سادهترش آن است که وقف و نذر را بگذاری برای بعد از اینکه بارت را از این دنیا بستهای؛ آن وقت که دستت از دنیا کوتاه است و داشتن یا نداشتن مال و اموال گرهی از کارت باز نمیکند. کافی است وصیت کنی که فلان قدر از اموالت را در راه ساخت یک مجتمع آموزشی یا یک مسجد و... وقف کنند تا هم کار خیری شده باشد و هم روح تو در آن دنیا از عواید این خیر متنعم شود. اینطوری زحمت دل کندن از مال دنیا هم روی دوشت نمیافتد. همه واقفان و خیران میتوانند اینطور به قضیه نگاه کنند. در این میان اما هستند آنهایی که دل میکنند از مال و اموالی که امروز میتواند گرهی از کارشان باز کند.
محمد زمان نورانی از جمله طلبههایی است که به گفته هایش هم جامه عمل پوشانده است و زمینی را که از پدرش به او رسیده و تنها دارایی او بوده است وقف حضرت رضا(ع) کرده است.
به گفته این واقف آستان قدس رضوی او بعد از آنکه برکات و اثرات این بخشش را دیده است، تشویق شده است که ماشین زیر پایش را هم وقف حضرت معصومه (س) کند و اکنون هم با تمام وجود میگوید که اگر باز هم خداوند به او دارایی بدهد آن را هم برای خدا میدهد. در ادامه گفتوگوی قدس را با این طلبه واقف که اکنون مدیر مجتمع شهید محلاتی قم است، میخوانید.
■ آقای نورانی چه شد که تصمیم گرفتید زمینی را که هدیه پدرتان به شما بود، وقف حضرت رضا(ع) کنید؟
از گذشته در ذهنم این بود که اگر دارایی داشتم آن را در راه خیر و وقف صرف کنم، تا اینکه در برههای از دوران یک سری اتفاقات در زندگی من پیش آمد که بیشتر مصمم شدم زمین شالیزاری که هدیه پدرم به من در شهر آمل بود را سال 1388 وقف کنم. پدرم خیلی آدم زحمتکشی بود و در آن منطقه هم بسیار خوش نام بود، بعد از فوت پدرم دوست داشتم یادی ماندگار از ایشان به یادگار بماند؛ بنابراین این زمین شالیزار رادر سال 1388 وقف حضرت رضا(ع) کردم.
الان پدرم 20 سال است که به رحمت خدا رفته و مادر هم سال گذشته از دنیا رفتند، همسر و یکی از فرزندانم در سفری تبلیغی که جمعی از اهل سنت را برای زیارت مسجد جمکران به قم میبردیم در تصادف از دست دادم، روزی هم من خواهم رفت. این سرا رفتنی است همچنان که در آیات شریفه قرآن کریم آمده است «کلُّ مَنْ عَلیها فَان» برای همه است ولی آنچه که باقی میماند عمل خیر و اعمال ما تأخر و صدقات جاریه است که از انسان باقی میماند که مانند آب باریکه همیشه برای انسان است که وارد اعمال انسان میشود؛ چون در منابع دینی ما هم تأکید شده است که اعمال ما تأخر اعمالی است که حتی پس از مرگ افراد نیز ثواب یا جزای آن، عذاب یا بخشش گناهان در پرونده اعمال انسان وارد میشود، همچون کسی که زمینی را وقف میکند، مسجد یا مدرسهای را میسازد و یا عمل خیری را بنیان میکند تا روزی که این عمل ادامه دارد ثواب آن برای آن فرد نوشته میشود و در مقابل هم اگر فردی سنت ناپسندی را در جامعه برپا کند تا زمانی که به این سنت عمل میشود، گناه آن هم در پرونده اعمال او ثبت میشود.
■ با توجه به اینکه در آن دوران شما طلبه جوانی بودید که زندگیتان با شهریه اندک طلبگی میگذشت، بستگان و نزدیکان شما مانع این کار شما نشدند؟
آن موقع که زمین را وقف کردم از طرف نزدیکان و بستگان مخالفتهایی میشد و مقاومت میکردند که تو خودت طلبه سادهای هستی و تمکن مالی بالایی نداری و برای تبلیغ به شهرهای مختلف میروی و نیاز به درآمد این شالیزار داری، ولی من با وجود هزار و یک حرفی که شنیدم به وعده الهی ایمان داشتم از طرفی هم برای وقف این زمین استخاره گرفتم و جواب استخارهام بسیار خوب آمده بود؛ بنابراین مصممتر شدم برای انجام این کار.
■ مصرف خاصی را برای این موقوفه مشخص کردید؟
خیر؛ مصرف خاصی را برای این موقوفه مشخص نکردم، زیرا دوست نداشتم که با نیتی خاص دست آستان قدس رضوی برای درآمد آن بسته باشد، زیرا در وقفهای قدیم دیده بودم که واقفان مصارف معینی را در وقف نامهها ذکر کردهاند که در برخی از مواقع شاید نیاز نبود که این تعداد وقف نامه برای این مصرف معین باشد.
