محقق در سال 1366 برای تدریس در مدارس ایرانی خارج از کشور، ابتدا به پاکستان و سپس به ترکیه رفت. پس از بازگشت، در سال 1369 به دلیل داشتن تجربه معلمی (از دبستان تا تربیت معلم) و نیز سابقه فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی، به سردبیری ماهنامه رشد معلم انتخاب شد و طی 13 سال، بیش از 110 شماره آن را منتشر کرد.
او بعدها سردبیری ماهنامههای «رشد نوجوان» و «رشد کودک» و فصلنامههای «جوانه» و «رشد آموزش هنر» را هم برعهده گرفت و دهها شماره از آنها را نیز مدیریت کرد.
محقق فعالیتهای فرهنگی و ادبی زیادی داشته است از همکاری با بیش از 80 مجله و روزنامه گرفته تا برگزاری دهها شب شعر و کنگره علمی - فرهنگی، داوری جشنوارههای گوناگون کتاب و مطبوعات، ویراستاری دهها عنوان کتاب و مجله و مسئولیت صفحات شعر مجله کیهان بچهها و انتشار بیش از دهها عنوان کتاب نشان دهنده کارنامه پر و پیمان این نویسنده و محقق است.
در سال 1386 در نخستین دوره جشنواره استانی شعر دفاع مقدس که در همدان برگزار شد، در مراسمی تحت عنوان نکوداشت جواد محقق، جایگاه وی در شعر دفاع مقدس بررسی شد.
■ با توجه به گذشت چندین دهه از فعالیتهای شما در حوزه ادبیات، دوست داشتید چه کارهایی انجام بدهید که موفق به انجام شان نشدید؟
کارهای زیادی، مثلاً دوست داشتم تاریخ بخوانم، آن هم با گرایش دوره قاجار که مطالعه و تکنگاریهای مفصلی هم در این زمینه داشتم. همچنین به شرق شناسی غربی و آرا و اقوال شرق شناسان علاقه داشتم که در این زمینه هم مطالعات زیاد و یادداشتهای فراوانی دارم. مباحث حوزه علم و دین و رابطه آنها با یکدیگر هم یکی دیگر از علاقههایم بود. البته ادبیات را بسیار دوست داشتم و یک خواننده حرفهای در این حوزه بودم. ولی در این عرصه هم بیشتر دلبسته ادبیات داستانی بودم و شعر را به عنوان تفنن دنبال میکردم و اصلاً تصور نمیکردم روزی به عنوان شاعر شناخته شوم! اگرچه در هر دو زمینه شعر و داستان کار میکردم و در سالهای نوجوانی و اوایل جوانی نمونههایی از آنها هم منتشر میشد و حتی در دهه اوایل انقلاب که بیست و چند سالم بود. دو سه جایزه استانی و منطقهای هم نصیبم شد ولی شرایط زمانه مرا به سمتی کشاند که از تاریخ و آن شاخههای دیگر دور شدم. با این وجود در هر کدام از آن شاخهها و رشتههای دیگر کارهای گوناگونی کردهام که بعضی از آنها علاوه بر چاپ در نشریات، کتاب هم شده است. غیر از کارهای تاریخیام که هنوز چیزی از آنها چاپ نشده است.
■ فعالیتهای جانبی شما مخل تمرکز بر علاقه اصلی شما و یا رشته خاصی نشد؟
قطعاً همین طور است، مسئولیتهای کاری و اداری وقت زیادی از من گرفته و میگیرد. اما چه میشود کرد؟ هزینههای زندگی از یک طرف و ضرورت انجام بعضی کارها و اصرار برخی دوستان هم از طرف دیگر شما را مجبور میکند که بخشی از زندگیتان را هم به کار گل بپردازید و از کار دل غافل شوید.
■ در همه فعالیتهایی که در این سالها داشتید، چه نیازها و خلأهایی در مسیر کار و ادبیات بوده که سعی در رفع و حل آن کردهاید؟
فعالیتهای ارادی و غیرارادی من در تمام زندگیم، تابعی از انجام وظیفه برای رفع نیازها و پرکردن خلأهایی بوده که میدیدم. به همین دلیل هم خیلی به خودم و چاپ آثارم نرسیدم. اگر چه در این زمینه هم بیشتر از خیلیها تولید اثر کردهام. البته تقدیر الهی به خاطر نیت خیری که پشت این تلاشها بوده، به قول معروف «مِن حَیثُ لا یَحتَسِب» برکات خودش را بر من نازل کرده و خواهد کرد ان شاءالله.
بخش عمدهای از وقت من همیشه درگیر کارهایی شده که یا ضرورت عمومی داشته و سدی را از سر راهی برمیداشته یا باعث رفع گرفتاری این و آن میشده و یا موجب خوشحالی کسی را بخصوص در شهرستانهای دور فراهم میآورده است. منی که برای چاپ آثار خودم سراغ ناشر نمیرفتم و نمیروم، برای بسیاری از دوستان جوان شهرستانی یا همکاران معلم مناطق مختلف کشور دنبال ناشر گشتهام و آثار خیلی از آنها را چاپ و منتشر کردهام، به جایشان قرارداد امضا کردهام و حق التألیفشان را گرفته و به حسابشان ریخته یا برایشان به شهرستان بردهام و خلاصه موجب چاپ کتاب و خوشحالیشان شدهام. البته چند سالی است که دیگر این کار را کنار گذاشتهام چون شرایط روحی و جسمی و گرفتاریهای شخصی و شغلیام این اجازه و امکان را نمیدهد اما پشیمان نیستم از آن همه وقتی که برای شناسایی و معرفی بچههای این سرزمین گذاشتهام.
