قدس آنلاین – گروه استانها - محمدحسین فیاض - نویسنده و پژوهشگر یزدی : هنر از قویترین و مؤثرترین ابزار در تبیین، انتقال و تثبیت مفاهیم مختلف در وجود انسانها است انسان ذاتا زیبایی و آنچه که زیبا ارائه شود را دوست دارد و محتوای هنر به همین دلیل راه خود را به عمق قلب و جان مخاطبان خود پیدا میکند دشمن نیز دقیقا با همین شناخت و با بهرهگیری از تمام ظرفیت هنر در راستای تخریب وحدت و همبستگی امت اسلام که مخالف منافع جبهه کفر است، اقدام میکند.
در تقابل این دوجبهه است که دیگر، هنر جایگاه خود را از یک ابزار به یک اسلحه قوی و کارآمد تغییر میدهد، البته اسلحهای که این بار بسیار لطیف و دقیق و خزنده و در عین حال نافذ، نقش خود را در جنگ نرم بازی میکند.
وحدت انوار یعنی نابودی ظلمت، وحدت عقول یعنی نابودی لشکر جهل، وحدت حق و حقیقت یعنی امحاق باطل، وحدت انسانیت و اتحاد عدالت یعنی اضمحلال اردوگاه ضدبشریت و هزیمت ظلم، از این رو وحدت خوشایند ابلیس و ایادیاش نیست لیکن از هر طریقی و هر وسیلهای استفاده میکنند تا به موجودیت خود استمرار بخشند
جای تأمل اینجاست که تاریخ گواهی میدهد که چه در جنگهای سخت و چه در جنگهای نرم؛ هنر و کار هنری نقشی بی بدیل داشته است. بنابراین هر گروه و جمعی که با ظرفیتها و ظرافتهای هنر آشنا باشد و بتواند به درستی از آن بهره بگیرد میتواند به اهداف خود برسد، خواه این هدف وحدت در جبهه خودش باشد و یا تفرقه در جبهه مقابلش.
مشترکات اخلاقی و انسانی و اعتقادی در قالب هنر چگونه میتواند به همبستگی اجتماعی کمک کند، اساسا وقتی میشنویم وحدت، این سوال مطرح میشود که وحدت حول چه و یا وحدت حول که؟ اگر محور وحدت و همبستگی متفاوت باشد، نتیجه آن تفرقه است و نه وحدت
انسانها نمیتوانند در مسیر، هدف، رفتار و غیره یکی شوند در حالیکه محور واحد و یا الگوی واحد نداشته باشند. خدای متعال در قرآن سرنخ هایی را ذکر می فرماید: اگر میخواهید وحدت داشته باشید بر مشترکات تان متحد شوید از نگاه قرآن یکی از اصلی ترین مشترکات در وجود تمام انسانها ـحتی آنان که به خالق خود نیز اعتقادی ندارند!ـ فطرت است. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ...» خداوند در آیه ۳۰ سوره روم برای مفاهیم و مقولاتی که آن را فطریات مینامیم تبدیل و تغییری متصور نمیشود؛ یعنی عنصر ثابت در همه انسانها فطرت است.
پس هنری که بر اساس فطرت خلق شود و دارای محتوای فطری نیز باشد، ماندگار و مؤثر خواهد بود. جالب اینجاست که در آیه بعد بعضی از مصادیق فطرت ذکر شده ، اینکه تمام انسانها میل بازگشت به او، به حقیقت و بازگشت به نور را دارند. تقوا و اخلاقیات عنصر بعدی است لذا برای همبستگی اجتماعی نیز، اصلیترین عنصر مشترک، فطرت است که هنرمند میتواند با شناخت، مأنوس شدن و سپس به کارگیری این خلق الهی به خلق آثاری بپردازد که بشر را به وحدت و نه کثرت سوق دهد.
