قدس آنلاین- اندیشکده کارنگی یکی از مهمترین و باسابقهترین اندیشکده های آمریکایی است که هراز چندگاهی نیز درباره ایران و راهبردهای آمریکا در برابر ایران مطالب را منتشر میکند. این اندیشکده به تازگی در سندی مفصل به بررسی جامع راهبرد آمریکا در برابر ایران پرداخته و با بررسی حوزههای مختلف مقابله با ایران، توصیههای مهمی را برای تحت فشار قرار دادن ایران و نیز ملاحظههای لازم الاجرا در این راه انجام داده است. بخشهایی کوتاه از این سند مفصل را در ادامه خواهید خواند.
ایالات متحده به خلأ سی و پنج سال رابطه دیپلماتیک با تهران پایان داد تا هدفی که در ذهن خود داشت را به سرانجام برساند: برای جلوگیری از توسعه یک سلاح هستهای. برنامه جامع اقدامات (JCPOA) دقیقاً همین کار را انجام داد. این برنامه مسیر ایران به بمب و برنامه هستهای آن را به شدت محدود کرده و بر آن یک رژیم نظارت و تأیید بی سابقه و دقیق اعمال کرده است.
برجام پیشرفت ایران برای رسیدن به سلاح هستهای را حداقل برای دهه آینده دور کند و ایران امروز بسیار دورتر از بمب هستهای است. چشم انداز درگیری نظامی مستقیم بین ایالات متحده و ایران فراموش شده و ما ایمنتر هستیم و شرکای ما در منطقه امنتر هستند. جهان نیز امنتر است.
با این حال ضروری است برجام به طور مؤثر حفظ و پیاده سازی شود و البته نباید پایان مسیر دیپلماتیک با ایران باشد. این فقط آغاز است و سنگ بنای یک استراتژی وسیعتر و بلند مدت برای جلوگیری ایران از به دست آوردن یک سلاح هستهای و کاهش تهدید ایران و مقابله با پروکسیهای منطقهای و نقض حقوق بشر در خانه است. این گزارش عناصر کلیدی چنین استراتژی را مشخص میکند که سختگیرانه است و برای مقابله قرص و محکم آمریکاعلیه دشمنانی است که توانمندند اما نه آن قدر که آمریکا را شکست دهند. این گزارش از آمریکا می خواهدکه ضمن ادامه برجام، اجرای دقیق توافق هستهای را طلب کند تا به توافقی دست یابد که در یک استراتژی گستردهتر منطقهای که همه عناصر قدرت آمریکایی را برای محدود کردن ایران در دخالت در امور منطقه وشرکای ما و نیز تهدید اسرائیل اعمال میکند وبا ایران برای جلوگیری از تشدید ناگهانی درگیریها مشارکت میکند. همچنین نگرانیهای عمیق ما نسبت به رفتار ایران در داخل و خارج کشور را روشن میکند و در مورد احتمال فقدان محدودیتهای هستهای برجام و فرصتهای پیشبرد اهداف مشترک صحبت میکند.
این یک راهنمای صادقانه و واقعی برای ایالات متحده درباره سیاست امروز و در سالهای دشوار پیش رو است.
موفقیت هر استراتژی از سوی آمریکا به اندازهای بستگی دارد این کشور به ایران ثابت کند که در اجرای استراتژیاش حسن نیت دارد و جدی است.
تهدید به لغو معامله یا خواستار مذاکره مجدد آن حرف از این که مجدداً تحریمهای مربوط به هستهای وضع کنیم یاتهدید نظامی انجام دهیم نه تنها باعث نمیشود که آمریکا قویتر شود بلکه ایالات متحده را در موقعیتی ضعیفتر برای مقابله با ایران و دیگر کشورها و بحرانهای احتمالی مانند کره شمالی قرار میدهد.
جلوگیری از دستیابی ایران به سلاحهای هستهای وتلاش هایش برای افزایش بی ثباتی در خاورمیانه از اهداف اصلی ایالات متحده برای دههها بوده است.
با این حال ثابت شده است که آنها به خصوص در کنترل تواناییهای ایران و اهداف منطقهایاش پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ دچار چالشهایی شدهاند. برنامه جامع اقدام مشترک هستهای در حال حاضر به اهداف اصلی خود، یعنی مکانیسم دیپلماتیک قابل اجرا برای محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران رسیده است.
با این حال، برنامه جامع اقدام مشترک هستهای کامل و بدون نقص نیست آن چیزی نیست که باید باشد.
در چهار حوزه برجام کمبود دارد. برخی از محدودیتهای کلیدی هستهای در سالهای پس از برجام وجود دارد.