بگذریم که تعدادی از آنها چه برخوردها و توقعاتی داشته یا دارند و چقدر از عدل و انصاف و حق شناسی دور بودند و چقدر مزاحمتهای تلفنی و حضوری برای من درست کردند، چرا که مثلاً ناشر، کتابشان را دیرتر از زمان مورد نظر چاپ کرده یا به نمایشگاه نرسانده یا مثلاً حق التألیف کم داده! در مورد کارهای خودم هم سفارشهای اجتماعی و ضرورتهای زمانی و مکانی بسیار تأثیرگذار بوده و از تألیف و تحقیق گرفته تا بازنویسی و گردآوری، آن هم در حوزههای مختلف علم، دین و تاریخ و ادبیات برای گروههای سنی خردسال و کودک و نوجوان و بزرگسال در دو عرصه کتاب و مطبوعات را شامل میشود. به این تنوع و تکثر بیفزایید کارهای کارشناسی، ویراستاری، تدریس،سخنرانی، میزگرد، مسافرت و مدیریتهای اجرایی و... را ببینید در این سالها چه سر شلوغی داشتهام!
■ چطور برای این همه کار برنامهریزی میکردید؟
من از کار خسته نمیشوم، بلکه لذت هم میبرم. مسئله بعدی مسئولیتی که به عنوان یک ایرانی مسلمان برای خودم قایل بودم و عشقی که برای بهتر شدن شرایط کار و زندگی دیگران- در حوزههای فکری و فرهنگی- در دل داشتم، انرژی زیادی به من میداد. آرزوهای اجتماعی بزرگی داشتم و علایق فردی فراوانی که موتور محرک من برای این فعالیتها بود.
■ بعد از چهار دهه فعالیت در مسیر ادبیات و فرهنگ، اگر بازگشت به گذشته ممکن باشد و از اول شروع کنید، باز هم همین مسیر را میآیید؟
بله، 80 درصد همین مسیر را میآیم، آن 20 درصد را هم بگذارید برای تکرار نکردن اشتباهاتی که انسان به دلایل مختلف مرتکب میشود، یعنی نه از انتخاب شغل معلمی پشیمانم و نه از فعالیتهای کم درآمد فرهنگی! اگر دوباره و چند باره هم به دنیا بیایم قطعاً سراغ پول درآوردن، آن هم از راه دلالی و بساز بفروشی و امثال آن نمیروم و غنای روحی و فرهنگی را با ثروت مادی معاوضه نمیکنم.
■ شما مؤسس انجمنها و دبیر جشنوارهها و کنگرهها و برگزارکننده شب شعرهای زیادی بودهاید. چقدر اینها را برای رشد ادبیات مؤثر میدانید؟
هر تولیدی، بازار مصرف میخواهد و هر بازار مصرفی نیازمند ویترین است. تولیدکنندگان ادبیات هم برای عرضه کارشان به مخاطبان خود به این فضاهای فرهنگی احتیاج دارند، بخشی از این فضاها همین کنگرهها و جشنوارههاست و بخش دیگر آن نشریات و کتابها.
این کارها در صورتی که بی حساب و کتاب باشد و برای گزارش کار فلان فرد، نهاد یا وزارتخانه باشد از برکاتش کم میشود.
■ شما تولید ادبیات را همزمان با تدریس آن شروع کردهاید و از سالهای نوجوانی هم به کارهای مطبوعاتی پرداختهاید به نظرتان روزنامه نگاری در این چهار دهه چه تغییراتی کرده است؟
بله، من از نوجوانی شعر میگفتم و داستان مینوشتم و خبرنگار افتخاری چند مجله هم بودم و بعضی از آثارم در نشریات این گروههای سنی چاپ میشد. در کل با بیش از 150 نشریه ملی و محلی همکاری داشته و دارم و مطالب متنوعی از من در آنها منتشر شده است که بیشتر قالبهای ادبی و مطبوعاتی را شامل میشود.
به نظرم ماهیت روزنامه نگاری خیلی تغییر نکرده و هنوز هم همان اطلاع رسانی و تحلیل و تفسیر و سرگرمی و آموزش، عناصر اصلی آنهاست، اما وزن آنها در مواردی کم و زیاد شده یا رویکردهای نشریه به آنها تفاوت پیدا کرده، مثلاً سرعت خبررسانی رسانههای صوتی و تصویری یا دیجیتال سبب شده که نقش مطبوعات در این عرصه کمتر شود و ضرورت رفتن آنها به سمت تحلیل و تفسیر خبر پررنگتر از گذشته شود. البته ابزار و لوازم کار هم مدرنتر شده و فرصتها و آسیبهای جدیدتری فراهم آورده است.
رشد تصویرگری در مطبوعات کودکان و نوجوانان و نقش گرافیک در مطبوعات بزرگسالان همه غنای بصری آنها را افزایش داده و در صورت استفاده از مولتی مدیا و یا چند رسانهای شدن آنها باز هم شاهد اتفاقهای تازهتری همراه با فرصتها و آسیبهای نوتری خواهیم بود.
نظر شما