به گزارش قدس آنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فرجالله سلحشور از معدود مبارزان انقلابی بود که در عرصههای فرهنگی هنری فعالیت میکرد. او که اقدامات خود را از بطن مساجد آغاز کرده بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با جوانان انقلابی دیگر در راهاندازی و گسترش فعالیتهای هنری نقش بسزایی داشت، سرانجام در روز ۸ اسفندماه ۱۳۹۴ دار فانی را وداع گفت.
مرحوم فرجالله سلحشور در دوران حیات خود خاطراتش از دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی و نیز فعالیتهای فرهنگی هنری پس از پیروزی انقلاب اسلامی را در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط کرد که بخشی از آن به مناسبت دومین سالگرد درگذشت این هنرمند انقلابی، برای نخستین بار منتشر میشود.
حمله ساواک به اجرای نمایشهای مذهبی در مساجد
فرجالله سلحشور درباره ممانعت رژیم پهلوی از اجرای نمایشهای مذهبی در سال ۱۳۵۶ میگوید: یکبار نمایش حجر بن عدی را بچههای هنرمند یزد در مسجد اجرا کردند و ما دیدیم تأثیر آن روی مردم خیلی مثبت بود. بعد از آن به فکر افتادیم که چرا ما خودمان از این ابزار استفاده نکنیم؟ میتوانیم در همین مسجد تئاترهای مذهبی بگذاریم و در کنار فعالیتهایی که در مسجد مثل قصهگویی، روخوانی قرآن، دکلمه و... هست یک کاری مثل نمایش هم انجام بدهیم. همین بود که اواخر سال ۵۶ اولین نمایش را به نام حربنیزید ریاحی اجرا کردیم ولی در حین اجرا ساواکیها ریختند و برنامه را بههم زدند.
آن زمان دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف همه برای دیدن نمایش به مسجد آمده بودند. وقتی نمایش نیمهکاره به هم خورد و یکدفعه مأمورین ریختند، جوانها بیشتر به هیجان آمدند و عصبانی شدند. اوضاع به هم ریخت و مردم با نیروهای رژیم پهلوی درگیر شدند.
واکنش مردم به اعلان حکومت نظامی در شب ۲۲ بهمن۵۷
فرجالله سلحشور خاطرات خود از روز پیروزی انقلاب اسلامی را اینگونه روایت میکند: من خاطرم هست که در میدان انقلاب بودیم، یک حوض وسط میدان انقلاب بود، کمی پایینتر از آن ستاد ژاندارمری بود. هر چه بود نیروهای ژاندارمری و ژاندارمها آنجا بودند و میدان را کنترل میکردند. از قضا در میدان درگیری شدیدی رخ داد و تیراندازی زیادی شد. من در آن حوض مجبور شدم دراز بکشم، درگیری میدانی هر شب وجود داشت، برای اینکه بایستی آنطور که امام فرموده بودند انقلاب به ثمر میرسید.
همان شب ۲۲ بهمن اعلام شد حکومت نظامی است و گفتند کسی بیرون نیاید در حالی که ما همان موقع بیرون بودیم. رژیم پهلوی گمان میکرد اگر بگویند حکومت نظامی است همه مردم به خانه میروند و شب خلوت میشود و بعد میریزند امام و مسئولین و بزرگان انقلاب را دستگیر میکنند. درحالی که اصلاً مردم خانه نرفتند، به خصوص بعد از اینکه شنیدند امام هم فرمودند کسی خانه نرود. لذا تا صبح خیابانها همچنان مملو از جمعیت بود و فرمان امام موجب شد مردم تا صبح بیرون بمانند و فردای آن روز بساط رژیم پهلوی کاملا جمع شد و رسماً پیروزی انقلاب اسلامی اعلام شد.
کارشکنیهای منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
سلحشور درباره یک نمونه از کارشکنیها و فرصت طلبیهای سازمان منافقین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، میخواستیم همان نمایش حربنیزید ریاحی در تالار فردوسی دانشگاه تهران اجرا کنیم. رفتیم آنجا و دیدیم منافقین نماد مجاهدین خلق (منافقین) و عکسهایی از مسعود رجوی و بعضی از سران سابقشان را آنجا نصب کردهاند. من گفتم اگر اینها را برندارید ما مراسم را اجرا نمیکنیم، گفتند نه! باید اینها باشد. گفتم: همین که گفتم، اگر اینها را جمع نکنید اجرا نمیکنیم. آنها گفتند جمع نمیکنیم. ما هم نمایش را اجرا نکردیم. بیرون آمدیم و چند روز بعد در دانشگاه تربیت معلم همان نمایش را اجرا کردیم. آن موقع مردم هم میدانستند که منافقین دارند برای خودشان جلو میروند و با این انقلاب و اسلام همراه نیستند.
توجه امام خمینی به مسائل فرهنگی
فرجالله سلحشور میگوید: ما ۶ یا ۷ نفر بودیم که یک روز به مدرسه عالی شهید مطهری رفتیم و خدمت آیتالله امامی کاشانی عرض کردیم که میخواهیم جایی را درست کنیم و در آنجا کارهای فرهنگی هنری انجام بدهیم، اگر میشود به ما کمک کنید. ایشان هم رفته بود با حضرت امام صحبت کرده بود، حضرت امام هم فرموده بودند از سهم خود من هم شده بگذارید و اینجا را تشکیل بدهید. امام خیلی روشن بودند. واقعا چنین انسانی در عصر ما یک معجزه بود.
نظر امام خمینی درباره نمایش "حصار در حصار"
فرجالله سلحشور میگوید: اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، تلویزیون و رادیو نیرو و امکاناتی نداشتند و فقط چند تا از بچههای انقلابی آمده بودند و در تلویزیون مقاله میخواندند یا با مسئولین مملکتی مصاحبه میکردند. به آن معنا کاری نداشتیم که آن زمان در تلویزیون پخش شود. تا اینکه به تدریج یک سری نیروها جمع شدند.
یادم هست ما آن موقع نمایشی اجرا کردیم به نام "حصار در حصار" که آن را در تلویزیون ضبط کرده بودیم. روزی که فیلم استعاذه را میخواستند در سینما اکران کنند همه مسئولین سازمان تبلیغات از جمله آیتالله جنتی تشریف آورده بودند. آنها وقتی مرا دیدند گفتند ما خدمت امام بودیم. ایشان فرمودند که تأثیر این نمایش از صدها مقاله و نشریه و سخنرانی بالاتر بود.
آن نمایش، یک نمایش انقلابی بود و واقعیت گروهکهای چپ را نشان میداد و آنها را تخطئه میکرد. ولی بعدا دیگر این نمایش از تلویزیون پخش نشد.
نظر شما