به گزارش خبرنگار فرهنگی قدس آنلاین، «برای شناخت علی (ع)، باید به وجدان خودت مراجعه کنی پدر و تعصب مسیحی ات را از خودت دور کنی. علی (ع) را با هیچ کس قیاس نکنی مگر با خودش».
این جمله از کتابی است که بتازگی در فهرست پرفروشترین آثار ادبی دهه ۹۰ قرار گرفته است.
«ناقوسها به صدا درمیآیند» اثر ابراهیم حسن بیگی، در غدیر ۱۳۹۶ منتشر شد و پس از یکسال به چاپ سیام رسید.
این رمان داستان دلدادگی یک کشیش مسیحی است که در مسکو سکونت داشته است. او کتابها و آثار خطی و قدیمی فراوان و علاقه بسیاری به این کار دارد. وقتی یک نسخه قدیمی از مردی تاجیک به دست او میرسد، مشتاق میشود که کتاب را از او بخرد، اما مرد تاجیک جان خود را به دست کسانی که دنبال این کتاب ارزشمند هستند، از دست میدهد و از اینجا به بعد، کشیش روسی پا در مسیری میگذارد که به شناخت امام متقین، امیرالمؤمنین علی(ع) منتهی میشود و طوری از حضرت علی(ع) حرف میزند که اطرافیانشان متعجب میشوند.حسنبیگی نویسنده توانمندی است که داستان کتابش نه تنها خواننده را خسته نمیکند بلکه به راحتی، روح و روان خواننده را نیز به تسخیر در میآورد.
در ادامه گفتوگوی ما با این نویسنده برجسته را میخوانید.
■ چه شد که «ناقوسها...» نوشته شد و خواستید پیرامون شخصیت امام علی(ع) داستان بنویسید؟
شخصیت امام علی(ع) در همه ادوار تاریخی حرفی برای گفتن دارد و الگویی است برای بهتر زندگی کردن، بنابراین در همه حال و همه زمانها باید به عنوان الگو به این شخصیت پرداخت. اما انگیزه من از نوشتن این کتاب این بود که برای ما که انقلاب را دیده و درک کردهایم، معیار ارزیابی وضعیت مسئولان بعد از قرآن، نهج البلاغه حضرت علی(ع) است. نهج البلاغه هم جامع همه مسائل اخلاقی، اجتماعی و سیاسی است. به شکلی که میبینید در نامه امام به مالک اشتر بسیاری از مسائل حاکمیت با جزئیات مطرح شده است. آن زمان هم نهج البلاغه منشور انقلاب بود و معتقد بودیم که اگر حاکمیت و انقلاب بخواهد به اهداف متعالی خودش برسد باید شخصیت و شیوه حکومت داری امام علی(ع) را مدنظر داشته باشد. اما هر چه از سال 57 فاصله میگرفتیم، شکافها بیشتر میشد. به همین علت به نظرم رسید طرح پنج سال حکومت حضرت علی(ع) و طرح دیدگاههای ایشان تلنگری است به همه مسئولان که یادمان نرود وقتی ادعای تدین و حکومت اسلامی میکنیم این ادعا در صدر اسلام و بخصوص در پنج سال حکومت حضرت مبنای مشخصی دارد.در این کتاب به کودکی و نوجوانی حضرت کاری نداشتهام و تلاش کردهام مسئله حکومت را در یک کتاب به صورت موجز و خلاصه، با شیوه و شگرد داستان نویسی نهج البلاغه خلاصه کنم که هر کسی کتاب را میخواند به نوعی نهج البلاغه را خوانده باشد.
نهج البلاغهای که در این دوران مهجور مانده و دیگر کسی این کتاب را نمیخواند و یا در صحبتهایش از این کتاب حرفی نمیزند. ما در زمان جنگ و بعد از انقلاب، هر حرفی میخواستیم بزنیم بخصوص در مورد حکومت، جملهای از علی(ع) و نهج البلاغه میآوردیم؛ این انگیزه سبب شد من سعی کنم رمانی بنویسم که خوانندگان، هم با شخصیت امام آشنا شوند و هم نگاه و شیوه ایشان را بشناسند.
■ در کتاب شما نوعی نگاه فراملیتی و فرادینی به چشم میخورد؛ نظر خودتان چیست؟
بله میخواستم نگاهم جامع باشد. این مسئله اختصاصاً به حکومت اسلامی ما مربوط نمیشود و در هر حکومتی که مبنای رابطه بین مردم و حاکمیت، عدالت اجتماعی است میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. چون این رابطه حاکمیت و مردم جغرافیایی نیست و همه دنیا و همه حکومتها دنبال ارتباطی صحیح و سالم بین دولت و ملت هستند و این ربطی به دین خاصی ندارد؛ اگرچه خوشبختانه تنها دینی که این مبنا را خیلی خوب تعریف کرده، دین اسلام است. اسلام، تنها دینی است که حکومت مقتدر ایجاد کرد. برای چنین نگاه کلانی قطعاً یک تکنیک و ساختار داستانی لازم بود که من همه تلاشم را کردم و فکر میکنم در این زمینه موفق بودهام چون کتاب بازخورد مثبتی داشت.
