قدس آنلاین- گروه استانها- رقیه توسلی: نمی داند اگر او، عکس نقاشی خوشگل و هزار آفرین مربی اش را نمی تواند امروز برای بابایی اش بفرستد، من اوضاعم از او سخت تر و بدتر است و تقریباً همه کارهایم مانده روی هوا!
انگار غمِ گلی به من هم سرایت کرده و از چشم هایم - خشم - سرازیر است که خواهری می پرسد بُغ کرده ای چرا؟ برای تو هم باید توضیح بدهیم چرا تلگرام قطع است!؟
که ناگهان توپ آقای جغله می خورد به سرم و بعد خنده های «آبانی» اتاق را پُر می کند. گل ترمه چسبیده به دامن مادرش با اشک و آبانی به من با لبخند.
حال و روزمان آنقدر عجیب شده که اصلاً نمی دانم به چه فکر کنم. به توقف مقطعی امکانات که یک کودک شش ساله را بهم ریخته... به خودم که مکمل حرفه ام در دسترس نیست... به خواهری که پوشه ترجمه اش متوقف روی میز ولو شده... یا به گپ های نگران این یکی دو روزه ی وکیل، پزشک، حسابدار، لباس فروش آشنایمان...
انگار فقط آبانی ست که به دنیای مجازی، بی اعتناست و با دنیای خمیرها و مدادرنگی هایش کیف می کند...
برای بار پنجاهم موبوگرام را روشن می کنم و زُل می زنم به کلمات «در انتظار شبکه»...
کنار هم نشسته ایم. خواهری دارد برای دخترش از شرایط سیاسی توضیح می دهد! دارد با زبان کودکانه برایش روشن می کند که چه اتفاقاتی رُخ داده!
سانسورهای مادرانه اش را می فهمم! اینکه نمی گوید چقدر عصای دست است این شبکه جهانی! نمی گوید تخریب و آتش زدن و آب در آسیاب دشمن ریختن و آشوب، هیچ خرابی را آباد نمی کند! نمی گوید ترامپ و رجوی و نتانیاهو و آل سعود، پشتِ در تفرقه ایستاده اند! نمی گوید تکرار دی ماه اشتباه، اشتباه است!
نظر شما