سالهای پس از برجام برخی از مسائل آن گونه که باید اجرا نمیشوند.
این امر مانع توسعه موشکهای بالستیک ایران که قادر به حمل کلاهک هستند نخواهد شد هرچند قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد بر روی این مسئله تاکید دارد.
برجام هم چنین نمیتواند اعمال ستیزه جویانه ایران در عراق، سوریه، لبنان، غزه را بهبود بخشد و جلوی آن را بگیرد. با این حال هیچ کدام از این مسائل بدون برجام هم بهتر از این نبود.
اما برجام با ارائه پایهای برای محدود کردن برنامه هستهای ایران برای سالهای آینده، ظرفیت ایالات متحده و دیگر کشورها را تقویت میکند تا با فعالیتهای منطقهای تهاجمی ایران مقابله و برنامه موشکی این کشور را اصلاح نماید.
همانطور که دولت دونالد ترامپ به دنبال اصلاحات در برجام است، ایالات متحده باید موقت در حفظ این معامله و استفاده از مقررات نظارت و تأیید آن تلاش کند. برجام مزایای کوتاه مدت و میان مدت قابل ملاحظهای را در اختیار ما قرار میدهد تا محدودیتهای شدید در جنبههای مضر فعالیتهای هستهای ایران را داشته باشیم.
قبل از برجام ایران میتوانست به اندازه کافی مواد گداختی تولید کند تا یک سلاح هستهای را در کمتر از دو ماه تولید کند. اکنون معیارهای تأیید و نظارت برای مدت قرارداد به مراتب فراتر از ابزارهای استاندارد آژانس بین المللی انرژی اتمی است و به آژانس و جامعه بین المللی بیشتر این اطمینان خاطر را میدهد که یک برنامه مخفی احتمالی را به موقع کشف کنند.
اما مواجهه با برخی از چالشهای اجرایی دشوار است. سختترین چالشهای این قرارداد به مرور و طی سالهای آینده احساس خواهند شد چرا که محدودیتهای برنامه هستهای ایران به مرور برداشته خواهند شد.
فعالیتهای هستهای ایران میتواند دوباره به نحوی که شرکای ایالات متحده تهدید میشود، توسعه یابد.
هنگامی که هسته برجام و شورای امنیت سازمان ملل یعنی محدودیتهای فعالیتهای هستهای ایران شروع به برداشته شدن کند، ایران قادر خواهد بود مقیاس و سرعت فعالیتهای خود در گردش سوخت و تحقیقات مربوط به سلاحهای هستهای را سرعت دهد و این مسئله ابزار دست یافتن ایران به سلاحهای هستهای و زرادخانه هستهای را افزایش میدهد. ترکیبی از ظرفیت غنی سازی اورانیوم عظیم، مالکیت موشکهای دوردست با توانایی هستهای و تخصص سلاحهای هستهای ایران در طول سالها به دست آمده است و نتیجه نهایی برجام این است که این گزینه را برای ایران فراهم میکند تا طی چند هفته زرادخانه هستهای را به دست آورد. زرادخانههایی که تحت شرایط پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای یا NPT و هم پیمان ممنوعیت هستهای جدید ممنوع نیست. ایران همچنان تحت برجام و NPT موظف است از رفتن به سمت سلاحهای هستهای به طور دائم اجتناب کند و اگر فعالیتهای مربوط به هستهای که نشان دهنده جاه طلبی برای دستیابی به سلاحهای هستهای است را انجام دهد مقاومت بین المللی در برابر آن احتمالاً قابل بازگشت خواهد بود.
مؤثرترین راه برای حفظ سود کوتاه مدت معامله در مقابله با کاهش عواقب درازمدت آن این است که به شدت نظارت حال حاضر برجام را به اجرا درآورند در حالی که به طور همزمان حوزهای را باز بگذارند تا محدودیتهای بعدی در فعالیت هستهای ایران و فعالیتهای موشکی بالستیک را وضع نمایند همان حوزهای که در قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل متحد مطرح شده است. همانند بسیاری از معاهدههای بین المللی برجام به نوعی جانشین نیاز دارد.
چالش منطقهای
در طی پانزده سال گذشته، خاورمیانه با بی ثباتی گسترده روبرو شده است. سرنگونی صدام حسین رهبر سابق عراق، شکست دولتها از طریق قیامهای عرب و جنگهای داخلی بعدی نمونههای این اتفاق هستند. ایران به خاطر منافع خود عمدتاً از طریق حمایت از جایگزینهای محلی و پروکسیها در کشورهای ضعیف به دنبال دستیابی به موقعیتی برتر است. بخشی از این استراتژی البته دفاعی بوده است. ایران همواره به دنبال حفظ منافع اقلیتهای شیعه در منطقه در مقابله با تهدیدات بازیگران سنی و محافظت از مرزهای ایران از تهدیدات احتمالی مانند دولت اسلامی است. با این حال اقداماتی نیز داشته است تا به نفع ایران و نفوذ ایران در خاورمیانه به کار گرفته شود.
