به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، شعر آیینی پس از انقلاب رشد و گسترش قابل توجهی پیدا کرد، گره خوردن مفاهیم شعر آیینی با مفاهیم و ارزشهای دفاع مقدس موجب شد تا هر گونه شعری رشد و بالندگی قابل قبولی پیدا کنند. شعر آیینی در سالهای اخیر با نیروهای تازه نفسی مواجه شده است که شعر هیئت را پدید آوردهاند، امروز در میان اشعار شاعران جوان کم نیست اشعاری که عرض ارادت شاعر به ائمه(ع) به ویژه ابا عبدالله الحسین(ع) را نشان دهد.
در کنار همه پیشرفتهایی که شعر آیینی داشته است، برخی نسبت به آسیبهای این حوزه نیز هشدار دادهاند، تا جایی که در سالهای اخیر همواره بحث آسیبها مطرح شده و کمتر به قوتها پرداختهایم. اسماعیل امینی معتقد است که شعر آیینی در سالهای اخیر به نقطه عطف خود نزدیک شده است، تنوع قالبها طراوت زبانی و پشتوانه مطالعاتی شاعران جوان از حمله عواملی است که رشد شعر آیینی رد سالهای اخیر را رقم زده است، با وی درباره شعر آیینی، تغییراتی که در سالهای اخیر داشته است به گفتوگو نشستهایم. امینی معتقد است علیرغم داشتن شعرهای خوب در سالهای گذشته، وجود و انتشار اخبار متعدد از نرخ دلار گرفته تا حرفهای سلبریتیها و سیاستمداران و ... مانع از عرضه مطالب بامحتوا شده است. به گفته او؛ در کنار نظام تعلیم و تربیت، صدا و سیما نیز به اشاعه این وضعیت کمک کرده است. «ستاره مربع»ها از فرهنگ برای صدا و سیما مهمتر است.
امینی همچنین در بخش دیگر صحبتهای خود به ایدههای مختلف مطرح شده در حوزه شعر هیئت اشاره کرد. مشروح گفتوگوی تسنیم با امینی به این شرح است:
در سالهای اخیر اصطلاحی بهنام شعر هیئت باب شده است، شما این دسته از اشعار را به عنوان یک گونه شعری را قبول دارید؟بد نیست برای شروع تعریفی از شعر آیینی و شعر هیئت بدانیم. وجه تمایز این دو در چیست؟
اصطلاحات وقتی در زبان روزمره به کار میروند، ممکن است با تسامح به کار روند؛ محدوده معنایی گستردهتر و محدودتر از آنچیزی باید در اصطلاح علمی بکار رود، داشته باشد، مثلاً وقتی میگویند «طنز» توجه نمیکنند که طنر یکی از شاخههای شوخ طبعی است، و تعریف علمی دارد.
شعر مذهبی یکی از شاخههای شعر آیینی است، شعر آیینی هر شعری است که به آیینهای مردم مربوط است و ممکن است مذهبی هم نباشد، شعر هیئت هم زیرشاخه شعر مذهبی محسوب میشود، به مناسبتهای مذهبی سروده میشود، از طریق کتاب لزوماً منتشر نشده است، برای شنوده حاضر سروده میشود نه برای اینکه خواننده آن را بخواند.
بسیاری بر این باورند که شعر هیئت به دلیل اینکه تنها ذوقی سروده شده است، دقت و تخصص شاعر را به همراه ندارد، بنابراین بسیاری از آسیبهای به این شعر از این نقطه سرچشمه میگیرد. نظر شما در اینباره چیست؟
اولاً چیزی به اسم شعر دلی نداریم، مثل اینکه من دلی آشپر باشم، در هیچ هیئتی نمیگذارند، من دلی آشپزی کنم، همه کارها از جمله شعر گفتن بالاخره سواد هم میخواهد، هم تخصص هم تجربه لازمه کار است، نیت فقط کافی نیست، اینکه نیت من خوب است به خاطر نیت خوب نمیتوانم کار تخصصی انجام دهم، من برای خودم میتوانم دلی شعر بگویم، اما وقتی بخواهم این شعر را در جایی عرضه کنم، باید تخصص آن را داشته باشم.
