به گزارش قدس آنلاین، در زمانی هستیم که جامعه، نگاهش به زمینهای بازی در جام جهانی ۲۰۱۸ است. تماشاگران در حال قضاوت کردن نسبت به بازیگران و رفتار تیمی آن ها، مربیان شان و حتی کنش و واکنش تماشاچیان نسبت به بازیگران و مربیان آن هاست. آنچه مسلم است همه به دنبال گل زدن به طرف مقابل و دستیابی به جام طلایی بوده و سعی میکنند به خود گل نزنند! اما رفتار تیمی و سیاست گذاری مربیان آنها و نحوه تشویق تماشاگران در به هدف رساندن هر تیمی مؤثر است و همه از همدیگر تأثیر میپذیرند. آنچه میتوان به صراحت گفت نتیجه مطلوب هر تیمی وابسته به اعتماد، امید، برنامه داشتن و استفاده از تمام ظرفیت ها و در کنار آن شناخت و بهرهگیری از ضعفهای طرف مقابل دارد.
یک تیم موفق تیمی است که تضاد منافع بازیگران آن در هدف اصلی تیم هضم شود و اگر بخواهد این تضاد منافع خود را در زمین نشان دهد و منافع شخصی افراد بر منافع تیم غلبه کند نتیجه ای جز شکست را نباید انتظار بکشیم. در این شرایط است که باید شاهد تکانههای ضربه زننده باشیم.
اقتصاد و محیط کسب و کار به مثابه بازی است. بازیگرانی و مربی دارد. هماهنگی و ناهماهنگی در این زمین پیامدهای خاص خود را دارد. در مسیر خود، نوساناتی از بیرون به این زمین وارد میشود. اگر بازیگران، هماهنگی لازم را نداشته باشند، آن نوسانات و تکانهها فضای اقتصادی و محیط کسب و کار را از بین خواهد برد. اگر بازیگران بلد نباشند از ظرفیتهای داخلی و نقطه ضعفهای خارجی بهره بگیرند طرف مقابل از این فرصت استفاده خواهد کرد و آن اقتصاد را به هلاکت خواهد کشاند. چشم به بیرون داشتن مربیان و بازیگران اقتصادی و غافل شدن از ظرفیتهای درونی و انسجام پیدا کردن درونی اقتصاد و هماهنگ نشدن بردارهای تعاملاتی در جهت رشد و پیشرفت اقتصادی، همه را نگران فروپاشاندن و فروپاشی آن اقتصاد میکند.
اقتصاد ایران با وجود داشتن تواناییها و ظرفیتهای بسیار بالا و کم نظیر دچار حاکم شدن منافع شخصی و گروهی بر منافع ملی است و همه، دیگری را مقصر میدانند و از مقصر بودن خود غفلت میکنند. بازیگران آن کمتر از گذشته درس میگیرند و به جای هم افزا کردن توان درونی به دنبال بیاعتماد کردن بازیگران نسبت به همدیگر هستند.
برخی از مسئولان دولت فعلی پس از پنج سال در موقعیت مطالبهگر بوده و به دنبال مقصر میگردند و در آخرین اظهارات منتشر شده از طرف رئیس محترم دولت، عملکرد دولت نهم و دهم، رسانهها و فضای روانی عامل وضع موجود بازار شناخته شده و هنوز هم بر سیاستهای خود اصرار میورزند به طوری که مورد نقد حامیان خود شدهاند؟ در شرایط فعلی همه بازیگران باید به خودآیند و ضمن آسیب شناسی خود به فکر هماهنگسازی خود با مربی باشند تا از گردنه جنگ طاقت فرسای اقتصادی عبور کنیم. تماشاکنندگان این بازی خاطرات سالهای گذشته اقتصاد ایران بخصوص ۶ سال گذشته (سال های پایانی دولت دهم) را به خاطر میآورند و در حیران به سر میبرند که چرا تکرار مکررات در تاریخ اقتصاد ایران، آن هم در این دولت مجرب و پر ژنرال؟ تا کی باید شاهد به وجود آمدن بازار نابسامان و بیثبات در اقتصاد ایران بود؟ آیا نمیتوان با استفاده از مکانیزم های مالیاتی و یارانهای بخش مولد را تشویق و بخش غیر مولد را تنبیه کرد؟ آیا در این تلاطم بازار نمیتوان مالیات سنگینی بر مبادله کنندگان در بخش غیر مولد وضع کرد تا منابع به سمت بخش مولد حرکت کند؟ آیا نمیتوان سیاستهای اقتصاد مقاومتی را در پیش روی خود قرار داد و فقط به مقاوم کردن اقتصاد در مقابل هر نوع تکانهای اندیشید؟ آیا نمیتوان فعالان اقتصادی را از انتظارات رهانید و دل آن ها را به برجام بی فرجام آمریکایی و اروپایی خوش نکرد و به دنبال هماهنگسازی دولت و مردم در جهت پیشرفت واقعی و درونزای اقتصاد سمت و سو داد؟
انتهای پیام/
نظر شما