قدس آنلاین- دولت باز هم به فکر آزار مردم افتاده است و از هم اکنون زمزمههایی برای افزایش بهای بنزین تا لیتری ۱۵۰۰ تومان و گاز لیتری ۴۰۰ تومان از میان لبان سخنگوی دولت و وزارت نفتیها بیرون میجهد که موجب تشویش افکار عمومی و نگرانی مردم میشود.
دولت در پیسی گرفتار شده است. میلیاردها تومان به این نهاد و آن نهاد و به نام افراد مختلف بودجه میدهد و مردم را در فشار و استیصال میگذارد.
نام دولت در ذهن مردم با گران کردن تمام مایحتاج، خدمات، وسایل زندگی، فشار به طبقه کم درآمد توأم است. به این پیامک که به دفتر روزنامه قدس رسیده و برای من فرستادهاند توجه کنید:
«با سلام و خسته نباشید خدمت دست اندرکاران صفحه اجتماعی و همچنین آقای معتضد به خاطر بازتاب درد دل مردم، خوب است جناب استاد درباره پول هایی که شهرداری به عنوان عوارض از مردم میگیرد هم بنویسد، قبض عوارض سال قبل آمده ۱۹۰ هزار تومان که نداشتم بدهم. امسال با احتساب ۱۷ هزار تومان جریمه سال قبل آمده ۵۳۰ هزار تومان، یعنی قبض امسال شده ۳۱۳ هزار تومان؛ آخر چند درصد گران شد و من که درآمدم زیر یک میلیون تومان است با دو تا محصل نمیدانم چه کنم؟»
اخاذی از مردم حد و حدود ندارد. آقایان برای نفت ایران چه کردهاید که هر روز بر بهای نفت و گاز میافزایید؟ چرا نمیروید پولهای فروش نفت را از هند و کشور چین بگیرید؟ چرا این قدر زندگی را بر مردم دشوار میکنید؟ این دولت قصد دارد سال آینده همه چیز را گران کند. بهای آب و برق را گران میکنند و خودشان مینشینند و تصویب میکنند در قبال هر مترمکعب آب، علاوه بر آنچه گفته میشود ۲۰۰ تومان در ماه گرفته شود.
همان طور که دولت از مردم مالیات و انواع عوارض را میگیرد، همان طور که هر سال صدها هزار جوان به خدمت سربازی میروند تا بنیان دفاعی کشور حفظ شود، همان طور که دولت و شهرداریها هزار گونه عوارض و مالیات غیرمستقیم از مردم دریافت میکنند، دولت هم وظایفی در جهت رفاه و آسایش و امنیت خاطر مردم دارد.
دریافتی من خسرو معتضد که ۷۵ سال سن دارم، دارای درجه کارشناسی ارشد از دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران هستم، چندین سفر تحقیقاتی با هزینه یونسکو و یونیسف در سالهای پیش از انقلاب به کشورهای انگلستان و آلمان و سوییس و فیلیپین و مالزی و تایلند داشتهام، یک میلیون و ۴۵۰ هزار تومان است (با احتساب حق همسر و فرزند)، اما زندگی من از راه نویسندگی، کارهای پژوهشی و تاریخی برای دست کم چهار وزارتخانه و سازمان دولتی و تعدادی ناشران خصوصی میگذرد. هر از چند گاه در دانشگاهها و مؤسسات علمی و فرهنگی و نظامی و انتظامی از من برای سخنرانی دعوت میشود. خجالتآور است من که ۱۵۰ عنوان کتاب تاریخی دارم و هم اکنون در چند روزنامه و مجله و ماهنامه قلم میزنم، حقوق بازنشستگی یک میلیون و ۴۵۰ هزار تومان دریافت کنم و افراد بیسواد و بیمایهای به حقوق ۱۷ میلیون و ۲۰ میلیون تومان قانع نباشند. من تا زنده هستم کار میکنم و مشکلی ندارم، ولی دیگران چه؟
اگر حقوق زیر یک میلیون خوب است، چرا آقایان از ۲۰ میلیون تومان پایینتر نمیآیند؟ دولت چه حق دارد هر سال مردم را در فشار بگذارد و پدران و مادران را دچار واهمه کند؟
این برنامه ریزان اقتصادی دولت چه کسانی هستند که تصاویر زلزله زدگان چادرنشین، روستاهای ویرانه، فقر و بدبختی عمومی مردم را میبینند و به روی خود نمیآورند، مگر اینان نمیدانند با گران کردن بنزین بهای همه چیز از حمل و نقل و مایحتاج مردم گرانتر خواهد شد؟
اینان که این همه ادعا دارند در کدام دانشکده درس خواندهاند که اولین درس اقتصاد را که تلفیق قدرت تقاضا با عرضه است، نمیدانند؟
من در درازی عمری که از خداوند گرفتهام کوشیدهام آنچه در زندگیام دارم پول پاک و حلال از راه نویسندگی، تدریس، تحقیق، کتاب نویسی و سخنرانی باشد، اما هرگز مردم را این سان نگران و آشفته حال ندیدهام. این دولت، اقتصاد نمیداند و ایران را نمیشناسد. این دولت وارث دستاورد انقلابی است که از اولین مفاهیم و سنگپایههای آن یعنی عدالت اجتماعی و تأمین جان و مال و آسایش و رفاه مردم و رفع دغدغههای آنان بیگانه است. هر روز نشستهاند و راهی برای اخاذی از مردم و کسری خزانه مییابند، اما جرئت صرفهجویی را ندارند.
اگر حقوق نجومی افشاگری نمیشد، مطمئن باشید هم اکنون هم حقوق ۵۰ و ۷۰ و ۱۰۰ و ۱۵۰ میلیون تومانی محرمانه و بدون سر و صدا به خودمانیها پرداخت میشد و هیچ صدای آن را درنمیآوردند.
آخر چرا؟ مگر یک عده نومن کلاچر چه کردهاند که باید تمام مردم ایران قربانی شوند تا آنان در خودروهای لاکچری ۸۰۰ میلیون تومان به بالا و در آپارتمانهای ۱۶ میلیاردی و ویلاهای ۴۵ میلیارد تومانی زندگی کنند؟
زندگی مجتهدان و علمای بزرگ ایران در ۵۰۰ سال اخیر ضرب المثل سادگی و مردمی زیستن بود.
نگاهی به زندگی مرحومان آیتالله العظمی سیدمحمد صادق مشروطه، شیخ فضل الله نوری، سیدعبدالله بهبهانی، آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله حائری، آیتالله سیدمحمد بهبهانی، آیتالله بروجردی، آیتالله کاشانی، آیتالله امام خمینی بیندازید. رمز محبوبیت آنها سادگی و قناعت پیشگی شان بود؛ هیچ کدام از آن بزرگان از دولت حقوق و شهریه دریافت نمیکردند و آیتالله العظمی بروجردی حاضر نشد دولتهای ایران حتی یک تومان در ساختن مسجد اعظم قم کمک مالی کنند.
نظر شما