اما اینکه اینها موجب شده است که شعر هیئت دچار آسیب شود، خیر، علت اصلی این است که ما از نظر تعلیم و تربیت و فرهنگ عمومی نسبت به بنیانهای فرهنگی غفلت کردیم و آنقدر درگیر تست و کنکور و رقابت بودیم که یادمان رفته فرزندان ما باید با شعر آشنا شوند، با کتابهای دعا و قرآن آشنا شوند. بتوانند شعر بخوانند و بفهمند، خیال کردیم همه آن چیزی است که دانشگاه بر عهده دارد. آدم با سواد یعنی اینکه حافظ بخواند، شاهنامه بخواند، قرآن بخواند، مفاتیح بخواند.
نازل شدن سطح سلیقه، علت اصلی بروز آسیب در شعر آیینی
نازل شدن سطح سلیقه علت اصلی بروز آسیب در شعر آیینی است، جنسهای نازل مشتری بیشتری دارند، درست مثل ترانه که موسیقی نازل مشتری بیشتری دارد. یکی از بزرگترین مقصرها هم علاوه بر نظام تعلیم و تربیت، صدا و سیماست که برای جذب مخاطب به سراغ نازلها رفته است.
اتفاقاً در برخی از موارد شاعرانی در صدا و سیما شعرهایی خواندهاند که از نظر ساختار شعری و وزن و قافیه اصلاً شعر محسوب نمیشده است.
اگر حساسیت روی وزن و قافیه است، مهم نیست، وزن و قافیه آنقدر اهمیت ندارد، کسی شعر غلط گفته باشد به لحاظ وزن و قافیه چندان آسیب به شمار نمیرود، اما به لحاظ محتوایی شعر نباید غلط باشد، در برخی از اشعار آیینی محتوا با توحید مغایرت دارد، این آسیب مهمتر است، این آسیبزنندهتر است، والا بلاغت شعری و...قابل برطرف شدن است.
البته در کنارش باید بگوییم ما شعرهای هیئتی و مذهبی بسیار درخشان و عالی داریم که در این سالها تولید شده است، اساتیدی که برجسته هستند در شعر، بخشی از کار خود را و برخی تمام همتشان را گذاشته و نوحههای خوبی تولید کردهاند، در قدیم حجم اشعار آیینی خوب این اندازه زیاد نبود، پنج تا شش کتاب خوب تولید شده بود، اما امروز کتاب خود بسیار داریم، در کنار شعرهای سست و ضعیفی که رایج است، هم از شاعران جوان و هم از استادان کارهای بسیار خوب تولید میشود.
علاوه بر این برخی از خوانندگان و مداحان حساس هستند و از گذشتگان شعرهای خوبی انتخاب میکنند، از صائب، از بیدل، محتشم و ... این بسیار امیدوار کننده است، اخیراً کتابی با موضوع مناسبخوانی مداحان منتشر شده است که شعرهای مناسب مجلسهای آیینی را از کتابهایی که برای این کار سروده نشده است، انتخاب کرده مثلاً از اشعار سعدی، عطار و... مشابه چنین کارهای پژوهشی در گذشته وجود نداشته است و این بسیار خوب است.
شاعر حق نوآوری در بنیانهای عاشورا را ندارد
اشاره کردید که دلی نمیتوان شعر گفت، حتی برای هیئت، پس چگونه است که ما هنوز با وجود اینکه سالهاست نسبت به آسیبها هشدار داده میشود، میبینیم در هیئتهای مذهبی سرودههایی خوانده میشود که مصداق بارز آسیبها هستند؟
من آمار دقیق ندارم و مشاهده گسترده نیز نداشتم، اما یک سرودن چنین اشعاری این است که تصور میکنند باید چیزی بگویند که مردم بپسندند، اساساً رفتن به هیئت مثل رفتن به نماز جماعت است باید سنتی را احیا کنیم وگرنه برای سرگرمی نمیرویم، سنتی است که این سنت را میخواهیم احیا، حفظ و گسترده کنیم، پس میتوانیم نغمهها و ملودیها و طرح اجرای کار را تغییر دهیم، آیا این راه نوآوری را میبندد؟ ما در بنیانها حق نوآوری نداریم، در نوع عرضه ممکن است نوآوری کنیم، اما در بنیانها نمیتوانیم نوآوری کنیم، در گفتوگوها، در رجزها نمیتوانیم دست ببریم. برخی از شاعران متاسفانه چنین کارهایی میکنند، حرفهای خود را به عنوان زبان حال میآورند اما اشتباه است مگر ما میتوانیم در نماز دست ببریم؟ در نماز نواوری کنیم؟ باید به این سنت پایبند باشیم.
