قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: گزارش بانوی خبرنگاری که برای دو ساعت در شهر، گدا می شود. و کاسه اش را مقابل رهگذران بالا می گیرد و در چند نقطه شلوغ پایتخت، رُلِ متکدّی را بازی و ۶۰ هزارتومان هم کاسب می شود.
می خوانم و می فهمم چقدر خبری توأمان می تواند بد و خوب باشد و سَربه سرمان بگذارد... می تواند زشت و زیبا باشد...!
خوب و زیبا، چون اجازه می دهد سرمان را بالا بگیریم و به جسارت و به دل ماجرا زدن خبرنگاران ببالیم و زشت، چون پرده از رازها برداشته می شود...
چون خبرنگاری دوباره از فعالیت مافیایی و باندی متکدیان می نویسد... از معرکه ای که در آن نیازمندان واقعی، بسیار کم اند... و مردم نوعدوست - فراوان و بی دریغ - کاسه ی نیاز واقعی یا غیرواقعی را از اسکناس های دلسوزی پُر می کنند... با لبخند، با بفرمایید، با عزیزم، با مهربانی، با پند...
قسمت متفکرانه این ماجرا که ناگفته هم پیداست؛ جمع آوری متکدیان است تا از احساسات شهروندان خوش قلب، بیشتر از این سوء استفاده نشود و دایره تشکیلات دروغین این حرفه ی کذایی هم گسترده تر نگردد.
اما بخش شورانگیزی که در این قصه می شود بارها به آن رجوع کرد و از وجودش کیفور شد؛ پرونده ی همیشه بازِ تحقیق و دلواپسی صاحبان قلم است که کارستان می کند! که روز و شب و سهل و دشوار، سرش نمی شود!
این است که می گوییم حرفه ی نازنین خبر، هرروز میان درد و رنج و واقعیت و کذب، قِل خواهد خورد و حاضر خواهد بود تا مردمان این سرزمین، دلشان همواره به واسطه ی امین، گرم باشد!
نظر شما