از مجموع آن چه در متون دینی در باب دولت و حکومت آمده است چنین بر میآید که اسلام بر شکل خاصی از ساختار نظام سیاسی با جزئیات مشخص اصرار ندارد بلکه اسلام فراتر از معرفی شکل خاصی از حکومت و مناسب با احکام ثابت و تغییر ناپذیر خود، چارچوب کلی را معرفی نموده که آن چارچوب در درون خود تغییرات و اشکال متعدد و متنوع را پذیرا میشود البته اشکال حکومت نباید از چارچوب فراتر برود.
اسلام نه به طور کلی مردم را به حال خود رها کرده که هر چه خواستند انجام دهند و نه شکل و فرم محدودی را برای حکومت معرفی میکند که فقط در شرائط زمانی و مکانی خاصی قابل اجرا باشد. از چارچوب کلی به «حکومت و نظام اسلامی» تعبیر میشود این چارچوب کلی در زمانی با شکلی و در زمان دیگر با ساختار و شکل دیگر ظهور میکند و در عین حال هیچ یک از آن اشکال با ماهیت اسلامیبودن حکومت تضاد ندارد. این امر نتیجه این مطلب دقیق علمیو عقلائی است که اسلام احکام ثابتی دارد که برای همه جوامع تا روز قیامت وضع شده و در مقابل آنها احکام جزئی و متغیّر با شرائط خاص زمانی و مکانی وضع میگردد که آن نیز لازم الاتباع است.
حکومت امام مهدی (عج) با تمام حکومتهای موجود در عالم متفاوت است طبق آنچه از روایات به دست ما رسیده است حکومت حضرت مهدی (عج) دارای ویژگیهای خاص ذیل می باشد:
1. در رأس این حکومت حاکمی معصوم و مقتدر حکمرانی می کند که در کارهایش هیچ خطا و اشتباهی صورت نمی گیرد و عدالت را به نحو کامل پیاده می کند امام موسی کاظم ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «آن حضرت عدالت را در حق خلق رعایت می کند[1]».
2. وسعت رزق و روزی
در زمان آن حضرت به جهت اینکه خرد انسان دراوج خود باشد محوریت عقل سبب کاسته شدن مطامع است و این باعث می شود که حرص و طمع برداشته شود و مردم نیازمند و محتاج نباشند چنانچه از معصوم روایت شده که: «اموال دنیا (جمیع آن،آنچه درون آن و بیرون آن می باشد) به سوی آن حضرت جمع می شوند[2]».
در روایت دیگری آمده که : «در زمان آن حضرت کسی پیدا نمی شود که مستحق صدقه باشد چون بی نیاز است و جمیع مؤمنین بی نیازهستند[3]».
3. قضاوت عادلانه
مهمترین مشکل جوامع امروزی مشکلات قضایی وپرحجم ترین پروندههای اجتماعی مربوط به قوه قضائیه است وشلوغ ترین نهادها نیز دستگاه قضاست ؛ این آسیبها اقتضا میکند که مردم چشم به راه قضاوت درست وعدالت باشند ؛ لذا یکی از ویژگیهای حکومت مهدوی وجود دستگاه قضائی مقتدر در حکومت اسلامی آن حضرت میباشد که مجرمان را به سرعت به مجازات می رساند و باعث کم شدن گناه و فساد می شود و روایت است که: «در زمان حکومت حضرت، زنا، شرب خمر، ربا و... از بین می رود...».[4]
4. تعالی خرد و عقلانیت مردم
در این زمان یکی از نشانههای بلوغ عقلی جامعه رشد دینگرایی است به نحوی که مردم احکام اسلام را یاد گرفته و به آن عمل می کنند در روایت آمده که: «در زمان حکومت حضرت (عج) مردم به سوی عبادت و دیانت و شرع و نماز جماعت روی می آورند و...[5]».
با عنایت به چنین شاخصههایی برای حکومت امام مهدی (عج) می توان اذعان نمود اگر چه زمینههای گناه و فساد در این عصر بسیار محدود می شود اما نمی توان گفت گناه و فساد و تباهی ریشه کن میشود و هیچ کس اقدام به این کار نمیکند، زیرا این مسئله با اختیار و تکلیف انسان در هر عصری منافات دارد اما با این وجود نصایح کریمانه امام مهدی (عج) همواره راه را برای گناهکاران و فاسدان می بندد و کارگزاران ایشان نیز همواره از پارسایان و شایستگان به شمار می آیند بنابراین چنانچه گناه یا تخلفی صورت پذیرد حضرت با شایستگی با آنها برخورد نموده و چنانچه شایستگی نصیحت شدن را داشته باشند، حضرت آنها را نصیحت می کند و اگر مستحق حد یا تعزیر یا هر جریمه دیگری باشد، حضرت با آنها برخوردی قاطعانه و سازشناپذیر خواهند داشت.
از روایات فراوانی می توان استفاده کرد که برخورد حضرت با منافقان و کفار و فسادگران قاطعانه می باشد و بدون هیچ تساهل و تسامحی ریشه فسادگران را بر می کند و حق را به صاحبان حق برمی گرداند و عدالت را پیاده می کند. در روایات آمده که:
1.«اشرار را هلاک می کند و نیکان باقی می مانند و کسی که بغض به اهل بیت داشته باشد باقی نمی ماند[6]».
2.«حدود خداوند بر خلق جاری می شود و خداوند حق را به اهلش بر می گرداند[7]».
3.«حضرت داخل کوفه می شود و تمام منافقین را به قتل می رساند...[8]».
4.«حضرت امر به عدالت می کند و آن را پیاده می کند و نهی از منکر می کند و از آن دوری می کند...[9]».
5.«هنگام قیام قائم ما (عج): به عدالت حکم می کند و جور رفع می شود و راهها امن می شود...[10]».
و بسیاری از روایات دیگر که دال بر این مطلب است که حضرت هیچ ظلمی و فسادی را پایدار نمی گذارد و چنانچه در روایت آمده «یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً[11]».
به طور خلاصه میتوان گفت اصول حاکم بر ساختار نظام سیاسی و چارچوب کلی حکومت مهدوی براساس نصوص روایی عبارتند از:
1ـ ضرورت الهی بودن حکومت.
2ـ اسلامیبودن قوانین.
3ـ ضرورت مشروعیت الهی مجریان یعنی مجریان قانون باید افراد صالح و لایق باشند.
4ـ توجه به جایگاه مهم مردم به عنوان مبدأ شکل گیری و کارآمدی همه نهادهای حکومتی.
5ـ نظارت دقیق بر عمال حکومت به خاطر خطاپذیری آنان.
ب) تشکیل حکومت در هر جامعه عقلاً مستلزم وجود ساختارها و نهادهائی جهت اداره هر چه کارآمدتر است منتهی ساختارها به مقتضای گستردگی و عدم گستردگی جامعه و نیز مقتضیات زمان و مکان فرق میکند.[12]
پیامبر اسلام(ص)به مقتضای شرائط زمان و مکان اقداماتی را برای حاکمیت اسلامیبه عمل آوردند که عبارتند از:
1ـ تشکیل کادر سیاسی و شورای اداری مدینه که این کار بعد از پایان پیمان دوم صورت گرفت و حضرت یک گروه 12 نفری از نمایندگان خود را در رأس قبایل به عنوان نقباء انتخاب کرد و هر یک را برای اداره امور قبیله خود قرار داد و هر یک از این نمایندگان سه نائب رئیس داشت و پیامبر( ص) برای اداره کل نمایندگان رئیسی تعیین نمودند بدین ترتیب مجموعه شورای سیاسی مدینه از 49 نفر تشکیل مییافت که به امور اقتصادی، اجتماعی و... رسیدگی میکردند و شخص پیامبر(ص)در رأس قدرت قرار داشت و تمامیمسائل در نهایت با تصمیم گیری شخص ایشان حل میشد.[13]
2ـ سیاست پیامبر در اداره امور جامعه بر اساس مشورت میچرخید و خدا او را مأمور به مشورت نموده بود.[14]
3ـ تنظیم ساختار قضائی و تعیین قضات و اعزام آنها به شهرهای مختلف.
5ـ نصب فرمانداران و صدور و ابلاغ بخش نامههای حکومتی.
6ـ تنظیم و اجرای عهد نامهها و معاهدات بین گروههای مختلف در مدینه و برقراری مؤاخات بین مسلمانان.
7ـ بر اندازی قدرت جمعی مشرکان واعلان برائت از آنان.
اینها نمونه ای از سیره پیامبر خاتم(ص)راجع به برقراری حکومت اسلامیاست و از روایات[15] بسیاری استفاده میشود که روش حکومت امام زمان همان روش پیامبر اسلام میباشد و ایشان برای پیاده کردن دستورات اسلام قرآن را که قانون اساسی حکومتش میباشد محور قرار داده و میخواهد آرمانی ترین نظام عادلانه را در جهان ایجاد کند نظامیکه قانون آن قرآن و مجریان آن 313 نفر به تعداد مجاهدین جنگ بدر و بودجه آن همان ثروتها و برکاتی است که از آسمان به موقع میبارد و زمین خزائن خود را بیرون میدهد.
همان گونه که ذکر شد اصحاب خاص حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ 313 نفرند لکن در عین حالی که همه آنها از اولیاء الله هستند دارای یک مقام نیستند بلکه یک نفر از آنها (حضرت مسیح روح الله) سمت وزیری حضرت را دارد و 12 نفر دیگر که به آنها نقباء گفته میشود در مرکز حکومت خدمت حضرت هستند و طبیعی است که بر اساس دستور قرآن خیلی از امور را حضرت با مشورت انجام میدهد که در این جا نمونه ای از مشورت حضرت را با یارانش میآوریم:
یکی از یاران حضرت، سفیانی را دستگیر میکند و هنگام نماز عشا او را به نزد حضرت صاحب الامر میآورد امام (ع) با اصحاب خاص خود مشورت میکند و آنان به قتل او رأی میدهند و او را میکشند.[16] و از اینجا معلوم میشود که در حکومت حضرت به مسأله مشورت اهمیت داده میشود.
دسته دیگری از اصحاب به «گواهان و ناظران اعمال» خوانده میشوند و مأموریت آنها نظارت بر عملکرد عمّال حکومت امام زمان و دیگر انسانهاست و بدین وسیله و نیز با استفاده از وسائل و ابزار پیشرفته زندگی در عصر حکومت امام زمان، به گونه ای که عالم مانند کف دست دیده میشود، از تجاوز و انحرافات جلوگیری میشود و این ابزار پیشرفته در خدمت انسان، تقویت ایمان و تربیت بشریت قرار میگیرد. دسته دیگر از اصحاب امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ سمت فرماندهی ارتش، قضاوت، امامت و حکومت بر شهرها را بر عهده دارند.[17]
ما اعتقاد نداریم که حضرت همه کارهای حکومت خویش را با معجزه انجام دهد بلکه با گماردن عمّالی توانمند، مهذب و لایق، کارهایش را به پیش میبرد. عمالی که امام صادق (ع) در توصیف آنان میفرماید: «نشان سجده بر پیشانی آنها نقش بسته است آنها شیران روز و زاهدان شب اند...»[18]
چنین کارگزاران و مهرههای لایق را جذب میکند و آنها را به شهرها میفرستد و به آنها دستور میدهد که به عدل و احسان عمل نموده و شهرها را آباد کنند.
با چنین یارانی دستگاه قضائی بیدار و آگاهی را بوجود میآورد که نسبت به مجرمان مراقبت شدید و دقیق دارند و مجرمان نمیتوانند از چنگ شان فرار کنند و از عدالت سرباز زنند در چنین عصری برخی[19] از روایات راجع به خود حضرت میگوید ایشان هم طبق قانون دادرسی محمد(ص)داوری میکند یعنی هم به موازین ظاهری دادرسی میشود که آنها عبارتند از اقرار، گواهی گواهان و امثال آن و هم از طرق روانی و علمیبرای کشف مجرمان و جنایتکاران استفاده میکند، همان امری که از روایات در مورد داود (ع) نقل شده است، که ایشان بر حسب باطن، قضاوت میکرده است و شاهد و گواه نمیخواسته است.
بنابر این حضرت برای تحقق بخشیدن به اهداف انبیاء و اجرای عدالت جهانی هم از توانمند ترین نیروها استفاده میکند و هم خود حضرت بر عمّال و کارگزاران خویش مراقبت شدید دارد.
آری مطابق برخی روایات یکی از علامات و روشهای حضرت دقت حسابرسی نسبت به کارگزاران حکومتش است.[20]
روش آن حضرت نسبت به مستکبران و کافران لجوج که قابل هدایت نیستند کشتن و نابود کردن است زیرا بعد از آمدن و رفتن 124هزار پیامبر و اوصیای هر یک، دیگر حجت بر اولین و آخرین نسل بشر تمام شده و دیگر آن روزگار که اولیاء و انبیاء از دم تیغ دشمنان شان بگذرد گذشته است و روزگار موعظه به پایان رسیده است.
[1] . شیخ طوسی، علل الشرایع، قم، مکتبة الحیدریة، ج1، ص161.
[2] . کورانی عاملی، علی، معجم الأحادیث حضرت مهدی (عج)، ج3، ص323، حدیث شمارة 866.
[3] . همان، ج5، ص61، ح181.
[4] . باقر شریف قرشی، کتاب حیات امام مهدی (عج)، دارالمؤلف، ص292، (در یک جلد).
[5] . همان، ص292.
[6] . همان، ص292.
[7] . معجم احادیث حضرت مهدی (عج)، همان، ج3، ص410، ح965.
[8] . همان، ج3، ص308، ح847.
[9] . همان، ج5، ص44، ح146.
[10] . همان، ج5، ص61، ح1484.
[11] . همان، ج5، ص337، ح1774.
[12] . دیلمی، احمد، نشر معارف، ، 1381، مقدمه بر مبانی حقوقی کلامینظام سیاسی در اسلام، ص 149، و علامه طباطبایی، سید محمد حسین، جمع آوری و تنظیم از سید مهدی آیت اللهی، جهان آرا، بی تا، فرازهایی از اسلام، ص 99.
[13] . ابن هشام، سیره النبویه، مطبعه المصطفی، الحلبی، قاهره، 1960، ج 2، ص86.
[14] . شوری / 38، و آل عمران / 159.
[15] . علامه مجلسی، محمد باقر، بیروت، لبنان، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403 هـ.ق، بحار، ج 52، ص 291 به بعد.
[16] . کورانی، علی، سازمان تبلیغات، دوم، 1371، عصر ظهور، ص 337.
[17] . شیخ الرئیس، شیخ عباس، قم، عصر ظهور، دوم، 1384، موعود امم، ص 165، و مهدی موعود، ص 983.
[18] . بحار الانوار، ج 52، ص 386.
[19] . بحار، ج 52، ص 291.
[20] . مشرقین، چهارم، 1379، نهج البلاغه خطبه 138 و المهدی الموعود.
نظر شما