نیاز به استراتژی یکپارچه
چالشهای هستهای و منطقهای ایران دو موضوع مطرح است. یک ایران هستهای قادر خواهد بود تا فشار بیشتری در منطقه اعمال کند و با احساس این که هیچ واکنش نظامی در برابر خود نخواهد دید پرخاشگریهایش بیشتر خواهد شد. بنابراین هر استراتژی که دولت آمریکا میخواهد تدوین کند باید با چالشهای هستهای و منطقهای نیز برخورد کند. علاوه بر تهدید کوتاه مدت یک ایران مسلح هستهای، نگرانیهای دیگر در مورد ایران در منطقه وجود دارد که مهمتر است.
در حالی که به طور جدی برجام را اجرا میکنید فراهم کردن زمینه برای محدودیتهای آینده در فعالیتهای هستهای ایران موقعیت ایالات متحده را در جهت تقویت تلاشهای خود برای مقابله با چالشهای منطقهای ایران بهتر خواهد کرد و آمریکا نیز به عنوان کشوری که قصد دارد برجام را بر هم بزند تلقی نخواهد شد. علاوه بر این، ایالات متحده در موقعیت بسیار خوبی در میان بحرانهای منطقهای قرار خواهد گرفت.
یک ایران هستهای جدید که بحران ناشی از فروپاشی توافقنامه توسط ایالات متحده آن را ایجاد خواهد کرد، کشور آمریکارا دچار چالشی میکند که در نتیجه آن توانایی دیپلماتیک آمریکا برای مقابله جدی با تهدید ایران خارج از پارامترهای برجام را تحت شعاع قرار خواهد داد. نه اجبار و نه تعامل نمیتواند در پاسخ به چالشهای دوگانه مطرح شده توسط ایران مناسب باشد. برای به حداکثر رساندن شانس موفقیت، ایالات متحده باید فشار بر ایران و تعامل سازنده را ترکیب کند. چنین استراتژی باعث شد که ایران برنامه هستهای خود را محدود کند.
مدت زمان طولانی مجازاتها، ممنوعیتها، و عملیاتهای سایبری همراه با تهدید به استفاده از نیرو وجود داشت اما همه اینها با چشم انداز گفت و گو، چشم انداز رفع تحریمها و تمایل به پذیرش یک برنامه صلح آمیز هستهای و مزایای اقتصادی مانند فروش هواپیماهای غیرنظامی و افزایش فروش نفت خام ایران همراه بود. هر دو فشار و تعامل ضروری بود؛ تحریمها به تنهایی ایران را مجبور به محدود کردن برنامه هستهای نکرد. عملیات نظامی و سایبری نمیتوانست به طور نامحدود توانایی تسلیحات هستهای ایران را به تأخیر بیندازد و مشوقها نیز بدون اهرم اجباری تأثیر بسیار اندکی خواهند داشت.
این رویکرد نشان داد که چگونه میتوان قدرت آوردن ایران به میز مذاکره را اجرا کرد. موراد مشابه دیگری وجود دارد که نشان میدهد چگونه همراه کردن این دو مسئله میتواند ایران را مجاب به انجام کاری بکند.
در طراحی و اجرای این استراتژی، ایالات متحده باید به شدت به تأثیر این سیاستهای ایالات متحده در سیاست داخلی ایران فکر کند و برای آن برنامه ریزی نمایند.
این امر مستلزم پیشگیری فعالانه از سیاست ترویج تغییر رژیم تهران است چرا که ایالات متحده رکورد وحشتناکی در انجام این کار دارد، و بهانهای برای سرکوب توسط تندروهای ایران را فراهم میکند. به جای آن، به معنی سیاست گذاریهایی است که حفظ میکنند. به جای این باید ایالات متحده سیاستهایی را بنویسد که منافعش را پشتیبانی کند.
در این روند، ایالات متحده باید در نظر بگیرد که چگونه با قشری از مردم ایران ارتباط بگیرد که منافعشان توسط رهبران عملگرایی تأمین میشود که اولویتشان رفاه و اقتصاد کشور است و میخواهند در کشور به عنوان دولتی مسئولیت پذیر رفتار کنند و نه توسط ایدئولوگهای سخت که به برنامه هستهای ایران و حمایت از تروریسم تأکید دارند.
*منتشر شده در ویژه نامه روایت امروز روزنامه قدس
نظر شما