درگیریهای مربوط به کشمیر که یکی از طولانیترین اختلافات در سطح جهان به شمار میرود، از سرآغاز خود یعنی سال 1947 تاکنون دستخوش فراز و فرودهای بسیاری در نوع مواجه مردم و دولتمردان هند و پاکستان شده است. در آغاز مردم این منطقه تلاش داشتند تا برای احقاق حقوق از دست رفته خود با مبارزات آزادی طلبانه و از طریق فعالیتهای سیاسی به خواسته خود دست پیدا کنند اما وقتی راهکارهای سیاسی به نتیجهای نرسید، نوع رویکرد مردم کشمیر به خواسته هایشان از حالت سیاسی به اقدامهای نظامی و مسلحانه تغییر کرد به گونهای که موج اول مبارزات مسلحانه در اواخر دهه 1980 میلادی شکل گرفت.
این تاکتیک (رویکرد نظامی) به مدت یک دهه در کشمیر هواخواه بسیاری داشت و اوج آن در سال 1998 روی داد، اما با ورود به هزاره سوم و پس از اتفاقهای سال 2001 و حضور نظامی آمریکا در منطقه، موج مبارزات مسلحانه افول کرد. در حقیقت مردم کشمیر با مبارزات اجتماعی تلاش داشتند تا راه حل تازهای برای حل بحران این منطقه پیدا کنند، اما این فضا چندان دوام نیاورد بویژه از سال 2015 که شهادت برهان بانی چهره شناخته شده و محبوب مبارزان مسلح کشمیر، باعث شد تا دوباره شاهد شکل گیری موج جدیدی از مبارزات مسلحانه در این منطقه و درگیریهای تازه میان طرفین باشیم.شرایط امروز مبارزات مسلحانه کشمیر با گذشته متفاوت شده به طوری که اگر در موج اول این مبارزات شاهد حضور افراد محلی و روستایی در میان مبارزان بودیم، اما اکنون جوانان تحصیلکرده و دانشگاهی کشمیری نیز وارد این نوع از مبارزات شدهاند که جای بسی تأمل دارد زیرا وقتی مردم به مبارزه مسلحانه روی میآورند تلفات، جنایات و کشتارهای بیشتری اتفاق خواهد افتاد که تلفات حوادث چند روز گذشته خود گواهی است بر این مدعی بویژه کشته شدن محمد رفیع که از استادان برجسته کشمیر به شمار میرفت.
این موضوع که نخبگان کشمیر هم به صف مبارزان مسلح پیوستهاند نشان از عمق بیشتر تنش میان هند و پاکستان است و فضای این منطقه بیش از آنکه عاقلانه باشد سوار بر موج احساس است. در خبرها آمد که 10 نفر در تازهترین درگیریهای کشمیر کشته شدهاند که پنج تن از آنان عضو نیروهای مسلح بودند و پنج تن دیگر از مردم عادی و حتی گردشگرانی که به این منطقه آمده بودند.
در این بین نیز کشورهای اسلامی تنها نظاره گر بر اوضاع و احوال کشمیر هستند و هیچ گونه اقدام مؤثری در این باره انجام نمیدهند. رژیم آل سعود که دیگر آن جایگاه خود را در میان کشورهای مسلمان ندارد هر روز خود را بیشتر تسلیم خواستههای سران رژیم صهیونیستی و آمریکا کرده و با حمله به یمن نشان داده که نمیتوان از سران عربستان انتظار همدلی با مسلمانان را داشت.
جمهوری اسلامی ایران نیز به خاطر حضور داعش در منطقه غرب آسیا بیشتر توجه خود را به این منطقه بویژه سوریه و لبنان معطوف کرده و ترکیه نیز که در سودای احیای امپراتوری عثمانی است خود را با کردها و قلع و قمع آنان سردرگم کرده است.
حال این پرسش مطرح میشود که چرا دولت پاکستان نمیتواند اقدام مؤثری درباره حل این مناقشه انجام دهد؟ پاسخ به این پرسش را باید در دو عامل جستوجو کرد، نخست آنکه این کشور از نظر سیاسی ساختار مستقلی ندارد که بخواهد به تنهایی تصمیم گیری کند، به عنوان نمونه باید از عقب نشینی ارتش این کشور از منطقه کشمیر در سال 1999 یاد کرد که با فشار سیاسی آمریکا صورت پذیرفت. از طرفی امضای قرارداد شیندا که در دهه 1970 میلادی میان هند و پاکستان صورت پذیرفت، باعث شد تا هیچ یک از طرفین نتوانند برای حل بحران کشمیر دست خود را به سوی نهادهای بین المللی دراز کنند زیرا موافقت کردند تا تنها از طریق گفتوگوهای دو جانبه حل شود.
با این اوصاف تصویر آینده کشمیر و بحران آن را میتوان با آنچه در سوریه و ابتدای شکل گیری داعش صورت پذیرفت، سیاه و بحرانی خواند، زیرا از هم اکنون زمزمه ابراز وجود گروههای افراطی در کشمیر به گوش میرسد.
حضور شاخه رسمی القاعده و انصار الهند که از شاخه حزب المجاهدین کشمیر جدا شدهاند و شعار اقامه حکومت اسلامی میدهند و رهبری آن به دست ذاکر موسی است در میان جوانان پاکستانی کشمیر بسیار محبوب شده و پرچم این کشور را به رسمیت نمیشناسد و شعار احیای حکومت اسلامی و تأسیس آن را سر میدهد... همگی از این واقعیت خطرناک حکایت دارند که اگر سران هند، پاکستان و دولتهای اسلامی به موقع فکری برای حل بحران کشمیر نکنند، در آیندهای نه چندان دور شاهد تکرار اتفاقات تلخ و چه بسا بدتر از آنچه در سوریه گذشت، در کشمیر باشیم.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۴۳
کد خبر: ۵۹۹۴۴۰
این موضوع که نخبگان کشمیر هم به صف مبارزان مسلح پیوستهاند نشان از عمق بیشتر تنش میان هند و پاکستان است و فضای این منطقه بیش از آنکه عاقلانه باشد سوار بر موج احساس است.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما