نه تنها در ایران بلکه در دیگر کشورها هم ، موسیقی غیر از وظیفه لذت دادن به آدمها کارکردهای اجتماعی و فرهنگی را بر دوش میکشد و در دیگر سرزمینها هم برای موسیقی چیزی بیش از ارایه یک اثرهنری ارزش قایل هستند. در دهه 30 میلادی وقتی در اروپا هم مساله "هنر برای هنر" مطرح شد از سوی بسیاری از افراد رد شد.
حتی دولتها و ارگانهایی مثل شهرداری در همه کشورها برای ساخت موسیقیهای هدفمند برنامه و بودجه ویژه ای تعیین میکنند چون بر تاثیر موسیقی بر ذهن مردم واقف هستند و این بر میگردد به ویژگیهای ذاتی هنر موسیقی؛ هنر موسیقی مثل هنرهایی مانند خطاطی و نقاشی یک وجه را درگیر نمیکند بلکه بسیار سرآمدتر از سایر هنرها عمل میکند. موسیقی با ادبیات سروکار دارد ، ذهن را درگیر میکند و قدرت تصویرسازی اش به گونه ای است که مخاطب وقتی آن را میشنود میتواند بر اساس آن در ذهنش تصویرسازی کند ، کما اینکه به دلیل وجود ریتم شما میتوانید با آن همراه شوید. این ویژگیها باعث شده موسیقی موقعیت خاصی را در میان هنرهای دیگر برای خودش ایجاد کند و سرمایه گذاری بر روی این هنر به همین دلایل است.
اما موسیقی در ایران هم بیش از سایر هنرها کارکردهای اجتماعی و فرهنگی داشته است. گروههای موسیقی مثل «شیدا» و «عارف» از گروههای کانون«چاووش» که هنرمندان و استادانی مانند محمدرضا شجریان، پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی و بسیاری از استادان دیگر موسیقی در این گروهها حضور داشتند، بهترین قطعات جنگ را در 8 سال دفاع مقدس ساختند . قطعههایی مثل «ایران ای سرای امید»، «شهید» و دهها قطعه دیگر ساخته شد و وقتی به گوش مخاطب میرسید، با آنها همذات پنداری میکردند، زمزمه شان میکردند، در آن روزها مردم احساس میکردند هنرمندان در کنار آنها هستند چون میدیدند اهداف، بینشها و آرمانهای آنها در قالب شعر سروده میشود و بعد با موسیقی به بهترین نحو ممکن همصسوی با آنها ارایه میشود.
سالهای انقلاب، جنگ و قطعههایی که برای آن ایام خوانده شد همچنین قطعههایی که در ایام عزاداری و در رثای ائمه معصوم (ع) مخصوصاً امام حسین(ع) و حضرت علی (ع) خوانده میشود و لحظات مذهبی مردم با موسیقی رنگآمیزی میشود و یا وقتی هنرمندان موسیقی و خوانندهها با خواندن قطعههای جام جهانی و ورزشی درشادی جمعی مردم شریک میشوند همه اینها لحظاتی اند که موسیقی همراه مردم ایران حضور داشته و این حضور دلنشین بوده است.
خوانندگان ایران بیش ازسایرهنرمندان دوشادوش مردم ایران حرکت کردهاند و در تاریخ 40 ساله گذشته لحظهای نبوده که خوانندگان با قطعاتشان با مردم همراه نشده باشند.
به جرأت میتوان گفت موسیقیدانهای ایرانی از همراه ترین قشرهای هنری بودهاند که دوشادوش مردم حرکت کردهاند.
حالا بعد سالها در چهلمین سال انقلاب همزمان با سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر قطعه خوزستان اثر محسن چاووشی بین مردم دست به دست و شنیده میشود.
محسن چاووشی خواننده خاصی است، او کم مصاحبه میکند، کنسرت برگزار نمیکند و در دهه گذشته شماری از بهترینهای موسیقی پاپ را خوانده است. با خواندن موسیقیهای سریال «شهرزاد» خودش را در جایگاه یکی ازبهترین خوانندههای پاپ ایران قرارداده ومردم بیش از گذشته اورا شناختند و با موسیقیهایش خاطره دارند. حالا او در سالروز آزادی خرمشهر از قطعه خوزستان رونمایی کرده است. او طی این سالها همیشه تلاش کرده که با تمهیدات مختلف از جمله گفتوگو نکردن، کنسرت ندادن، به تلویزیون نیامدن و ...«خاص» بودنش را ابراز کند و حالا این خواننده خاص از شهرش خرمشهر خوانده است . سقوط و آزادی خرمشهرجزو اتفاقاتی است که در ذهن همه مردم ایران ماندگار شده است و حالا او با قطعه اجتماعی-انتقادی که درباره این شهر خوانده و در سالروز آزادسازی خرمشهر از آن رونمایی کرده در همین چند روز بیش از گذشته جایگاه خودش را خاص کرده است. ضمن اینکه او خواننده ای است که لحظات جنگ، محاصره وآزادی و شادی جمعی را تجربه کرده و این قطعه اش هم چون از دل برآمده بر دل مردم نشسته است، حالا منتقد است که چرا پس از گذشت سی سال این شهر به آبادانی گذشته اش نرسیده و هنوز چهره جنگ بر پیشانس اش مهر شده است؟
«خوزستان» با این هدف سروده شده که مسایل امروز خرمشهر در آن مطرح شود . بسیاری از خوانندهای دنیا همین رویکرد انتقادی را در آثارشان دارند و مواضعشان را در خصوص مسایل زیست محیطی و جنگ مشخص و معین کرده و انتقادهایشان را گفتهاند و چاووشی هم به عنوان یکی از خوانندههای مردمی و تاثیرگذار، مسایل و مشکلات شهر زادگاهش را مطرح کرده است. از سوی دیگر زمان انتشار این قطعه هم بسیار مناسب بود چرا که در روزهایی منتشر شد که کمتر خواننده مطرحی تک آهنگ منتشر کرده بود اما چاووشی دست به چنین کاری زد و چون در قطعه اش درد جامعه اش نمود داشت بر دل مردم نشست و در همین مدت اندکی که از آن رونمایی شده به سرعت پخش و بسیار شنیده شد.
نظر شما