در سالهای گذشته بحثهایی میان شاعران برسر آسیبهایی که به شعر آیینی وارد میشود، در گرفته است. برخی معتقدند اشعار بسیاری از شاعران به شیعه صدمات جبرانناپذیر وارد میکند و در مقابل شاعران دیگری معتقدند که این نشانه ارادت شاعران است و انتقاداتی از این دست بیاحترامی به مجالس عزاداری امام حسین(ع) است.
من چندان با این نگاه که شعور، شناخت و شیعه متعهد را در مقابل آیینهای مردمی قرار دهیم، موافق نیستم؛ یعنی بگوییم اگر در هیئتی قیمه دادند، زنجیرزنی و علمکشی کردند، نسبتی با هیئت حسینی(ع) ندارند، اگر در هیئتی سخنرانی پرشور انقلابی کردند، با نهضت حسینی(ع) ارتباط دارند، اینگونه نیست، اقامه عزا برای امام حسین(ع) صورتهای مختلفی دارد، شناخت امام حسین(ع) ممکن است برای من که اهل دانشگاه هستم با کتاب خواندن، محقق شود و برای دیگری رفتن به دسته سینهزنی. نمیتوان گفت کدام برتر است.
تفکیکهای روشنفکرانه میان انجان کار خیر و برگزاری مراسمهای آیینی اشتباه است
در سالهای اخیر انتقادات بسیاری به برخی از آیینهای عزاداری در جامعه روشنفکری میشود، همه ما بحثهایی را مبنی بر صحیح یا غلط بودن شیوه زنجیرزنی در هیئتها، پخش نذری و ... شنیدهایم، شما به عنوان یک شاعر دانشگاهی در این زمینه نظرتان چیست؟
من با این موافق نیستم، عمده این بحث ها حاصل روزگاری بوده که فضاهای روشنفکری هم وارد نهضتهای مذهبی شد، تفکیک کردن میان اینها خوب نیست، رفتار کسانی که هیئت را برگزار میکنند، ممکن است کاملاً خوشایند نباشد، مثلاً حرکت دسته سینهزنی راهبندان ایجاد کند و ... این دلیل نمیشود که من انتقاد کنم و کل ماجرای عزاداری را انکار کنم، اگر کسی گفت نوکر امام حسین(ع) هستم، غلط گفته است، ایستادن روبروی سنت مردمی روبروی رفتار مردم خوب نیست. مرحوم شهید مطهری از انحرافات انتقاد کرد و گفت از خودتان قصه درست نکنید، اما اینکه بگوییم برگزاری هیئت اصراف است، به جای نذری دادن باید به فقرا کمک کنید، خوشایند نیست. اینکه بگوییم به جای اینکه راهپیمایی اربعین بروید، به روستاهای محروم برسید، درست نیست؛ زیرا این دو با هم منافاتی ندارد، هر کدام مسیری دارد و همه برآیند توجه مردم به معنویت است، هر دو هم با هم است، نمیتوان گفت این دو با هم فرق دارند.
یکی از بحثهایی در جریان زنده کردن فرهنگ عاشورایی شکل گرفته است، بهروز کردن جریان عاشورا است، ربطدادن عناصر اصلی درگیر در ماجرای عاشورا با امروز. این چه اندازه در شعر آیینی ما بروز کرده است؟
من با این بهروز کردن خیلی موافق نیستم، هیئتها و آیینهای دینی ما و شعائر ما که کامپیوتر نیست، مرتب بگوییم بهروز کنیم، بخش مهمی از دین ما به خصوص در قسمت آیینها و شعائر سنتی است و باید هم سنتی باشد، نیازی ندارد که بهروز باشد. بحث بهروز شدن در مباحث پژوهشی است. من چندی پیش دیدم که کتیبههای محشتم را با همان شکل و شمایل با شعر شاعران جوان نوشتند، این اصلاً خوب نیست کتیبه محشتم پیشینهای 300 تا 400 ساله داشته است نباید به این آسانیها به بهانه بهروز کردن آن را تغییر دهیم.
