قدس آنلاین-خاطر جمع بود که امام(ره) خیال کنار گذاشتنش را ندارد! با اطرافیانش نشسته و تحلیل کرده بودند که رهبر انقلاب حتی اگر بخواهد، قدرت کنار گذاشتن نخستین رئیس جمهور کشور را ندارد. بیراه هم فکر نکرده بودند! نخستین رئیس جمهور ایران، به جز پشتوانه رأی ۱۱ میلیونی مردم، فرماندهی کل نیروهای مسلح را داشت و جریانها و احزاب و گروههای اطرافش نیز سخت از او حمایت میکردند. رسانه های خارجی نیز برایش سنگ تمام گذاشته و هر اختلاف نظر و سلیقهای که پیش میآمد، همه جوره پشتش بودند. صدام هم که به ایران حمله کرده و نظام نوپای جمهوری اسلامی را به جنگی ناخواسته کشانده بود. با این اوضاع حتی نمی شد ۵ درصد هم احتمال داد که اراده ای برای عزل او وجود داشته باشد. با این همه روز ۲۰ خرداد سال ۱۳۶۰ حکم یک جمله ای امام(ره) صادر شد: «بسم الله الرحمن الرحیم - ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، آقای بنی صدر از فرماندهی کل نیروهای مسلح بر کنار شده اند -روح الله الموسوی الخمینی ».
■ آن دکتر بدون مدرک آمد؟
بهمن ۵۷ که همراه با امام(ره) به ایران برگشت، هنوز چهره چندان شناخته شدهای نبود. دانشجویان ایرانی خارج کشور البته او را خوب میشناختند. فرزند «آیت الله نصرت الله بنی صدر» در ایران، اقتصاد و حقوق خوانده، یکی دو بار دستگیر شده و بعد از رخدادهای خرداد ۴۲ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفته بود. در فرانسه و در همکاری با بنیاد فرهنگی ایران توانسته بود اعتماد نیروهای انقلابی خارج کشور را جلب کند و بعد هم به حلقه اطرافیان امام(ره) نزدیک شود. اگرچه با نام و عنوان «دکتر اقتصاد» از «سوربن» به ایران بازگشت اما برخی منابع نوشته اند دوره دکتری را نیمه تمام گذاشت و همزمان با انقلاب به کشورش برگشت. هرچه بود، با مدرک یا بدون مدرک در ایران به «دکتر بنی صدر» معروف شد و چاپ چند جلد کتاب از او، نامش را به عنوان یک روشنفکر مذهبی سر زبانها انداخت تا پشتوانه خوبی برای رئیس جمهور شدن داشته باشد.
■ منتظر مرگ امام بود!
حکم برکناری اش از فرماندهی نیروهای مسلح اگرچه ناگهانی و در یک جمله صادر شد و بسیاری را غافلگیر کرد اما نگاهی به عملکرد و رفتارهای چند سال گذشته «بنی صدر» و رخدادهای ریز و درشت آن سالها نشان میدهد، این ماجرا، ناگهانی و بدون مقدمه نبوده است. برخی سخنان مرحوم «سید احمد خمینی» در باره ماجرای عزل را بخوانید: «در قضیه ریاست جمهوری امام به بنی صدر رأی ندادند، این را فقط من میدانم ... هر مرتبه که بنی صدر پیش امام میآمد امام میفرمودند که مجاهدین و گروه های فاسد را از خود دور کن ... ولی او که طبق نقشه حساب شده کار میکرد گوشش به این حرفها بدهکار نبود و به هیچ وجه حاضر نشد گوش به حرف امام بدهد... این اواخر، امام به او تشر میزدند و حتی یک مرتبه به او گفتند تو فکر نکن رأی آوردی، مردم طرفدار اسلام هستند، رأیی که به تو دادند رأی به تو نیست رأی به اسلام است... او انتظار خیلی چیز ها را میکشید او بارها و بارها به من میگفت که امام بیش از دو سه ماه زنده نیست»!
