به گزارش قدس آنلاین، در نگاه اول شاید فکر کنید برای کشوری با ۸۵۰ پایگاه و ۲۴۰ هزار ارتشی مستقر در خارج کشور، یک پایگاه و ۲۰ یا ۳۰ نظامی کمتر و بیشتر فرق چندانی نمیکند. مسئله اما به این سادگیها نیست. اول اینکه داریم درباره «پایگاه نظامی» حرف میزنیم که انگار جان سیاستمداران و دولتمردان آمریکایی به بود و نبود آنها بسته است. دوم اینکه این پایگاه نظامی در خاورمیانه و عربستانی واقع شده که متحد گوش به فرمان و قدیمی کاخ سفید است و برای حفظ منافع سردمداران ایالات متحده حاضر است اگر پایش بیفتد، بخش وسیعی از شبه جزیرهاش را به پایگاه نظامی تبدیل کند؛ بنابراین نه آمریکاییها و نه سعودیها نمیتوانند از کنار ماجرای انفجار پایگاه نظامی شان در «ظهران» به آسانی بگذرند. مثل ما که از کنار این حادثه، بی تفاوت نگذشتهایم و در سالگرد بیست و دو سالگیاش آن را سوژه مطلب امروزمان کردهایم.
ظهران یا الخُبر؟
هرچند خیلیها از جمله خودمان، از آن با عنوان «انفجار ظهران» یاد میکنیم، اما واقعیت این است که ساختمان یا برجی که نیروهای نظامی آمریکا در آن به سر میبردند در شهر «الخُبَر» واقع شده بود. «ظهران و الخُبر» اگرچه دو شهر محسوب میشوند، اما در حقیقت بخشی از یک منطقه شهری یعنی «دمام» هستند که از جمله بزرگترین مناطق شهری عربستان است. شهرت «ظهران» هم بیشتر به دلیل وجود پایگاههای نظامی نیروی هوایی و همچنین تمرکز شرکتهای نفتی و... در آن است. «ظهران» را میشود تافته جدا بافته در میان شهرهای عربستان دانست چون مساحت ۱۰۰ کیلومتر مربعی آن فقط برای اقامت و زندگی مهندسان، کارشناسان و کارگران آمریکایی و غربی شاغل در صنعت نفت ساخته شده و جز افراد خاص، دیگر اتباع سعودی حق ورود به آن را ندارند. روی نقشه هم اگر نگاه کنید، ظهران و الخبر به هم چسبیده و فاصله چندانی ندارند. ۴ تیرماه سال ۱۳۷۵، برج مسکونی واقع در پایگاه نظامی شهر «الخبر» طبق معمول پُر بود از نظامیان آمریکایی که لابد شیفت کاری شان نبود و در حال استراحت بودند.
۹ و ۵۷ دقیقه
«اریک کاستر» که در حال حاضر دندانپزشک ارتش آمریکاست و در سال ۱۳۷۵ در پایگاه هوایی «ظهران» خدمت میکرده و از انفجار جان به در برده به «بی بی سی» میگوید: «قرار نبود آن شب آنجا باشم... موتور هواپیمایی که قرار بود ما را برای مأموریتی ببرد مشکل پیدا کرد تا مجبور شویم شب را در برج مسکونی بمانیم... توی اتاقم در طبقه پنجم، روی صندلی نشسته بودم و پاهایم را گذاشته بودم روی میز... داشتم با تلفن حرف میزدم... چشمم به ساعت بود که ۹ و ۵۷ دقیقه شب را نشان میداد...ناگهان صدایی عجیب... احساس کردم هوای اطرافم به بیرون مکیده میشود...نور...گرما... و بعد تاریکی و گرد و خاک... خوب یادم میآید که به طرف سقف پرتاب شدم...جوری که قفسه سینهام به سقف خورد... وقتی روی زمین افتادم متوجه شدم شیشهها به پشتم فرو رفتهاند...بازویم را هم شیشه بزرگی شکافته بود... فقط توانستم فریاد بزنم...».