اما در بعد محتوایی هم بارها دیدهایم که در گیر و دار دعوای سیاسی پای عاشورا را به میان باز میکنند، چند حزب رقابت انتخاباتی دارند، خود را از جبهه اولیا معرفی میکنند و دیگری را از جبهه اشقیا، از نظر من اینگونه بحثها ساده لوحانه است. صف بندیهای جریانهای مخالف فکری، صفبندی حق و باطل نیست، هر حزب برنامهای برای اداره مملکت دارد، هیچ کدام برنامه اولیا و اشقیا نیست، این کار غلطی است که بگوییم هر کس مثل من فکر نمیکند، در اردوی دشمن است، ما در یک ارودگاه همه با هم در این کشور زندگی میکنیم، نه جایگاه من جایگاه مقدسی است، نه جایگاه او پلید است. استفاده کردن از این مبانی به خصوص در هیئتهای مذهبی پسندیده نیست.
به نظرمن شعرهای عاشورایی باید مدح و منقبت و مرثیه باشد. شعر کلام عاطفی است، اگر قرار است استدلال و تحلیل کنیم، باید مطلب بنویسیم، شعر کلام عاطفی است، جای تحلیل و استدلال نیست. اتفاقاً باید مدح و منقبت و گریه باشد، اینکه مداحی میان سینهزنی بگوید من رأیم را به فلانی دادهام اشتباه است، مخاطب برای عزاداری امام حسین(ع) آمده است نه دعواهای انتخاباتی.
فرهنگ عاشورا در مواقع حساس تاریخی کشور ما را نجات داده است
در سالهای اخیر جریانی پدید آمده که معتقد است شاعر آیینی نباید به رخدادهای زمانه خود بیتفاوت باشد. شاعر تنها وظیفهاش سرودن شعر نیست، بلکه باید موضع خود را نسبت به حوادث پیرامونی خود نیز بیان کند، نظر شما در این زمینه چیست؟
این امر از گذشته سابقه داشته است، در مواقع بحرانی و حساس کشور ما را نجات داده است، در عصر مغول چه چیزی مقاومت ایجاد کرد؟ استقبال از شهادت ایجاد میکرد؟ اشاره به ماجرای شهادت و حق طلبی و از جانگذشتگی صحابه رسول الله(ص ) در طول تاریخ شیعه نهضت ایجاد میکرد، روحیه ایجاد میکرد؛ نمونه عالی آن دوره دفاع مقدس است، کشور ما را سلاح، بمب، موشک و تانک نجات نداد، همین فرهنگ شهادت طلبی و تکیه کردن به میراث عظیم شیعه نگه داشت، مادرهای ما با چه انگیزهای بچههایشان را به جبهه میفرستادند، میگفتند او هم علیاکبری است برای حسین(ع). فرهنگ عاشورا در بزنگاههای تاریخی به کمک ما آمده است. آنجایی که منافع ملی و دینی مطرح بوده است، نه اینکه منافع شخصی یا حزبی و سیاسی.
شاعر وقتی شعرش را میگوید، مجموع شرایط فکری، روحی و عاطفی و موضع خود را نسبت به برخی رخدادهای زمانه بیان میکند، نباید توقع داشته باشیم که خبر بگوید، شعرهای قیصر، شعرهای سید حسن را نگاه کنید، شعر زبان سمبلیک و نمادین و قابل تفسیر دارد. نباید به شیوه مستقیم و خبری در آن سخن گفت.
شما چندین دوره داوری و دبیر جشنوارههای مختلف شعری از جمله جشنواره شعر فجر را بر عهده داشتید، بنابراین با جریان شعری کشور آشنایی دارید. آینده شعر آیینی را چطور ارزیابی میکنید؟
اولاً شعار آیینی به لحاظ قالب متنوع شده است، در گذشته قوالب شعری محدود بود، الان قالبهای آزاد، سپید، کوتاه، ترکیببند، ترجیعبند، بحر طویل و حتی مستزاد برای شعر آیینی بکار میرود. شاعران بسیار حرفهای کار میکنند تنها برای ذوقآزمایی شعر نمیگویند.