هنر متعهد هنر متعهد به فطریات و متعهد به عقل و نور است و هنر متعهد؛ هنری است که زاییده فطرت و حق باشد و به وحدت و حقیقت دعوت کند. هنرمند متعهد در فضای نورانی سیر میکند و سعی دارد مخاطبش را به سمت آسمان و نور دعوت کند. هنرمند متعهد چون ذیل ولایت الله نفس میکشد، تفکر، تخیل و خلق اثر میکند، اثر او سلوکی است از ظلمت به سوی نور که میتوان این تأثیر را در مخاطبان اثر نیز مشاهده کرد.
در مقابل، هنر غیرمتعهد؛ هنری است برخاسته از ظلمت و نشأت گرفته از نفس. آثار هنری اعم از آفرینشهای ادبی، هنرهای تجسمی، نمایشی، موسیقی و سینمایی اگر مخاطب خود را به سمت عمق دنیا، شهوت، ظلم، بداخلاقیها، تفرقها و هر آنچه طاغوت است بکشاند، شیطانی است و غیرمتعهد، غیرمتعهد به حق و حقیقت و اگر مخاطب خود را به حقایق عالم، به فطرت و اخلاق و وحدت حول نور سوق دهد هنری است متعهد و ارزشمند.
آثار هنری پس از تولید برای فراگیر شدن و تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب باید رسانهای شود. باید در بهترین فضا و به بهترین روش انتشار یابد. در این زمانه که بهرهگیری از فضای رسانه و فضای مجازی که ظاهرا آنقدرها هم مجازی نیست و به واقعیت کشیده شده، کاری منطقی و عاقلانه است؛ عدم استفاده از فضای مجازی غیر عقلانی است. فضای مجازی، رینگ مبارزهای است که عدم استفاده از آن به منزله دوری یا خروج از رینگ نیست بلکه به معنای غافلگیر شدن توسط حریف و ضربه فنی شدن است.
بنابراین بازی در این زمین قوانین و ترفندهای خاص خودش را میطلبد اثر هنری که برای فضای مجازی خلق میشود و یا بعد از خلق، اگر قالب فضای مجازی را به خود بگیرد، به خوبی و به آسانی مخاطب خود را پیدا خواهد کرد.
جایگاه هنرمند از منظری همیشه یک قدم جلوتر از مخاطبانش بوده و از منظری هنرمند در ارتفاعی بالاتر از مخاطب قرار داشته به این معنا که هنرمند به دلیل خصوصیات وجودی چون لطافت طبع و سبکی روح، در بسیاری از مواقع، ناخودآگاه مخاطبان را به سمت خود میکشاند. هنرمند اگر بخواهد صرفا تصویرگر و آینه همان موقعیتی باشد که مخاطب در آن قرار دارد و یا خدای ناکرده موقعیتی دون تر از آن، کمکم مجبور میشود به مخاطبانش نزدیک شود و از جایگاه هنری خود نیز تنزل یابد ولی اگر نه؛ هنرمند بتواند قبل از مخاطبانش در موقعیتی فراتر، در ارتفاعی بالاتر و یا آیندهای روشنتر از دیگران ساکن شود و آن موقعیت برتر را خلق نماید؛ مخاطبان جذب او و هنرش خواهند شد.
برخی واژهها و مفاهیم هر چند به ظاهر از وحدت دم میزنند اما خود زاییده کثرت هستند. برای طرح و القاء مباحثی چون ارزشها و اخلاق هر چه به سمت ارتفاع، به سمت آسمان که همان جایگاه نور، فطریات و مشترکات خلایق است پیش برویم، به وحدت نزدیکتر میشویم ولی اگر طرح مباحثی به این عمق، در جزئیات و در کثرتها محدود شود، نتیجه اش متأسفانه چیزی جز تفرق و گروه گروه شدن نیست که این خود نوعی از عذاب الهی است که فرمود : «او قادر است عذابی از بالای سر و از زیر پاهایتان قرار دهد و یا شما را فرقه فرقه قرار دهد و...» و در مقابل فرمود: «بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ ...»
نظر شما