خبرهای اولیه
خبرهای اولیه تعداد کشتهها را بالای ۲۰ نفر و زخمیها را بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر اعلام کردند. روزنامههای خودمان، صبح روز بعد نوشتند: «به دنبال انفجار وحشتناکی که در مجتمع مسکونی افسران، درجه داران و کارکنان نیروی هوایی آمریکا در پایگاه هوایی «ملک عبدالعزیز» واقع در شهر «خوبار» (نزدیک ظهران) روی داد، یک سخنگوی وزارت دفاع آمریکا اعلام داشت ۲۳ آمریکایی در این حادثه کشته و ۱۰۵ نفر دیگر مجروح شدهاند که حال تعدادی از آنها وخیم است. مواد منفجره در یک کامیون بزرگ جاسازی شده و شدت انفجار به حدی بود که حفرهای به طول ۲۵ متر و عمق ۱۱ متر در محل ایجاد کرده است...». آمار بعدی ۱۹ کشته و ۴۰۰ زخمی را تأیید کرد. آمریکاییها اول از همه انگشت اتهام را به طرف ایران گرفتند. مقامهای سعودی اما در آن زمان چندان اصراری به مقصر جلوه دادن ایرانیها نداشتند و از نقش عوامل داخلی در این ماجرا میگفتند.
ایران هراسی
رسانههای غربی اما بر اساس ادعای کاخ سفید ماجرا را دنبال میکردند. «اف بی آی» بیش از همه اصرار داشت رد ایرانیها را در این ماجرا زده که با همکاری «حزب الله» موفق شدهاند نه یک کامیون، بلکه تانکر سوخت بزرگی را پر از مواد منفجره کرده، وارد پایگاه نظامی شوند و تانکر را منفجر کنند. در اسناد محرمانه مربوط به دولت «بیل کلینتون» که سال ۲۰۱۰ منتشر شد، پیامی کتبی مربوط به سه سال پس از انفجار دیده میشود که رئیس جمهور آمریکا برای رئیس دولت اصلاحات در ایران فرستاده و مدعی یافتن مدارکی از دست داشتن ایرانیها در انفجار ظهران شده است. این در حالی است که هنوز سعودیها حاضر نشده بودند این واقعه را به گردن ایران بیندازند و کماکان فقط از دست داشتن شیعیان کشورشان در این ماجرا حرف میزدند. بعدها خبرگزاری «ای پی اس» مجموعه گزارش هایی را منتشر کرد که نشان میداد پای «القاعده» و «بن لادن» در میان است. در این گزارشها آمده بود که سعودیها در سال ۱۹۹۶ با هزار جور کلک و حیله موفق به فریب آمریکاییها شده تا آنها جلوی فاش شدن نقش القاعده و بن لادن در این انفجار را بگیرند. البته این گزارشها کمی دیر منتشر شد؛ چون دادگاهی در آمریکا به استناد ادعای «اف بی آی» مبنی بر نقش ایران در این انفجار حکم بلوکه کردن دارایی خارجی بانک ملی ایران را برای پرداخت ۲۵۴ میلیون دلار غرامت صادر کرده بود!
سر به نیست شد
سرانجام و با افتادن نام «احمد ابراهیم الغسیل» به عنوان عامل این انفجار بر سرزبانها، آمریکاییها چند سال بعد حاضر شدند ادعای خود در رابطه با دست داشتن ایران در این ماجرا را پس بگیرند. در حالی که شواهد نشان میدهد در آن زمان حتی مقدمات اقدام تلافی جویانه و یا حتی حمله به ایران را هم به تصور خودشان فراهم کرده بودند. البته عامل ناشناس این انفجار فقط معرفی و اعلام شده بود که فعلاً اطلاعی از او در دست نیست. ضمن اینکه او را رهبر تشکیلاتی به نام «حزب الله حجاز» معرفی میکردند که معلوم نیست وجود خارجی داشت یا خیر. در این فاصله و در حالی که سعودیها هر بار حرف و ادعای جدیدی را مطرح کرده و طراحان انفجار را ساکن خارج و عواملش را داخلی میدانستند، به مرور خبرگزاریهای خارجی اسنادی را از دست داشتن القاعده و عواملش در این انفجار رو کردند. سال ۹۴ بود که «الشرق الاوسط» گزارش داد عامل اصلی این انفجار یعنی «احمد الغسیل» در بیروت دستگیر و تحویل سعودیها شده است. حالا و با گذشت سه سال از دستگیری «الغسیل» هیچ کس از سرنوشت او و اینکه سعودیها چگونه او را سر به نیست کردند تا رازی بر ملا نشود، خبری ندارد!
نظر شما