■ در این خرابی بازار کتاب، کار شما در عرض یک سال به چاپ سیام رسیده است. این نشان میدهد خلأ چنین موضوعاتی در ادبیات داستانی ما وجود دارد. اما چرا این گونه آثار این قدر کم نوشته میشود؟
دلیل کم نوشته شدن این آثار، هم ناشر است و هم نویسنده. من به عنوان نویسنده تلاش کردم و نتیجه تلاشم را هم گرفتم. کتاب خوانده و دیده شد. موضوع، تکنیک و نوع نوشتن داستان خودش دلیل خوانده شدن کتاب است که من وارد این مباحث نمیشوم. ولی مسئله اصلی موفقیت کتاب ناشر است. من با ناشران مطرح و گمنام متعددی کار کردهام و سهم ناشر را در خوانده و دیده شدن این کتاب بسیار مؤثر میدانم. نشر «عهد مانا» در قم ناشر گمنامی است اما مخاطب شناسیاش خیلی خوب است. هم ناشر است و هم کتاب فروش این دو را با هم دارد. خودش بیش از اینکه وقت برای نشر بگذارد کتابفروش خوبی است و این امتیاز خوبی برای ناشر است که خودش کتابش را بفروشد و فقط در کار توزیع کتاب نباشد. این ناشر مخاطب را در سراسر کشور شناخته و از طریق کتابفروشیها و مراکز فرهنگی بدون اینکه وارد مباحثی مثل پویشها و مسابقات کتابخوانی شود توانسته کتاب را بفروشد. من بیش از اینکه قلم و اثر خودم را در فروش و دیده شدن کتاب مؤثر بدانم ناشر را مؤثر میدانم. نکته بعد این است که شخصیت حضرت علی (ع) و حوادث و شخصیتهای اطراف ایشان مورد علاقه مردم مسلمان ایران است و اگر آنها ببینند کتاب خوبی در این حوزه نوشته شده استقبال میکنند.
■ در روایت کردن مسائل و اتفاقات تاریخی پیرامون حضرت علی(ع) از بازخوردهای منفی جامعه نترسیدید؟ چه الگویی داشتید؟
شخصیت امام علی(ع) شخصیت پنهان و ناگفتهای نیست که من بخواهم وارد ماجرایی پنهان شوم. معمولاً نوشتن داستان در مورد حوادث، رویدادها و شخصیتهای تاریخی و مذهبی کار مشکلی است؛ یکی از دلایلی که ما در مورد ائمه و بخصوص امام حسین(ع) رمان کم داریم وجود همین دشواری است.نویسنده با خود فکر میکند که همه مردم به این شخصیتها کاملاً وقوف دارند و همین مسئله کار نوشتن را مشکل میکند. اما برای من قالب و شکل ورود مهم است، ما میخواهیم موضوعِ بارها گفته شده را با زبان و بیان تازه تری بگوییم و پیدا کردن بیان تازه و تطبیق با شخصیتی مانند حضرت علی(ع) یکی از دشوارترین کارهای نویسنده است.
من نه در مورد کتاب محمد(ص) و نه در مورد این کتاب نخواستم از شیوه ساده روایتی استفاده کنم و دنبال تکنیک و زبان روایت تازه و به روزی بودم،بنابراین به صورت اتفاقی شخصیت یک کشیش به ذهنم آمد که در روسیه زندگی میکند و از طریق یک مرد تاجر مسلمان به نسخهای دسترسی پیدا میکند که مربوط به 1400 سال پیش است. کل داستان حول محور کشور روسیه و شخصیت کشیش و بعد کشور لبنان اتفاق میافتد و در این میان فلاش بک هایی از طریق متون کهن به صدر اسلام زده میشود. در این داستان سعی شده مسئله تعقیب و گریزهای پلیسی هم با توجه به مسائلی که در حال حاضر اتفاق میافتد حضور داشته باشد تا حس تعلیق و انتظار را در داستان تقویت کند. در داستانی با این حجم من سعی کردهام همه توان و همه تجربهام را بگذارم و از تکنیکها و شخصیتهایی استفاده کنم که داستان را تاریخی و خسته کننده نکند، اگرچه برای نوشتن این کتاب منابع زیادی را مطالعه کردهام؛ چه بسا اگر امکان مالیاش را داشتم حتماً به لبنان میرفتم و جرج جرداق را از نزدیک میدیدم، شاید دیدن او کمک بیشتری به نحوه داستان پردازی من میکرد. اما از کتاب علی و عدالت انسانی او خیلی استفاده کردم و سعی کردم با دست پر وسط این میدان بیایم.
خدیجه زمانیان
انتهای پیام/
نظر شما