با حساب و کتاب خودش خیلی حساب شده و دقیق، پیش از پیروزی انقلاب تا رئیس جمهور شدن را قدم به قدم جلو آمده بود. پایش که به ایران رسید، حرف از اقتصاد اسلامی زد و در سخنرانی هایش شروع به انتقاد از جریانهای مارکسیستی کرد. از طرف دیگر دولت موقت را هم به باد انتقاد گرفت تا جای خودش را میان جریان انقلابی آن روز باز و به جمع چهرهها و شخصیتهای سرشناس راه پیدا کند. با این همه «قاسم تبریزی» عضو شورای پژوهشی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در سال۹۰ درباره رفتارهای سیاسی او می گوید: «بنی صدر به دلیل عقاید و شخصیت خاصش و نیز مواضع سیاسی که در یک چارچوب خاص نمیگنجید در شورای انقلاب نیز با شخصیتهای برجستهای مانند «شهید مطهری»، «شهید بهشتی»، «شهید باهنر» و «آیتالله خامنهای» اختلاف داشت... معتقد بود که نابغه قرن است و این را آشکارا نیز اعلام کرده بود... یا اینکه معتقد بود اجتهاد ۶۴ مشخصه دارد که البته هیچ کس این مشخصهها را به صورت یکجا نداشته و تنها خود او حائز همه آنها بوده است...»!
■ مراقب شخصیتت باش!
امام(ره) در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری اش گفتند: «بر اساس قانون من شما را به عنوان رئیس جمهور تعیین میکنم و امیدوارم که شخصیت شما قبل از گرفتن مقام و بعد از آن تغییری نکند»!
اما شخصیت و رفتارهای سیاسی او بسرعت و بر اساس برنامههایی که از پیش داشت، دستخوش تغییر شد. ۱۱ میلیون رأی آن قدر دهان پرکن بود که نویسنده «کیش شخصیت» را بسرعت دچار پدیده کیش شخصیت کرد. به محض به قدرت رسیدن بنای ناسازگاری با نهادها و شخصیتهای انقلابی و مجلس و قوه قضائیه را گذاشت. ناسازگاریها هر روز ابعاد تازهای پیدا کرد و با آغاز جنگ تحمیلی شدیدتر هم شد. آن قدر که نیروهای مردمی و سپاه را از حیث تأمین سلاح و تجهیزات برای جنگیدن در تنگنا گذاشت. این در حالی بود که برخی جریانهای مارکسیستی و اعضای سازمان منافقین روز به روز به او نزدیک تر می شدند. از سوی دیگر نیروهای انقلابی و اعضای شورای انقلاب بشدت از عملکرد بنی صدر انتقاد داشتند و بخشی از آنها نیز او را به خیانت در جریان حمله آمریکا به صحرای طبس و حتی جنگ تحمیلی متهم می کردند.
■ فقط یکی دو ساعت!
بخش آخر مطلب را باز هم بگذاریم برای حکم کوتاه و یک جملهای امام(ره) که توانست طومار آرزوهای دور و دراز سیاسی بنی صدر را یک شبه در هم بپیچد. شاید جالب باشد بدانید این حکم چگونه نوشته شد. «سید احمد خمینی» گفته است : «امام تمام سعیشان این بود که اولین رئیس جمهور کارش به اینجا نکشد ... بارها به ایشان گفتیم بنی صدر در جبههها خیانت می کند و فرمودند می دانم ولی هنوز وقتش نرسیده است... اما آن شب امام مرا خواستند که همین حالا برو دوستان را جمع کن و مشورت کنید و مرا خبر کنید ... این موضوع مسلم است که او باید از فرماندهی کل قوا عزل شود ... همان شب من رفتم منزل آقای مرحوم شهید بهشتی رضوان الله علیه داستان را برای ایشان گفتم، آقای هاشمی را هم خواستیم آمد آنجا، آقای خامنهای هم که مریضخانه بود... بعد از مشورت متن عزل بنی صدر را نوشتم و برای آنها خواندم آنها هم قبول کردند و بعد آوردم و امام امضا فرمودند، شیرین اینکه این کار یکی دو ساعت طول نکشید... امام فرمودند چرا معطل کردید؟ فوراً بدهید رادیو و نگذارید برای صبح ... بعد این ماجرا بنی صدر خواست خدمت امام برسد امام راهش ندادند...».
نظر شما