چند سالی هم میشود که عواید حاصل از کشاورزی این زمین به حساب آستان قدس رضوی واریز میشود و مدتی شوهر خواهرم و در سالهای اخیر هم برادرم بر روی این زمین به عنوان مستأجر کشاورزی میکند و خودم هم ناظر و واقف این موقوفه هستم.
■ اگر به عقب برگردید باز هم داراییتان را میبخشید؟
با تمام وجودم میگویم که اگر باز هم مِلک ارزشمند و زمینی را داشته باشم در راه خدا میبخشم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید کمک به همنوعان و بخشش یک عمل فطری است که در وجود انسان هاست، همچنان که در کشورهای غربی و اروپایی شاهد آن هستیم که افراد بسیاری اموال خود را برای کمک به مستمندان و خدمت به دیگران میبخشند، آنها اسم آن را وقف نمیگذارند ولی بر اساس فطرت خود به این کار گرایش دارند.
ما که اعتقادمان بیشتر از این حرفهاست چون اعتقاد داریم که وعده الهی محقق خواهد شد و اگر خداوند امر میکند که از اموالتان ببخشید و ما جایگزین میکنیم پس قطعاً همین طور خواهد بود، همچنان که در سیره ائمه اطهار(ع) نیز این موضوع بخوبی دیده میشود.
■ برکات این عمل خیرتان را هم در زندگی دیدهاید؟
بله، به لطف حضرت رضا(ع) برکات مستقیم و غیر مستقیم مادی و معنوی این عمل را در طول زندگیام بسیار دیدهام. آن قدر برکات و خیرات در زندگی من تزریق شد که تشویق شدم ماشین زیر پایم را در سال 1390 وقف حضرت معصومه(س) کردم که شرمنده ایشان نشوم.
■ برای بسیاری از ما حتی گذشتن از هزار تومان هم سخت است، چطور میشود که شما از همه داراییهایتان حتی ماشین زیر پایتان هم میگذرید؟
این که چیزی نیست، شما تصور کنید که چگونه شهدا و علمای ما از بالاترین دارایی خود که جانشان و عزت و آبرویشان بوده است، در راه خدا میگذرند دیگر این مال اندک دنیا چیزی نیست... در برابر کار شهدایی که برای خدا از جان، خانواده، خوشیهای دنیایی و اموال گذشتند، الان به جرئت میگویم که بیشتر از آن مقداری که من بخشیدم به صورت مستقیم و غیر مستقیم به من برگشته است و به برکت این وقف بسیاری از گرهها و مشکلات زندگیام باز شده است و از خداوند میخواهم که دچار حبط اعمال نشوم و برای من و فرزندانم باقیات صالحاتی باقی بماند.
نکته جالب برایتان بگویم از آن مدت که ماشینام را وقف کردم هیچ وقت نشد که من بخواهم جایی بروم و مشکلی برایم پیش بیاید، زمانی که کنار خیابان بودم فوراً وسیلهای نقلیه پیدا میشد و من را به مقصد میرساند، شاید باورتان نشود تا به امروز که مجدد توانستم یک ماشین دیگری را به صورت اقساطی بخرم، به هیچ عنوان احساس نکردم که ماشین ندارم.
■ بسیاری از افراد وصیت میکنند که اموالشان بعد از مرگشان وقف شود، چرا شما در سنین جوانی از اموالتان گذشتید و وصیت نکردید بعد از مرگتان آن را وقف کنند؟
جواب این سؤالتان را با داستان مشهوری درباره عباسقلی خان که مدرسهای در ورودی حرم مطهر امام رضا(ع) به اسم ایشان است، میدهم. گفتهاند که روزی عباسقلیخان به فرزندش میگوید: زمانی که من از دنیا رفتم، تمام اموالم را در راه خدا وقف کنید. علی مردان خان هم بعد از اینکه درخواست پدر را قبول میکند، فانوس را پشت سر عباسقلی خان میگیرد تا نور، مقابل او را روشن نکند. پس از اعتراض عباسقلی خان به این کار او، علی مردان خان در جواب پدر میگوید: مالی که بعد از مرگ وقف شود، مثل چراغی است که پشت سر روشن شود و راهی برای انسان روشن نمیکند. بعد از این ماجراست که عباسقلی خان اول مدرسه و بعد سایر اموالش را وقف میکند.
همچنین در روایتی از نبی مکرم اسلام(ص) داریم که اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه در موقع مردنش است.
داستان دیگری را از زمان پیامبر (ص) برایتان میگویم؛ یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام(ص) به بینوایان انفاق کند. پس از مرگ او، رسول خدا(ص) تمام خرماها را به بینوایان داد، آن گاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود: سوگند به خدا که اگر خود این مرد، این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنهای میداد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همه این انبار خرماست که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم.
۱۹ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۵
کد خبر: 604485
به جرئت میگویم که بیشتر از آن مقداری که من بخشیدم به صورت مستقیم و غیر مستقیم به من برگشته است و به برکت این وقف بسیاری از گرهها و مشکلات زندگیام باز شده است.
نظر شما