش مواریث فرهنگی و تاریخی به همان اصالت آن هاست و گرنه کپی برداری را که همه کشورها بهتر از ما میتوانند انجام دهند.
مسیر پر دست انداز صیانت از فرهنگ
با توجه به آنچه گفته شد باید دید چرا خانههای تاریخی ما گرفتار بحران نابودی شده اند؟
مجدالدین رحیمی، کارشناس ارشد مرمت و احیای بناهای تاریخی نیز با اشاره به وضعیت ناخوشایند خانههای تاریخی میگوید: بنابر قوانین موجود بناهایی که به ثبت میراث ملی رسیدهاند، حتی اگر مالک اثر حضور داشته باشد، برای هرگونه مداخله در بنا نیازمند طی تشریفات قانونی است، که مهمترین آن هماهنگی با میراث فرهنگی و تهیه طرح مرمت است. این درحالی است که امروزه میراث فرهنگی به ثبت ملی آثار میپردازد بدون آن که از مالکان و بهره برداران حمایتی مطلوب کند؛ زیرا اعتبارات این حوزه بسیار ناچیز و اندک است. چنان که بسیاری از استانها حتی توانایی تهیه گزارش دورهای از آثار ثبتی و ملی خود را ندارند. حال آنکه میراث تاریخی و فرهنگی ما به سیستم پایش و مانیتورینگ فراگیر نیاز دارد تا از این آثار گزارش ادواری تهیه شود.
این صاحبنظر حوزه میراث فرهنگی همچنین ادامه میدهد:وقتی ما برای مالکان خانههای تاریخی محدودیت قائل میشویم باید از آنها حمایت کنیم؛ این روند در تمام دنیا مرسوم است. در حالی که گاه شاهد کاستی در این مقوله هستیم که ناشی از ضعف فرهنگی میباشد. زیرا در میان مدیران ما که اغلب مدیران سیاسی هستند این موضوع با دقت مورد توجه قرار نمیگیرد که نتیجه آن نیز تقابل مردم با میراث فرهنگی است. به طوری که شاهدیم گاهی اوقات حتی مالکان ضمن آگاهی نسبت به ارزش تاریخی بناهای یادشده برای تسریع روند تخریب این بناها به ترفندهایی متوسل میشوند تا با این طریق از حوزه ثبت تاریخی خارج شود. به هر روی تنها با نگاه صیانتی نمیتوان آثار تاریخی را حفظ کرد و باید به حقوق مردم نیز توجه داشت. البته در سالهای اخیر بحث مشارکت در مرمت بنا و تعامل دوسویه مورد تأکید قرار گرفته، اما این روند کافی نیست و باید این حمایتها هدفمندانه صورت بگیرد تا خروجی اثر گذاری داشته باشد. در واقع تنها درمان موقتی نباشد که مدت کوتاهی به عنوان برنامه نمایشی و فرمایشی اجرا شده و بعد به فراموشی سپرده شود.
وی که از دهه ۷۰ درحوزه میراث فرهنگی فعالیت دارد، خاطرنشان میکند: از مشکلات این عرصه ضعف در ساختار تشکیلاتی است. چنان که جدیترین چالش ما این است که بر روی تربیت بدنه کارشناسی قوی و با سواد حوزه میراث فرهنگی سرمایه گذاری نشده است. به این ترتیب در بسیاری از استانها این کاستی به وضوح مشهود است، چنان که برخی مناطق یک کارشناس مرمت بنای تاریخی ندارند.
رحیمی با تأکید بر آفت چند مدیریتی، بخصوص در مقوله بناهای ثبت نشده، میافزاید: در مقوله عمرانی و توسعهای حوزه بافتهای تاریخی برای ساختار ارگانیک این محوطهها احترام و توجهی قائل نیستیم. از این رو برخی موارد شهرداریها هرچند با نیت خیرخواهی در عمل به تخریب این مناطق در قالب برنامههای عمرانی میپردازند. درحالی که بافتهای تاریخی به عنوان هستههای هویتی شهرها؛ قلب تپنده و نقطه پویایی فرهنگی و اجتماعی به شمار میآیند.
نظر شما