آینده ادبیات آیینی نوید بخش است
دیگر آنکه خوشبختانه شاعران جوان مطالعه میکنند، مقتل و تاریخ میخوانند. در قدیم معدود شاعرانی بودند که با مطالعه شعر میگفتند، اما اکنون شاعران جوان مقاتل معتبر میخوانند، اشارات و ارجاعات و تلمیحاتشان دقیق است، با شعر خود به فرهنگ شیعه اضافه میکنند، این نوید بخش است چرا که کارها ذوقی نیست؛ بلکه عدهای همتشان را گذاشتهاند تا به فرهنگ عاشورایی در شعر اضافه کنند.
نکته دیگر این است که شعر آیینی زبان باطراوتی پیدا کرده است، فقط یک زبان تکراری همیشگی نیست، برخی از شعرها دل را می لزارند، هم به لحاظ اعتقادی محکم است و هم بلاغت شعری دارد. در مجموع در 12 سال اخیر آنقدر شعر خوب گفته شده است که در طول تاریخ این حجم از شعر خوب را نداشتهایم.
با توجه به گفتههای شما وضعیت شعر آیینی ما خیلی خوب است، پس چگونه است که این حال خوب به بیرون منتقل نمیشود؟ چرا همچنان از هیئتهای مذهبی اشعار خوب شنیده نمیشود، چرا این اشعار در جامعه پخش نمیشود، ما در گذشته شاهد این بودیم که شاعری شعری میگفت و سالهای سال ورد زبانها بود، هنوز ترکیببند محتشم با گذشت 400 سال ورد زبان است.
ببینید، اولاً ما در روزگار شلوغی قرار گرفتهایم، خبرهای اضافه و زاید هر روز صبح به مغز ما تزریق میشود، گفتههای سلبریتیها، سیاستمداران، نرخ دلار و ... هر روز برایمان تکرار میشود، بنابراین فضا برای مانور دیگر محتواها چندان فراهم نیست.
«ستاره مربع»ها از فرهنگ برای صدا و سیما مهمتر است
از سوی دیگر، مشکل در نظام تعلیم و تربیت ماست که با بچهها کاری کرده که کتاب نمیخوانند، تست بازی میکنند. بخش مهمی از این اتهام متوجه صدا و سیماست که رسانه بسیار تأثیرگذاری است اما «ستاره، مربع»ها برایش از فرهنگ مهمتر است، در هر شبکهای ستاره مربعها حرف اول را میزند. رسانه به این مهمی رسانه اختصاصی که در دست شیعه است، به جای تبلیغ شیعه وقتش صرف تبلیغات میشود.
جایگاه شعر در صدا و سیما چطور است؟
شعر هیچ نمودی ندارد، اگر هم نمود دارد به صورت تفریحی و تفننی و بازیهای بیهوده است. شعر در صدا و سیما تنها به حالت سیرک و نمایش حضور دارد، جدیت شعر مطرح نیست، نگاه کنید حضرت آقا چقدر شعر را جدی میگیرند، ساعتها می نشینند و با شاعران پیرامون شعر گفتوگو میکنند. هیچ کس به اندازه ایشان شعر را جدی نمیگیرد. در صدا و سیمای ما درباره یک مسابقه فوتبال 90 دقیقهای، 90 هزار ساعت حرف میزنند، اما هیچگاه درباره کتاب شعری که سروده شده است، در صدا و سیما وقت نداریم حرف بزنیم. شعر تنها در صدا و سیما به شکل مشاعره برگزار میشود تا بچههای هشت ساله شعر حافظ را غلط بخوانند و ما تشویقشان کنیم.
رویکرد تلویزیون به فرهنگ تفریحی و تفننی است
رویکردی در تلویزیون وجود دارد که به همه چیز به صورت تفننی و نمایشی نگاه میشود. فرض کنید بچه 10 ساله عبا روی دوشش انداخته و بالای منبر مثل علما سخنرانی میکند. اینگونه برنامهها را قبلاً در قالب برنامههایی چون دیدنیها نشان میدادند، اما اکنون صدا و سیما به کلیه مباحث فرهنگی از منظر تفریحی و تفننی نگاه میکند. هیچ نگاه جدی به فرهنگ وجود ندارد، زیرا بخشهای جدی هنر و مراسم مذهبی جاذبه ندارد، شما نازلترین سطح سلیقه را در برنامههای سیما میتوانید مشاهده کنید.
انتهای پیام/
نظر شما