خدا رحمت کند سیدمرتضی آوینی را در نامه معروفش به وزیر ارشاد وقت گفته بود؛ «شما مرعوب غرب هستید». این درد بی درمان بسیاری از اهل فرهنگ، اقتصاد و سیاست ماست. بسیاری از آنها شخصیتهای محترم و گاه محبوبی هستند، اما مرعوبند و همین سبب میشود توانایی مملکت، مردم و حتی خودشان را در برابر فرهنگ مهاجم درنیابند. مرعوب غرب بودن یعنی تخیلات وزیری که براندیشد آمریکا با یک بمبش قادر است همه توان نظامی ما را مختل کند، یعنی مهم دولتمردی که باورش از نبوغ ایرانی، حداکثر تولید آبگوشت بزباش است، یعنی شعور وزیر فرهنگی که گشایش در هنر ایرانی را نیز وابسته به برجام میدانست و دیگران که حتی نان و آب ایرانیان را... .
اشتباه نکنید! من از آن جماعت متوهمی نیستم که از آن سوی بام افتادهاند و عمده دستاوردهای بشری را میراث نیاکان چند هزار ساله ایرانی میدانند و حاضر نیستند اندک سهمی هم برای بقیه نسل بشر در دیگر نقاط جغرافیایی جهان قایل شوند. اما وقتی مرعوب شدی، عملاً به کشتن داشتههای خود و نیاکانت برخاستهای. مهم ترین علت بروز این بیماری هم عدم شناخت تاریخ، فرهنگ خودی از یکسو و شناخت معیوب و نادرست از داشتههای رقیب است. تجمیع این دو به تولد موجودی منجر میشود که همواره عقده مقاومت نسبت به خویش و تواناییهایش دارد و برعکس رقیب را بسیار درشتتر از واقعیت ترسیم میکند. باری در چنین احوالی اگر شما یک آدم معمولی باشید، حداکثر آن است که در محیط خانواده یا کسب و کار و حلقههای دوستان، از بام تا شام تلاش کنید زندگی و رفتارهایتان کپی دست چندم انسان غربی باشد. این آدمها در اطراف همه ما هستند. کافی است در تاکسی یا مترو سر صحبت را درباره هر مسئله باز کنید، همیشه یک نفر هست که بسیار حق به جانب وارد بحث شود که بله، مردم ما چنین و چنانند و اما در آمریکا و فرانسه و ژاپن و... فلانند. برخی اصولاً نیاز نیست دهان باز کنند، از همان قیافه و ظاهر و مثلاً شلوار پاره پارهشان میتوان دریافت خط حیاتشان را از کجا میگیرند. تا اینجا مشکلی نیست. در هر جامعهای نفرهایی هستند که شاید برخلاف تصور خودشان دچار اشتباهات هولناکی در زندگی و مشی شخصی شوند. این ها اغلب در میانسالی و کهنسالی درمییابند به ساده فریب خورده و عمری را هدر دادهاند و معدودی حتی تا مرگ هم بر این منوال زیست میکنند. فاجعه وقتی رخ میدهد که چنین موجودی با چنین دریافتی، یک نویسنده یا کارگردان سینما یا وزیر و دولتمرد سرشناس باشد. رفتار و کردارش الگوی هزاران نوجوان و نونهال شود یا تصمیمات مدیریتیاش، حیات و ممات انبوهی از ثمرات و داراییهای یک سرزمین را تعیین کند.
در ادامه یادداشت قبلیام در همین ستون، باید یادآوری کنم با تأسف، در پی ظهور رسانههای جدید به مدد اینترنت، دایره تأیید این جماعت بسیار فراگیر شده و از آنها که در دایره خواصی بوده و این خطر را درک میکنند، باید به میدان آمده و نسل فعلی را متوجه این خطر هولناکی که در کمین آنهاست بنمایند. شاید حالا بتوان فهمید چرا با صرف این همه پول، به طور مثال سینمای ما همچنان در جا میزند و مردم با آن قهرند. کارگردانی که آمریکا را یگانه قدرت گیتی میداند و میخواهد پرچمش را در میدان آزادی به اهتزاز درآورد و در کمال سادگی شرطی هم برای آن قرار می دهد، چگونه میتواند برای مردمی فیلم بسازد که بسیار از آن بر سرشان آمده و نتیجه شیطنت ساکنان کاخ سفید بوده و دولتمرد مقهور غرب چطوری میتواند پایداری مردم را درک کند و در جهت تقویت آن بکوشد؟
40 سال پس از انقلاب 57، حالا به خوبی میتوان دریافت لابه لای بذرهای پربرکت آن، چه علفهای هرزی نیز جاخوش کرده و در کمال تأسف و تعجب در همه جا نیز حضور دارند و هر روز هم صدایشان بلندتر میشود.
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۵
کد خبر: ۵۹۹۸۷۵
وقتی مرعوب شدی، عملاً به کشتن داشتههای خود و نیاکانت برخاستهای. مهم ترین علت بروز این بیماری هم عدم شناخت تاریخ، فرهنگ خودی از یکسو و شناخت معیوب و نادرست از داشتههای رقیب است.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما